تقدیم به متولدین دهه شصت

جامعه ١٣:۴ و ١۴(( جوان فقیر و حکیم از پادشاه پیر و خرفت که پذیرفتن نصیحت را دیگر نمی داند، بهتر است. زیرا که او از زندان به پادشاهی بیرون می آید))
طنزهای محاوره ای بین جوانان متولد دهه های سصت و هفتاد در ایران رواج یافته است، متولدین دهه شصت خود را به شوخی دست بالا می گیرند و روزگار سپری شده ی نوجوانیشان را در شرایطی سخت و پر از محدودیت به تصویر می کشند.
زمانی بود که مفهوم تولد در دهه شصت یا هفتاد را نمی دانستم اما فرهنگ عامه خصوصا نوع گفتگوها هیچگاه بدون پشتوانه ای تاریخی پدیدار نمی شوند. متولدین دهه شصت کودکی خود را در شرایط بحران سپری کرده اند که شاید به سبب تلخی خاطراتش حاضر به بازسازی کودکیشان نیستند اما یادمان باشد که تاریخ دور یا معاصر هر ملتی می تواند درس عبرتی باشد برای زمان حاضر.
اکنون که جوانان و نوجوانان دهه های هفتاد و هشتاد از اندکی آزادی فردی یا اجتماعی بهره مند هستند، لازم است بدانند که چه کسانی از آسایش خود گذشته اند تا جوانان امروز در اجتماعی بربراندیش زندگی نکنند. وقایع دهه شصت جای طنزپردازی ندارد زیرا همسو شده با اشک مادران و بغض پدران است. آنانی که پس از انقلاب پنجاه و هفت سرنوشتی زیبا برای فرزندانشان با روی کار آمدن حکومتی مردمی انتظار داشتند، اما این آرزو نه تنها در زندگی جوانانشان تحقق نیافت، بلکه عمر آنها را در زندان های حکومت نوپا به وسیله ی جوخه های تیرباران یا طناب اعدام به پایان آورد.
دهه ی شصت نهاد سرکوبی شهروندانی است که برای به ثمر رساندن انقلاب کنار سایر گروههای مردمی بودند اما در کشاکش بازی های سیاسی، آنان را سرکوب کرده، نامی دیگر بر آنان نهادند و به نام آنان فتنه گری کردند تا جایی که دست بر مردان خدا گذاشته و قتل “اسقف هایک” را پای این گروه نوشتند.
اگر قتل دلخراش مردان خدا را آنانی انجان دادند که مرامشان با زندانیان سیاسی اعدام شده در دهه شصت مطابقت دارد چه کسانی کشیش “حسین سودمند” را به اتهام ارتداد اعدام کردند؟ چه کسانی کشیش ” مهدی دیباج” را سالها در زندان نگه داشته و در نهایت اورا به قتل رساندند؟
متولدین دهه شصت کودکیشان را در دوره ای گذرانده اند که در طول تاریخ چندهزار ساله ی ایران زمین میتوانیم دهه شصت را به عنوان دوره ای منفک از سایر دوره ها بررسی کنیم.
بهتر است جوانانی که تولد در دهه شصت را به طنزپردازی برای متولدین دهه های هفتاد و هشتاد میگذرانند، بیشتر به رخدادهای دردناک زمان کودکی خود رجوع کنند تا متولدین دهه های هفتاد و هشتاد بدانند تفاوت در تولد در یک دهه در چه چیزهایی نهفته است.
در آخر اینجانب به عنوان یک ایرانی متولد دهه شصت و زندانی سیاسی و عقیدتی، ضمن همدردی با خانواده های داغدار این دهه ی خونبار، برای آرامش قلب خانواده های زندانیان سیاسی و عقیدتی که در دهه شصت اعدام شده اند دعا میکنم و از سازمان های بین المللی حقوق بشری و خصوصا سازمان ملل، خواستار تشکیل کمیته ای حقیقت یاب و کاملا بی طرف، جهت واکاوی رخدادهای دهه شصت در زندان های جمهوری اسلامی را دارم تا به عنوان سند بین المللی انتشار یابد.
باشد که این اقدام اندکی مرحم بر دلهای داغدار این خانواده ها و همه ی ایرانیان آزادیخواه و حقیقت جو باشد.
زندانی مسیحی ابراهیم فیروزی
زندان گوهردشت

Comments are closed.