وصیت نامه ى علی شریعتی از زندان اوین

انا لله و انا الیه راجعون
امروز که در پانزدهمین روز اعتصاب خوراک و هفتمین روز اعتصاب خوراک خشک خود به سر میبرم مرگ را بسیار نزدیک میبینم هفت بار بیهوش شده و ایستاده سقوط کردم یک بار ایست تنفسی داشتم. اینها همه کافیست تا انسان عاقل بداند که مرگ نزدیک تر از همیشه است.
از تاریخ اموخته ام که آنچه می ماند نام نیک است و آنچه رفتنیست ظلم ظالم. در زندگی آموخته ام آنچه ارزش جنگیدن تا پای جان را دارد شرف و آزادگی است. و انسانی که شرف ندارد پس چه دارد؟
زندگی به من آموخته است تحمل ظلم و ستم از سوی مظلوم کمتر از روا داشتن آن به دیگران نیست و هیچ ظلمی بالاتر از گرفتن آزادی نیست، تاریخ به من آموخته که تنها مرگ است که دروغ نمی گوید و همه را بلاخره دیر یا زود فرا خواهد گرفت، چه درخت چنار باشیم چه بر اریکه قدرت تکیه زده باشیم.
من از همت ها و زین الدین ها ، از باکری ها و جهان آرا ها آموخته ام که زیستن را جز در سایه آزادی و آزادگی نشاید. پس از مادر و خواهرم خواهش میکنم که در سوگ من حد اعتدال را رعایت کرده و دشمن شاد نباشند، که این مرگ مرا گواراتر از شیر و شیرین تر از عسل است، به همسرم توصیه میکنم که شرافت خود را ارزان تر از جانت نفروش در زمانه ای که ظالمان شرافت را ارزان تر از همیشه کرده و دروغ و اختلاس ها و تهمت ها و بگم بگم ها را رواج داده اند. و در این وا نفسای زر و زور و تزویر جیب آنها از بیت المال و حق الناس سر سیری ندارد.
و فراموش کردن که حتی عمر نور نبی را داشته باشند بلاخره خواهند مرد، همان ها اینک به همدستی سیستم فاسد قضایی صدها صدا را در گلو خفه کرده و هر که سر مخالفت داشته باشد را فاسد، فتنه گر، عامل نفوذ و صهیونیستی … می نامند.
همان جابران و ظالمان، همان چپاولگران و حامیانشان، من را که عاشق ایران و ایرانی هستم مخل امنیت ملی دانسته و برایم ظالمانه ١٣ سال حبس و ۵ سال حبس تعیین شده صادر کرده اند، در این زمانه ای که چپاولگران سنگ ها را بسته و سگ ها را باز کرده اند من شرافتم را در این بازار مکاره به قیمت کمتر از جانم نمی فروشم و سر تسلیم به این حبس و این ظلم فرو نخواهم آورد.
از کلیه دوستان و آشنایان و بستگان طلب حلالیت کرده و به سوی حضرت حق می روم.
علی شریعتی زندان اوین
٢۵/٨/١٣٩۵

Comments are closed.