آزارکودکان و نو جوانان بهائی در ایران

                                     آزارکودکان و نو جوانان بهائی در ایران

 

آزار بهائیان از ابتدای ظهور دیانت بهائی به تحریک علمای مذهبی شروع شد که منجر به شهادت حضرت باب بشارت دهنده ظهور آئین بهائی و تبعید و زندانی شدن حضرت بهاءالله بنیان گزار این آئین و کشتار و اذیت و آزار مؤمنین گردید و هزاران تن از آنان را شهید نمودند که شرح آن "یکی داستانی است پر آب چشم" که در این یادداشت مختصر نمی گنجد ودرتواریخ شرق و غرب منعکس است وهنوز هم به صورت های مختلف ادامه دارد.ولی آخرین موردی که درگزارش خانم دوگال  آمده یعنی توهین و سوء رفتار  با کودکان بهائی در مدارس ایران، از اهمیت ویژه ای برخور داراست.

 بانی دوگال نماینده ارشد جامعه بین المللی بهائی در سازمان ملل متحد گفت:گزارشهای جدید مبنی بر اینکه آسیب پذیر ترین افرا جامعه بهائی ایران یعنی کودکان و نو جوانان مورد آزار وتحقیر قرارمیگیرند و حداقل در یک مورد باچشمان بسته مورد ضرب وشتم قرارگرفته اندپدیده بسیار ناراحت کننده ای است .    

خانم دوگال گفت:" هرچند ممکن است بعضی از حوادث اخیر بصورت پراکنده رخ داده باشد اما دامنه و ماهیت این اقدامات شرم آور، بهائیان ایران را به این نتیجه رسانده است که این عملیات سازمان یافته است."

. اهمیت موضوع در این است که اگر در گذشته نیز مواردی از بی مهری وآزار کودکان در مدارس دیده می شد که نگارنده در ایام کودکی مکرر شاهد آن بودم، با برنامه مستقیم مسئولین ویا با تشویق آنان نبود.درحالیکه اکنون بابرنامه وتائید مسئولین امر انجام می گیرد، آن هم توسّط مسئولینی که اساس برنامه هایشان را بر مهرورزی نهاده و مردم دنیا را به محبت  وشناخت حقوق یکدیگر تشویق می نمایند!

این نکته مرا به یاد داستانی انداخت که درکتاب فرائد(صفحه ۴۳۲) درذکر داستان شهادت دو تاجر بهائی که در سال۱۲۹۶ هجری قمری،آقانجفی مجتهد اصفهانی به منظور تصاحب مالشان فتوی به قتلشان داده بود، آمده است.

          "محمد تقی نامی از تجار اصفهان حکایت نمود…..بعداز ظهریوم۲۳شهر ربیع الاول، که یوم شهادت بود، برای شغلی از اشغال تجارت به قریه جلفا که مرکز نصاری است رفتم و عموم اهالی را ازاین حادثه کبری غمگین ومحزون یافتم دراین اثنا فتاتی (زن جوانی) از اجانب ازمن پرسید که سبب قتل این دو سید جلیل چه بود؟ گفتم به دلیل اینکه از طائفه بابیه بودند. گفت: دانم بابی بودند فائده قتل ایشان چه بود ؟نه از ذریه پیغمبر شما بودند و به مکارم اخلاق و محاسن اطوار اشتهار داشتند ؟ گفتم قتل ایشان را علمای ما موجب حصول ثواب می دانند و مایه تقرّب حضرت رب الارباب می شمارند.چون این عبارت را مسموع داشت متعجّبانه درمن نظری نمود وگفت:ویل لکم ایتها الا مّه العجیبیه(وای بر شماامت عجیب" اگر قتل ذریه نبویه (نسل پیغمبر) از حسنات شماست پس سیئات شما چه باشد!؟ این بگفت و روی برتافت و.. "  وحال این مسئله مطرح است:  که  اگر  مهر ورزی حضرات بدرفتاری و تحقیر کودکان است. آن هم در دنیائی که در آن  ده ها سازمان برای حمایت کودکان وجود دارد و هیچکس حق تنبیه بدنی وحتی لفظی کودکان را ندارد، پس ظلمشان چه می تواند باشد!؟  

دراین صورت مردم دنیا در باره مقامات مذهبی ایران چگونه قضاوت خواهند کرد.؟اگر مسئولین امر مظالم وارده به افراد بالغ را با دروغ وافتراء توجیه می کنند.درمورد اطفال ونوجوانان چه خواهند گفت؟نظری به تعالیم زیر که از کتابهای درس اخلاق همان بچه ها استخراج شده عمق این بیعدالتی ها را روشن تر می نمایاند وشکاف وتضاد موجود بین اعتقادات بهائی ودید غیراخلاقی مسئولین امر، در ایران را بهتر نشان میدهد .

"امروز انسان کسی است که به خدمت جمیع من علی الارض(ساکنین روی زمین)قیام نماید."

"شماهاباید به آنچه سبب آسایش عالم انسانی است تشبّث نمائید.یتیم هارانوازش کنید،گرسنه هارا سیر نمائید برهنه ای را بپوشانید ،بیچاره ها را دستگیری کنید تا مقبول در گاه الهی شوید."

