آیا بهائیان روابط خوبی با رژیم پهلوی داشتند؟

آیا بهائیان روابط خوبی با رژیم پهلوی داشتند؟

 

·        رژیم پهلوی با بهائیان برخوردی مناسب شرایط سیاسی روز داشت. اگر شرایط سیاسی ایجاب می کرد بر بهائیان بسیار سخت می گرفت.

 

·        امیر عباس هویدا در هیچ برهه از زندگی اش بهائی نبود.

 

·        بهائیان در کابینهء هویدا و دیگر کابینه ها عضو نبودند.

 

·        رضا شاه استقلال مذهبی بهائیان را منافی با دیکتاتوری خود می دید و بر اساس اندیشه انحصار طلبی خود مدارس بهائی را بست. دلیل بستن مدارس بهائی این بود که بهائیان یک روز به خاطر تعطیل مذهبی خود ، مدارس خود را تعطیل نموده بودند.

 

·        همچنین در برخی شهرها ، مغازه داران بهائی را به دلیل تعطیل نمودن مغازه هایشان در ایام تعطیلی مذهبی بهائی ، مورد پیگرد و زندان قرار داد.

 

·         در اواخر دورهء پهلوی اول مسائلی برای بهائیان همه ایران که مربوط به ثبت ازدواجشان بود ، فراهم آورد و بسیاری از بهائیان را به علت نحوه ثبت ازدواج بهائی ، جریمه و زندان نمود.

·        محمد رضا شاه پهلوی در سال ۱۳۳۴ خورشیدی به دلیل سیاست های مملکتی ، دست واعظ مشهور محمد تقی فلسفی را باز گذاشت و به فلسفی اجازه داد که مردم را از رادیو بر ضد دیانت بهائی و بهائیان بشوراند. در همان سال تنی چند از بهائیان در ایران بر اثر این تحریکات به قتل رسیدند.

 

بهائیان هر کجا و تحت هر نوع حکومتی باشند ، نافرمانی از اوامر دولتی را تا آن جا که به اصول اعتقاداتشان لطمه ای وارد نیاید، روا نمی شمارند و در صورت اخیر، اگر فرمانی بر خلاف اعتقادات آنان از مراجع دولتی صادر شد ؛ ابتدا تظلم و احقاق حق و سپس زجر و حبس را بر نافرمانی ترجیح می دهند. گر چه حکومت ها باید چنین شهروندانی را پاس بدارند و مورد احترام قرار دهند ،اما در ایران بهائیان به دلیل این خصلت اجتماعی شان ، معمولا وجه المصالحه نیّت های سیاسی قرار گرفته اند تا ارج گذاری. بر همین اساس می توان گفت حکومت پهلوی اول رفتاری بی منطق نسبت به بهائیان داشت و پهلوی دوم ، رفتاری نادرست و نامنصفانه .

اگر از وقایعی که همواره در ایران بوده و کسی را یارای طرفداری از بهائیان نبوده است، ضرب و جرح های که بر افراد بهائی وارد آمد، شورش هایی که علیه جامعه بهائی رخ داد و قتل هایی که به وقوع پیوست، بگذریم ؛ باید بگویم رضا شاه تا استقلال مذهبی بهائیان را منافی با روش حکومت خود می دید و بر اساس اندیشه انحصار طلبی خود ، دست به کارهایی علیه بهائیان زد. مثلا مدارس بهائی را که به روش نوین درس می دادند را بست. دلیل بستن مدارس بهائی این بود که بهائیان یک روز به خاطر تعطیل مذهبی خود ، مدارس خود را تعطیل نموده بودند و همچنین در برخی شهرها ، مغازه داران بهائی را به دلیل تعطیل نمودن مغازه هایشان در ایام تعطیلی مذهبی بهائی ، مورد پیگرد و زندان قرار داد و یا در اواخر دورهء پهلوی اول مسائلی برای بهائیان همه ایران که مربوط به ثبت ازدواجشان بود ، فراهم آورد و بسیاری از بهائیان را به علت نحوه ثبت ازدواج بهائی ، جریمه و زندان نمود.

اما پهلوی دوم در مقایسه با رفتارهای اجتماعی پهلوی اول ،دوره دشوارتری برای بهائیان بود. نباید تصور شود که اگر بهائیان در دوره پهلوی دوم ، انتشارات محدود داشتند و حظیره القدسی (مکان اجتماع عمومی) بود که گرد هم جمع می آمدند و … ، دارای آزادی بودند. البته دکتر ایادی پزشک شاه بهائی بود، باید دانست که شاه از بیم جانش ، به یک دکتر بهائی اعتماد می کرد و نه به خاطر علاقه ای که به جامعه بهائی داشت. ولی همگان شاهد بودند و تاریخ اذعان دارد که در دوره سلطنت همین پادشاه که می دانست بهائیان در صدد آزار او نیستند در سال ۱۳۳۴ به دلیل سیاست های مملکتی، دست در دست واعظ مشهور محمد تقی فلسفی گذاشت و ضربات هولناکی بر پیکره جامعه بهائی ایران وارد ساخت.

Comments are closed.