ما یاران هستیم

ما یاران هستیم;

نگارش: فرزان فرامرزی

بعد از چند روز قعطی اینترنت، امشب تصمیم گرفتم که چند خطی بنویسم. در مورد یاران ایران و در مورد کمپینی که در حمایت از آنان تشکیل شده است. چند روزی است که این مقاله در ذهنم می چرخد و می چرخد، تا اینکه امشب تصمیم گرفتم که آن را بنویسم.

صفحه فیس بوکم را باز می کنم، اولین خبر نظرم را جلب می کند “حمله به منزل مهدی کروبی”. دومین خبر مرا بیشتر در فکر فرو می برد “حمله قلبی صفایی فرهانی در زندان و انتقالش به بهداری” یکی از دوستان ذیل همین خبر نوشته بود “امشب چه خبر است؟”

اما من می خواهم بپرسم نه تنها امشب، بلکه این روزها، این ایام و این ماههایی که می آیند و می روند، چه خبر است؟ واقعا چه خبر است؟ خبرهای مربوط به دادگاه شیوا نظر آهاری، این شیر زن ایرانی، هم که از هر طرف به گوش می رسد.

خوشبختانه یا بدبختانه، اینقدر در این مملکت خبر هست که اگر شبانه روز هم بنویسی بازهم موضوع کم نخواهی آورد. انسان می ماند که از کدام بنویسد و جانب کدام یک را بگیرد؟ به سمت جنبش زنان برود؟ طرف بهائیان را بگیرد؟ و یا همراه با موج سبز بشود و سیاستمداران مقبول دیروز و مغضوب امروز را پشتیبانی کند؟

همه می دانیم که تمام گروههای بالا، هر کدام به نوعی دچار ظلم شده اند و در حقشان جفا رفته است. بنده اما، جنبش زنان ایران و بهائیان را در این میان مقدم می دانم. مقدم از آن نظر که بیشتر از همه در حقشان ظلم شده.

سیاسیون حتما فکر این روزها را می کرده اند که مخالفت با حکومت، آن هم این حکومت، که خود روزی از ارکان آن بوده اند چه تبعاتی را در بر خواهد داشت و حتما از قبل آمادگی آن را داشته اند. کما اینکه مهدی کروبی در مناظره اش با مهندس موسوی، در جلوی دوربین تلویزیون از ایشان قول گرفتند که هر اتفاقی هم که افتاد نباید عقب نشینی بکنند. اگر فکر می کنید این تنها یک قول ساده بوده، باید خدمتتان عرض کنم، که این یک پیشبینی بسیار متبحرانه از وقایعی بوده که قرار است اتفاق بیافتد و صدالبته این پیش بینی از جانب مرد با سیاستی چون مهدی کروبی چندان دور از ذهن نمی باشد.

زنان هم که با آروزی گشایش در حقوق زنان ایرانی در عرصه اجتماعی فعالیت می کردند شاید انتظار نداشتند که این چنین مورد سرکوب و آزار قرار بگیرند. در این میان تنها بهائیان بودند که سابقه چنین برخوردهایی را داشتند. برخوردهایی که در سی و یک سال حکومت اسلامی، گاهی به شدت و گاه با نرمی با آنها صورت گرفته است.

بهائیان، اقلیتی دینی که نه وارد بازی سیاست شدند و نه خلاف دستورات حکومت عملی انجام دادند. اما راه کمک به آنها چیست؟

اکنون مدیران سابق جامعه بهائی بعد از بیش از ۲ سال بازداشت با حکم ناعادلانه و ناباورانه ۲۰ سال حبس روبه رو شده اند. ما، نه بعنوان یک بهائی، بلکه بعنوان یک انسان، انسانی که از ظلم و ستم خسته شده است، باید صدای اعتراضمان را به این حکم ناعادلانه به گوش آنهایی که چنین احکامی صادر می کنند و با کمال وقاحت، دم از دموکراسی و آزادی بیان در ایران هم می زنند برسانیم.

