اتهام زنا را قبول ندارم

5672_547

فریبا داودی مهاجر

 

راس ساعت ١٠:۴۵ صبح ، جلسه رسیدگی به پرونده عباس و مهتاب. شعبه ٧١ دادگاه کیفری استان تهران. عباس مهتاب را مجبور به تن فروشی می کرد و در ازای آن پول می گرفت تا این که عباس با فردی به نام اصغربر سر همین مسائل اختلافات پولی پیدا می کند و او را به قتل می رساند .  مهتاب نیز که در شب حادثه با اطلاع شوهرش یعنی عباس، در خانه خودشان با مقتول تنها بود، به اتهام زنا و مشارکت در قتل از زندان به دادگاه آورده شد.

 

با آغاز جلسه دادگاه و پس از قرائت کیفرخواست، مهتاب به جایگاه احضار شد. مامور همراه، دستبندش را باز کرد. مهتاب چادرش را جمع و جور کرد و پشت جایگاه ایستاد. در لحن صدا و لرزش دست‌هایش دیده می‌شد که هنوز تصویر آن شب برایش تازگی دارد؛ همان شبی که اصغر را کشتند.

 

او از اتهام زنا شروع کرد و گفت: «من اتهام زنا را قبول ندارم عباس من را مجبور می‌کرد که برای پول این کار را انجام دهم. اصغر از آشنایان دور ما است. شب حادثه اصغر به خانه ما آمده بود. من تنها بودم. عباس هم همه‌چیز را می دانست. بعد از یک ساعت عباس به خانه آمد. درگیری  بر سر پول بالا گرفته بود. من هم که ترسیده بودم یک چاقو را برداشتم و به پهلوی مقتول زدم. او روی زمین افتاد اما هنوز زنده بود. عباس طنابی را که با خود آورده بود دور گردن اصغر پیچید و فشار داد. بعد رو فرشی را هم روی دهان او گذاشت و آنقدر فشار داد تا خفه شد.

مقتول پیش از این با مهتاب ارتباط نامشروع داشت و در ازای آن به عباس پول می‌داد؛ موضوعی که مهتاب بر آن تاکید می کرد.

عباس مدام به سقف نگاه می‌کرد و مهتاب دستانش را می‌فشرد. یکی از دختران مقتول چندبار سعی کرد که با جابه‌جا کردن خود روی صندلی آنها را  ببیند. خانواده مقتول تقاضای قصاص عباس را داشتند ولی آنچه مهتاب را زجر می داد اتهام زنا بود . عملی که عباس او را مجبور به آن می کرد.

 

جای خالی قانون

 

در سال هایی که با قربانیان خشونت خانگی روبرو بودم قربانیان خشونت جنسی خاموش ترین این قربانیان محسوب می شدند . عرف و فرهنگ آنها را نه تنها باور نمی کند بلکه تازیانه قضاوت و اتهام آنها را از حرف زدن و بر ملا کردن چنین خشونتی باز می دارد .قانون نیز آنها را حمایت نمی کند و در مواردی چون پرونده عباس و مهتاب این زن است که به زنای محصنه و رابطه نامشروع  و سنگسار محکوم می شود .

مهری از دیگر قربانیان چنین خشونتی است که رو در رو با او گفت و گو کردم . مهری در چهارده سالگی عروس می شود و شوهرش او را حتی به همکارانش اجاره می دهد . مهری چگونه می تواند به دادگاه و قانون پناه ببرد . دختر کم سوادی که می ترسد نتواند حرفش را اثبات کند و آخر خودش محکوم شود .

چه کسی حرفش  را باور می کند . هیچکس . بخصوص که مهری و شوهرش پسر خاله و دختر خاله هستند . مهری سالها به وسیله شوهرش فروخته شد و او اطمینان دارد که پسر بزرگش از شوهرش نیست ولی مهری وسیله ای برای کسب درآمد شوهرش است .

