تجاوز جنسی به کودکان وچند نکته

شهربانو فتحی
آزارهای جنسی نوع پیچیده آزار کودکان است. آزارهای جنسی همیشه با تماس‌های جسمی همراه نیست.
قرار دادن کودک در موقعیت‌های جنسی و تماس‌های بی‌مورد و لمس ناخوشایند بدن کودک شامل
آزارهای جنسی می‌شوند.‏
آزارهای جنسی فقط برای دخترها اتفاق نمی‌افتد و پسربچه ها هم مانند از دختر بچه هادر معرض
خشونت جنسی قرار می‌گیرند.
تجاوز جنسی به کودکان نیز از انواع خشونت علیه کودک محسوب می شود که گاه در خانه و توسط
آشنایان و گاهی در بیرون خانه صورت می گیرد.
به همین دلیل اطرافیان کودک یا والدین و افرادی که کودک با آن ها سرو کار دارند باید بدون وسواس و
یا رفتارهای کنترلی آشکار، مراقب کودکان باشند و از سلامت آن ها غفلت نکنند.
خشونت های جنسی علیه کودکان پیامدهای ناگواری برای آن ها دارد و پیامد های جبران ناپذیری بر
جای می گذارد بنابراین باید والدین و جامعه و حکومت ها برای سلامت و رشد کودکان در فضای ایمن
تلاش کنند.
نکته قابل توجه این است که بنا به تعریف کنوانسیون حقوق کودک در ماده ۱ خود از دوران کودکی،
گفت: منظور از کودک، افراد زیر ۱۸ سال هستند مگر آنکه طبق قانون قابل اجرا در مورد کودک سن
بلوغ برای آنها تشخیص داده شود. بنابراین هر فرد زیر ۱۸ سال کودک محسوب می‌شود و والدین نباید
تصور کنند چنانچه فرزندشان در پایه هفتم و یا هشتم مدرسه مشغول به تحصیل است بزرگ شده و نیاز
به آگاهی دادن ندارد.
زنگ خطر
بنابراین اطرافیان کودک اعم از والدین یا مسوولان مدارس و مهد کودک ها و کادر درمانی – بهداشتی
به نکات زیر توجه کنند .

هرگونه بدخلقی، پرخاشگری، گوشه گیری، اضطراب، اشکال در خواب، جویدن ناخن، بی اشتهایی، افت
تحصیلی شدید، ترس شدید از لمس شدن، خشم بی دلیل نسبت به اطرافیان، تورم و کبودی برخی از
اندام‌های بدن و … بخشی از این نشانه‌هایی هستند که می توانند زنگ خطر محسوب شوند .
نسبت به این نشانه ها بی تفاوت نباشید و آن را جدی بگیرید.
والدین باید به جای مقصر دانستن فرزند خود با مشاوران و روانشناسان متخصص تماس بگیرند. در
صورتیکه درهمان روزهای اول این اتفاق بیفتد امکان درگیر شدن فرزندان با پیامدهای مطرح شده به
حداقل خواهد رسید.
کودکان در مواجهه با آسیب‌های جنسی بسیار شکننده هستند و هر اشتباه کودک می‌تواند اثر جبران
ناپذیری به همراه داشته باشد.
والدین و اطرافیان باید بدانند کودکان ترس شدیدی از بیان چنین حوادثی دارند . آنها خودشان را مقصر
می‌دانند و حتی ممکن است از سوی فرد آسیب رسان تهدید شده باشند. به همین دلیل ابتدا باید به کمک
مشاوران متخصص میزان آسیب فرد را ارزیابی باید کرد. به ویژه آنکه ممکن است در بسیاری از مواقع
این آسیب‌ها از سوی یکی از اعضای نزدیک خانواده اعمال شده است
همچنین والدین یا اولیا مدارس باید کودکان و فرزندان خود را قبل از هر حادثه‌ای آگاه کنند و به کودکان
بیاموزند در صورت بروز کوچکترین اتفاقی چگونه رفتار کنند. اولین راه برای آموزش خودمراقبتی به
کودکان این است که خانواده‌ها آموزش ببینند. به این معنا که اگر خانواده‌ای خود آموزش رفتار صحیح
با مسایل کودکان ندیده باشد، نمی‌تواند ذهن و شرایط کودک را برای دریافت آموزش‌های سلامت
جنسی، آماده کند. بنابراین باید به آموزش اهمیت ویژه داد.
همچنین والدین باید ارتباط نزدیک و صمیمانه‌ای با فرزند خود برقرار کنند و مسائل مهم را با روش
درست به آنها آموزش دهند. به طور مثال در سنین سه تا شش سالگی هم در مهدکودک‌ها و هم در
خانواده‌ها باید به کودکان یاد داده شود که کسی حق ندارد به زور یا بدون اجازه تو را ببوسد یا تو را
بغل کند یا به تو دست بزند یا حتی به تو خوراکی دهد، به این ترتیب کودک متوجه می‌شود که باید برای
خودش حریم قائل شود.