نمی دانم چرا هروقت صحبت از گرفتن حق و حقوق بهائیان از حکومت اسلامی می شود، فریاد عده ای بلند شده که مگر شما در این سی و یک سال چه کار کردید که حالا تقاضای کمک دارید. همانطور که در بالا هم گفتم، در این سی و یک سال مگر جز انجام مناسک مذهبی و عقیدتی خودمان کار دیگری هم کرده ایم که حالا باید بخاطر آن ۲۰ سال هم زندانی بشویم؟ شما در این سی و یک سالی که گذشت، برای هموطن بهائیت چه کرده ای؟

این یاران نیستند که ۲۰ سال زندانی شده اند، این حکمی است برای تمام بهائیان ایران. مگر بهائیان ایران، مانند دیگر مردمان این سرزمین سی و یک سال نیست که در زندانند؟ مگر این سی و یک سال وضعیت بهائیان مانند زندانیان نبوده است؟

زمانی به آنها گذرنامه نمی دادند، بعد گذرنامه دادند و گفتند همه تان از ایران بروید و دیگر برنگردید! مگر از مدرسه اخراجمان نکردند؟ مگر بچه های بهائی را از ورود به پیش دانشگاهی منع نکردند؟ بعد از چندی پشیمان شدند زیرا که دیدند بهائیان همان کلاسها را در منزل و با معلمانی بهتر و سطحی بالاتر دایر کرده اند. بهائیان را به دانشگاه راه ندادند، دانشگاه تاسیس کردند! در تمام این مدت، هیچ کس، هیچ کمپینی برای بهائیان ایرانی درست نکرد، هیچ کس درد بهائیان ایران را نشنید که نشنید، تازه اگر خبری هم در این مورد در رسانه های خارجی منتشر می شد، آنها را متهم به جاسوسی و سیاه نمائی از ایران هم می کردند.

اما حالا شیوا به زندان می رود بچه های بهائی عکسش را بعنوان عکس پروفایل فیس بوکشان انتخاب می کنند، فرزاد کمانگر اعدام می شود، به افتخارش مقاله می نویسند. اما باز هم بهائیان در مظان اتهامند که چرا همراه نمی شوند؟ همراه چه کسی؟ همراه چه گروهی؟ آیا بهائیان نشان نداده اند که همراه حق و حقیقت هستند؟ معتقدم که آزادی بهائیان در ایران، گامی مهم و اساسی در راستای دموکراتیک شدن جامعه ایران است. جامعه ای که در آن به حقوق زنان احترام گذاشته می شود، اقلیت های قومی و نژادی فرصت های برابر خواهند داشت چرا که “همه بار یک داریم و برگ یک شاخسار”.

اما نمی دانم این چه تعصبی است که بسیاری از دوستان سکولار و حتی اصلاح طلب ما را از حمایت از بهائیان و یا حتی سخن گفتن در مذمت این احکام ناعادلانه باز می دارد. بهائیان از شما نمی خواهند به پشت بامها بروید و شعار بدهید، به خیابان بیائید و خودتان را در معرض گلوله و باتوم قرار بدهید.

تنها یک نامه ارسال کنید! این کار بسیار ساده است؛ کافی است شما اینجا را کلیک کنید. متن نامه را ارسال کنید و سپس عکس خود را فیس بوک به لوگوی کمپین تغییر دهید، همین!

روزانه ساعت ها در اینترنت پرسه می زنیم، وقت تلف می کنیم. تنها استفاده ما از شبکه های اجتماعی محدود شده به بازی و دیدن عکس های دیگران. مرتب عکس پروفایلمان را عوض می کنیم به امید آنکه دوستان بیشتری داشته باشیم یا در دایره دوستان محبوب تر باشیم؛ آن وقت با خواندن خبرهای بد، مانند آنچه در ابتدا آوردم، تنها سرمان را تکان می دهیم، آهی می کشیم، دشنامی می دهیم و لعنتی می کنیم. اما چرا حاضر نیستیم راه درست را برویم؟ مطالبه حق و حقوقمان از راه های صحیح، قانونی و کاملا صلح جویانه.



http://hra-news21.info/yaran.html

Comments are closed.