 

خودش برایم مشتری می‌آورد

 

شعبه ۱۱۳ دادگاه کیفری ‌استان تهران هفته گذشته زنی را محاکمه کرد که متهم است شوهر معتادش را به قتل رسانده است. آزیتا ۲ سال است در زندان به سر می‌برد.

متهم هستی که همسرت را کشته‌ای. چرا این کار را کردی؟

صبح همان روز شوهرم به من گفت بیا با هم خودکشی کنیم و از من خواست که دخترمان را به خانه مادرش بفرستم. گفتم برای چه می‌خواهی خودکشی کنی گفت برای این‌که دیگر به این زندگی امیدی ندارم. خیلی اصرار داشت با هم خودکشی کنیم.

چرا شوهرت اصرار داشت شما خودتان را بکشید؟

شوهرم معتاد بود؛ شیشه و کراک می‌کشید و آنقدر زندگی برای ما سخت شده‌ بود که او تصمیم گرفت خودکشی کنیم.

هزینه مواد را از کجا به دست می‌آوردید؟

شوهرم هر ماه مقدار پولی از مادرش می‌گرفت؛ چون به او کارنمی‌دادند و معتاد بود. وقتی خیلی سختی می‌کشیدیم از من می‌خواست که کار کنم.

شغلت چه بود؟

شغلی نداشتم.

پس چطور کار می‌کردی؟

خجالت می‌کشم بگویم. هنوز هم آن روزها برای من مثل یک کابوس است.

اما به هر حال تو از راهی کسب درآمد می‌کردی. چگونه؟

شوهرم من را وادار به تن‌فروشی می‌کرد. از دستش خسته شده ‌بودم. دیگر نمی‌خواستم این کار را بکنم.

چرا به خواسته شوهرت تن ‌دادی؟ چرا مقاومت نمی‌کردی؟می‌توانستی شکایت کنی.

نمی‌توانستم.

چرا؟

چون  نمی‌توانستم بگویم که چه بلایی سرم می‌آورد.شما از زندگی یک آدم معتاد خبر ندارید. من خیلی بیچاره بودم.

چند سال بود این کار را می‌کردی؟

یک سال آخر شوهرم وادارم می‌کرد این کار را بکنم. خودش برایم مشتری می‌آورد.

 

 خشونت جنسی چیست 

 

خشونت جنسی از انواع خشونت محسوب می شود و لایه های پنهان فراوانی دارد که جامعه نیز تلاش می کند با ندیدن صورت مساله از پاسخ مناسب به آن نیز فرار کند .

 

خشونت جنسی به صورت زیر تعریف می شود: هر گونه عمل جنسی  تلاش برای به دست آوردن عمل جنسی، نظرهای ناخواسته و یا پیشروی جنسی، و یا تجارت جنسی، یا کارهای صورت گرفته دیگری، بر خلاف تمایلات جنسی فرد با استفاده از اجبار، توسط هر فرد بدون در نظر گرفتن رابطه خود با قربانی، در هر محیط، شامل خانه و محل کار اما نه محدود به آن.

اجبار می تواند تمام طیف درجات زور را دربر گیرد. جدا از اجبار فیزیکی، ممکن است دربرگیرنده ارعاب روانی، باجگیری یا تهدیدهای دیگر باشد .

برای مثال تهدید به صدمه جسمی، اخراج از شغل، ندادن شغل مورد درخواست. همچنین ممکن است زمانی رخ دهد که فرد مورد تعرض قادر نباشد رضایت خود را اعلام کند . برای مثال، هنگام مستی، اعتیاد، خواب یا زمانی که از نظر مغزی قادر به فهمیدن شرایطش نیست.