باید به کودکان گفت و آموزش داد که لزوما هر کسی که به تو لبخند می‌زند، دوست تو نیست تا در
برابر آسیب‌ها ایمن شود. رسانه ها هم نقش مهمی در این رابطه دارند تا والدین کودکان خود را برای
خرید و یا بازی در کوچه و خیابان و خانه همسایه رها نشوند.

نه گفتن را به کودک‌ آموزش دهیم
باید نه گفتن را به کودک‌مان آموزش دهیم تا بتواند به دیگری بگوید من نمی‌توانم با تو پارک بیاید
نمی‌توانم با وسیله تو بازی کنم و این توانایی ناقض حس همدلی و اجتماعی شدن کودک نیست.
والدین نباید حتی برای زمان کوتاهی کودک خود را نزد افراد غریبه و افرادی که کاملا به آن ها اطمینان
ندارند تنها بگذارند و در صورت گرفتن پرستار برای کودک باید در نقاط مختلف خانه دوربین نصب
کنند .
یادگیری مهارت‌های زندگی و فرزندپروری ایجاد فضای امن و آرام در خانواده و آموزش‌های مناسب
و دقیق از سنین کودکی می‌تواند آنها را از بسیاری از این حوادث محفوظ بدارد.
مصاحبه های بالینی و تخصصی مهم است
همچنین نصب دوربین در مهد کودک ها و مدارس و مراکز آموزشی باید الزامی شود و در صورت
استخدام معلمان و کادر های آموزشی و تربیتی باید از سلامت روانی آن ها اطمینان حاصل کرد و
همچنان آن ها را زیر نظر گرفت.
هم اکنون استخدام کادرهای آموزشی کلیشه ای است و هیچ آزمون روان شناختی برای آن ها وجود ندارد
و قوانین نیز در جهت حمایت از کودک تنظیم نشده است. به کار گیری افراد در مدارس و محیط های
آموزشی نیازمند مصاحبه های بالینی و تخصصی است.
مصاحبه هایی که هر چند سال یکبار تکرار و پیگیری شود و سیستم آموزشی نباید از آن غفلت کند.
بدون شک آموزش و پرورش در آموزش کودکان از راه کتاب های درسی مسئولیت دارد. کودکان و
خانواده ها و معلمان نیازمند دریافت آگاهی به شکل رسمی یا غیر رسمی هستند تا از بروز خشونت های
جنسی علیه کودکان پیشگیری شود.

آگاه سازی کودکان برای مراقبت از خویش در برابر سوءاستفاده کنندگان و در میان گذشتن چنین سوء
استفاده‌هایی با پدر و مادرها از گام‌های اولیه خود- مراقبتی کودکان است. چه بسا اگر دانش‌آموزان و
یا والدین آگاهی‌های مقدماتی داشتند ما شاهد اتفاقات روزهای گذشته نبودیم.

Comments are closed.