"ای اهل عالم همه بار یک دارید و برگ یک شاخساربه کمال محبت و اتحاد و مودت و اتفاق سلوک نمائید"

"بهترین اعمال محبت با اهل عالم است"

"باید به جمیع ناس به کمال محبت و شفقت وبرد باری معاشرت کند وتکلم نماید "

 

"نزاع و جدال شان درندگان ارض بوده وهست واعمال پسندیده شان انسان "

"ضرب وشتم وجنگ وجدال وقتل و غارت کار درنده های بیشه ظلم ونادانی است. اهل حق از جمیع آن مقدس ومبرا"

            متأسفانه یکی از نتایج رفتار های غیر انسانی با بها ئیان بد نامی ایران در سطح بین المللی است کشوری که بیش از۲۰۰۰ سال پیش در کمک به اقلیت  ها و رعایت حقوق و احقاق حق آنان در جهان  پیشگام بوده است .چون این بی عدالتی ها توسط سازمان های طرفدار حقوق بشر و بهائیان غیر ایرانی که در سراسر دنیا پراکنده اند خواه نا خواه به گوش همه مردم جهان میرسد .از طرف دیگر درذهن هر انسان آزاده ای این سؤال مطرح می شود که اگر کسانی تعالیم بهائی را نمی پذیرند، اشکالی ندارد نپذیرند ولی دیگر کینه توزی وظلم برای چیست؟ مظالم وارده به پیروان ادیان درظهورات گذشته را، با توجّه به نادانی و جهالت وعقب ماندگی مردم آن دوران می توان به نحوی توجیه کرد ولی در دنیای امروزدر مورد مردمی که مدعی داشتن اخلاق و انصاف وانسانیت هستند و مرتکب این بی عدالتی ها می گردند چه باید گفت؟ مخصوصاًوقتی در قرآن می خوانیم (سوره ۱۴ ابراهیم آیه های ۲۳و۲۴)  که:"کلمه پاکیزه را به درخت پاکیزه تشبیه میکند که اصلش ثابت است و شاخه اش در آسمان است  که به  اراده الهی میوه میدهد  و کلمه ناپاک  همچون  درخت   نا پاک است که ریشه کن شده باشد از بالای زمین و آن را قراری نباشد." در این صورت افرادی که واقعاًبه قرآن معتقدند. نه به تظاهر،دیگر نگران چه هستند؟ اگر آئین بهائی از جانب خداوند نیست طبق نظر قرآن به خودی خود فراموش شده و ازبین خواهد رفت دیگر محلی برای کینه توزی وظلم و بی عدالتی وجود ندارد. آیا اگر آنان دیانت بهائی را قبول ندارند چگونه می توان پذیرفت که رفتارشان با پیروان آن میتواند مغایر اعقادات دین خودشان باشد که میگوید:"لا اکراه فی الدین" مگر این که قبول کنیم آنان دین خودشان  را هم قبول ندارند!وظلم های آنان را در عدم اعتقاد شان به قرآن بدانیم!یا باید پذیرفت که بیم ازدست دادن مقام وموقعیت سران مذهبی، عامل این تحریکات باشد مخصوصاً که در هر آئین جدیدی تعالیمی هست که برای علمای مذهبی دیانت قبلی قابل قبول نیست یا به دلیل تازگی آن ها ویا به دلیل مغایرت با منافعشان .در آئین بهائی به عنوان نمونه از تعالیم زیر می توان نام برد:

   

          منع مداخله در کار دیگران یعنی نداشتن تعلیم "امر به معروف و نهی از منکر "که معمولاً بهانه دخالت در کار دیگران قرار میگیرد .

منع دست بوسی تا بوسیدن دست برای کسی وسیله خود بزرگ بینی قرار نگیرد.

منع تعدد زوجات .

منع تقیه یعنی انکار عقیده وقتی که منافع شخص ایجاب نماید.

تساوی حقوق زن ومرد

تحری حقیقت وترک تقالید ونداشتن مرجع تقلید.

          منع انتقام جوئی ونداشتن جنگ و جهاد به نام دین

          نداشتن روحانیون مذهبی

          بیشترافراد آزاده و تحصیلکرده ،روشنفکران واقعی ایران، اگر هم به آئین بهائی به عنوان دیانت عقیده ای نداشته باشند و یا اصولاً فاقد احساسات دینی باشند مخالف ظلم به بهائیان هستند ولو اینکه شرائط موجود به آنان امکان دفاع از بهائیان را ندهد.افرادی چون شادروان جمال زاده نویسنده نامدار ایرانی کم نبوده و نیستند که مظالم وارده به جامعه بهائی را تقبیح نمو دند ولی اشخاصی که منافعشان درصورت استقرار تعالیمی که ذکر شد به خطر می افتد با توسل به حربه دروغ و افتراءبه تحریک توده مردم بر علیه جامعه بهائی می پردازند. برای چنین افرادی که ظاهراًسمت رهبری دارند و مردمی که توسط آنان تحریک میشوند. باید دعا کرد تا خداوند بزرگ چشمانشان را باز فرماید و از گذشته پند گیرند.زیرا تاریخ گواه این حقیقت است که هیچ ظلمی پایدار نمی ماند و هیچ ظالمی در عرصه تاریخ جز بد نامی نصیبی نمی برد.

همانطوری که دیدیم ادیان قبل چون اراده الهی پشت سرشان بود با همه ظلمهای وارده پیش رفتند و برای ظالمین و معترضین فقط بد نامی باقی ماند. دیانت بهائی نیز چون ادیان قبل پیش خواهد رفت وهم اکنون نیز که زمان زیادی از ظهور آن نگذشته در بیش از ۲۳۸ مملکت مستقر شده و آثارش به بیش از ۸۰۲ زبان ترجمه گردیده است و طبق سالنامه دائره المعارف بریتانیکا (سال ۱۹۸۸ص۳۰۳)بعد از مسیحیت گسترده ترین دیانت جهان است .که البته این هنوز از نتایج سحراست .

 

فاعتبرو یا اولی الابصار

                                                                                               

سروش حقایق 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Comments are closed.