خشونت جنسی شامل تجاوز است، که بعضی آن را اجبار جسمی و بعضی دخول به فرج یا مقعد، با استفاده از آلت تناسلی مرد، اعضای دیگر بدن و یا یک شی تعریف می کنند. تلاش برای انجام این کار به عنوان اقدام به تجاوز به عنف شناخته شده‌است. تجاوز به یک فرد بوسیله دو یا چند نفر تجاوز گروهی نامیده می شود. خشونت جنسی می تواند شامل شکل های دیگر تجاوز در برگیرنده اندام های دیگر جنسی نیز باشد .پس چنانچه مردی شریک جنسی خود را مجبور به عمل جنسی با مرد دیگر کند خشونت جنسی محسوب می شود عملی که اثباتش در دادگاههای ایران بسیار سخت است .

طیف گسترده‌ای از اعمال جنسی خشونت بار می‌تواند در شرایط و موقعیت‌های مختلف رخ دهد.

 

توضیح خشونت جنسی به خاطر فرم‌های و زمینه‌ها ی چندگانه‌ای که در آن رخ می‌دهد دشوار است.هم پوشانی قابل ملاحظه‌ای میان فرم‌های خشونت جنسی و خشونت شریک جنسی وجود دارد.فاکتورهایی وجود دارد که ریسک اینکه فردی مجبور به سکس شود را افزایش می‌دهند، فاکتورهایی که ریسک اینکه کسی سکس را بر دیگری تحمیل کند و فاکتورهایی در محیط اجتماعی که شامل دوستان و خانواده می‌شود و احتمال تجاوز و واکنش به آن را تحت تاثیر قرار می‌دهند.

پژوهش‌ها اظهار می‌دارند که فاکتورهای گوناگونی هستند که تاثیر افزایشی دارند، در نتیجه هر چه فاکتورهایی بیشتری حضور داشته باشند احتمال خشونت جنسی افزایش پیدا می‌کند.به علاوه، یک فاکتور خاص می‌تواند در برهه‌های مختلف زندگی اهمیت متفاوتی داشته باشد.

 

مادرم من را از خانه بیرون کرد

 

روزنامه شرق در گزارشی چنین می نویسد :

 

مینا، زنی که در نوجوانی از خانه فرار کرد و در جوانی مرتکب قتل شد، وقتی در جلسه محاکمه پشت تریبون قرار گرفت تا درباره نحوه قتل شوهرش توضیح دهد، چنان دادگاه را تحت‌تأثیر قرار داد که قضات در پایان جلسه سعی کردند اولیای‌دم را راضی به گذشت کنند.  مأمور بدرقه‌ای که مینا را همراهی می‌کرد، در پایان جلسه خطاب به قضات گفت او از بهترین زندانیان زندان زنان تهران است و کاملا بی‌حاشیه در بند زندگی می‌کند و تا به حال حتی یک مورد درگیری لفظی هم نداشته. او که تمام مدت در کنار مینا حضور داشت، چند بار با صحبت‌هایش سعی کرد متهم را آرام کند و منتظر نتیجه دادگاه بماند.

 

این از معدود دفعاتی بود که یک مأمور بدرقه چنین دلسوزانه سعی در کمک به یک مجرم داشت. شاید درک گفته‌های مینا توسط این مأمور باعث شد او با قضات صحبت و مانند یک وکیل مدافع از مینا دفاع کند و بگوید حتی اگر بپذیریم مینا دروغ می‌گوید، چطور می‌توانیم گفته‌های همسر قبلی مقتول را که حالا او هم در زندان است نادیده ‌بگیریم؟ هرچند جلسه رسیدگی به پرونده مینا به قصاص ختم نشد و او با رأی دادگاه به پرداخت دیه محکوم شد، اما زخم‌های برجای مانده بر روح این زن حتی با حمایت قانون هم درمان نمی‌شود.

 

چروک‌های عمیق بر گونه‌های مینای ٢۵ساله عمق دردهای او را نشان می‌دهد. بعد از پایان جلسه رسیدگی به پرونده‌ مینا در شعبه ٧١، خبرنگار ما با او گفت‌وگویی انجام داده ‌است که می‌خوانید.

 

چند وقت است در زندان هستی؟

از سال ٨٨ زندانی شدم، حالا می‌شود شش سال تمام.

 

همان اوایل به اینکه قاتل هستی اعتراف کردی، چرا رسیدگی به پرونده طولانی شد؟

برای اینکه حرفم را باور نمی‌کردند. البته اول خودم دروغ گفتم، اما بعد از نزدیک به ٢٠ روز تصمیم گرفتم واقعیت را بگویم. وقتی اعتراف کردم قاتل هستم، باز افسران باور نمی‌کردند، بعد هم پرونده با اقرار من به دادگاه آمد و قضات هم اعترافات را باور نکردند. آنها هم می‌گفتند تو قاتل نیستی.

 

 

شوهرت چه کرد که او را مستحق چنین مرگی دانستی؟

من را وادار به تن‌فروشی می‌کرد و با پولی که به دست می‌آورد مواد می‌خرید و خرجی خانه را تأمین و به نزدیکانش رسیدگی می‌کرد. دیگر حالم از او به‌هم می‌خورد و نمی‌توانستم تحملش کنم.

 

چرا از او جدا نشدی؟

یک‌بار خانه را ترک کردم و به شهرمان برگشتم. مادرم من را از خانه بیرون کرد. هیچ‌وقت برایم مادری نکرد. بلایی که در بچگی سرم آمد، تقصیر مادرم بود. از من حمایت نکرد و باعث شد به این بدبختی بیفتم.

 

 

اتفاقی که در بچگی برایت افتاده چیست؟

دو برادر بزرگم من را آزار دادند. وقتی به مادرم گفتم کتکم زد و گفت ساکت‌ شو و این حرف را جایی نگو. حتی کلانتری هم رفتم. مأمور گفت این حرف‌ها را می‌زنی خودت را می‌کُشند. پس برو خانه و سکوت کن.

 

 

در دادگاه از زنی صحبت کردی که او هم در زندان است و همسر سابق شوهرت بود.

بله، من بعد از اینکه به زندان رفتم با او آشنا شدم. به خاطر حمل مواد و اعتیاد او را به زندان آوردند. گفت صیغه شوهرم بوده و شوهرم با او هم همین کارها را می‌کرده ‌است، گفتم بیا اینها را در دادگاه بگو، گفت دنبال دردسر نمی‌گردم، برو خودت از خودت دفاع کن. البته این‌طور که متوجه شدم او خودش هم راضی بوده، اما قسم می‌خورم من راضی نبودم.

 

در جلسه محاکمه از هیأت قضات تا مأمور بدرقه زندان سعی داشتند به تو کمک کنند و از مادرشوهرت رضایت بگیرند، اما تو حاضر نشدی جلوی او زانو بزنی و التماس کنی.

از ١١ سالگی در بدبختی زندگی کردم. ازدواج کردم، شوهرم از من سوء استفاده کرد و از آن پول‌ها به مادرش هم می‌داد و به او رسیدگی می‌کرد. برای چه باید جلوی این زن زانو بزنم؟ طناب ‌دار بدتر از وضعیتی که با شوهرم داشتم نیست. من به زنی که می‌دانست فرزندش چطور با من رفتار می‌کند و پول او را قبول می‌کرد. التماس نمی‌کنم.

 

اگر به هر نحوی رضایت گرفته شود یا اینکه دادگاه به آزادی تو رأی بدهد، چطور می‌خواهی زندگی کنی؟

برادر کوچکم از من حمایت می‌کند. قبلا همسرش اجازه نمی‌داد، چون فکر می‌کرد من زن فاسدی هستم، اما حالا که دیده واقعا از سر بدبختی به این روز افتادم من را قبول کرده‌ است. حالا هم کسی از اعضای خانواده به سراغم نمی‌آید. فقط برادرم ماهی یک‌بار به دیدنم می‌آید. کمی پول به حسابم در زندان واریز می‌کند تا لباس و چیزهای ضروری بخرم و کمکم می‌کند. در دادگاه هم قول داد و قبول کرد تعهد بدهد از من نگهداری کند.

 

تکلیف دو برادری که تو را شکنجه کرده‌اند چه می‌شود؟

از آنها شکایت کرده‌ام و حالا پرونده داریم. هرچند می‌گویند ثابت کردنش آن هم بعد از این همه سال خیلی سخت است. اما پرونده در جریان است و شاید راهی پیدا شود که من از سختی بیرون بیایم.

 

خشونت جنسی را گزارش نمی کنند 

 

به صورت کلی، خشونت جنسی بخشی است که در پژوهش‌ها مورد بی توجهی قرار گرفته‌است. داده‌های در دسترس اندک و پراکنده هستند.بسیاری از مردم خشونت جنسی را به پلیس گزارش نمی‌کنند زیرا از آن شرمنده هستند یا از اینکه مورد سرزنش قرار بگیرند، باور نشوند یا به نحو دیگری مورد بدرفتاری قرار بگیرند، هراس دارند

مهری که با او گفت و گو کردم از جمله افرادی است از ترس تحقیر و قضاوت فامیل هرگز از اینکه شوهرش او را اجاره می داد حتی با مادرش گفت و گو نکرد او می گوید : من به خوبی می دانستم که حتی اگر باور کنند آخرش می گویند خودش راضی بود .

َشمار مردمی که از خدمات درمانی برای مشکلات فوری مربوط به خشونت جنسی استفاده می‌کنند  تقریباً اندک است. از وظایف جمهوری اسلامی ایران است که مراکز دخالت در بحران را به شکل اورژانسی فعال کند و امنیت لازم برای قربانیان خشونت حنسی که بتوانند از چنگال چنین خشونتی رها شوند را فراهم کند . خشونت جنسی مکانیسم پیچیده تری از دیگر خشونت ها دارد بخصوص اگر به وسیله شوهر اعمال شود .

گرچه پیشرفت‌های چشم گیری در دهه ی گذشته در اندازه گیری این رخداد از طریق پژوهش‌های پیمایشی در جهان وجود داشته‌است ولی تعاریفی مورد استفاده در تحقیقات مختلف به طور قابل ملاحظه‌ای متفاوت بوده‌است.همچنین در فرهنگ‌های مختلف در تمایل به افشای خشونت جنسی نزد پژوهشگران تفاوت‌های معناداری وجود دارد.در نتیجه احتیاط در مقایسه‌های جهانی در مورد شیوع خشونت جنسی لازم است.

 

WHO مطالعه‌ای بر روی داده‌های در دسترس و تحقیقات جهانی انجام داد تا وسعت این مسئله را اندازه بگیرد و گزارشی یک فصلی به نام “خشونت جنسی” را به عنوان بخشی از “گزارش جهانی پیرامون خشونت و سلامتی”  منتشر کرد.گزارش بیان می‌کند که احتمالاً یکی از هز چهار زن از سوی شریک جنسی خود خشونت جنسی را تجربه خواهد کرد و یکی از هر سه دختر گزارش می‌کنند که اولین تجربه ی جنسی آنها اجباری بوده‌است.

از سوی دیگر، داده های نظری و تجربی نشان می دهد مهمترین عامل عادی شدن خشونت جنسی  در خانواده ها، بی قدرتی زنان و وابستگی آنان به مردان است که در نهایت به عجز و ناتوانی در تصمیم گیری، ساقط شدن توانمندی زنان و محروم ماندن آنان از امنیت منتهی می شود. از این رو توانمندسازی زنان یکی مهمترین عوامل بازدارنده برای توقف خشونت جنسی  مردان است.

 

 

 

 

 

Comments are closed.