نامه ى آرش صادقی ؛ صدای مظلومیت حسن صادقی و فاطمه مثنی باشید

متن نامه :

“گویند تاریخ را فاتحان می نویسند و در تاریخی که توسط فاتحان نوشته می شود، صحبت از حق مطلق و باطل مطلق است.طرف پیروز خود را حق مطلق جا می زند و قربانیان را باطل و شایسته هر نوع شکست و خفتی می داند. روایت جمهوری اسلامی از اعدام های دسته جمعی سال ۱۳۶۷ هم مشمول همین قاعده است. واقعه ای که در آن چند هزار نفر از زندانیان وابسته به سازمان مجاهدین خلق و زندانیان با تفکر چپ بر اساس حکم آیت الله خمینی روانه جوخه های مرگ شدند. از میان مقام های عالی منصب حکومت تنها کسی که در مقابل این حکم ایستاد، آیت الله منتظری بود.

روایت و خاطرات آیت الله منتظری از آن اعدام ها شکافی عمیق در روایت رسمی جمهوری اسلامی ایجاد کرد و بختی استثنائی به پژوهشگران و فعالین حقوق بشری داد تا تاریخ آن روزهای سیاه را از دریچه تازه ای ببیند.

اعدام مخفیانه بیش از ۱۵ هزار زندانی‌ سیاسی در دهه ۶۰ یکی از گسترده‌ترین موارد نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران است که اعتراض و دادخواهی بعد از، نزدیک به سه دهه در مورد آن وقایع همچنان ادامه دارد. اولین موج گستردۀ اعدام زندانیان سیاسی از سال ۱۳۶۰ آغاز شد و بر اساس آمارهای غیررسمی نزدیک به ۱۱ هزار زندانی سیاسی در سال‌های نخست دهه ۶۰ اعدام شدند. کشتار زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ شدت بیشتری گرفت و در حدود پنج هزار زندانی در تابستان ۱۳۶۷ به صورت دسته‌جمعی اعدام شدند.اغلب اعدام‌شدگان اعضا و هواداران سازمان مجاهدین خلق و سازمان‌های سیاسی چپ، هم‌چون سازمان فداییان خلق ایران(چریک های فدایی) و…بودند.

بسیاری از خانواده‌ها هیچ‌گاه از چرایی و چگونگی اعدام عزیزان‌شان مطلع نشدند و پیکر فرزندان‌شان به آنها تحویل داده نشد. اعدام‌شدگان در اغلب موارد در گورستان‌هایی متروک دفن می‌شدند و گاه حتی محل دفن آنها به خانواده‌هایشان اعلام نمی‌شد، معدود خانواده‌هایی که از محل دفن فرزندشان اطلاع داشتند نیز هیچ‌گاه اجازه حضور آزادانه بر سر مزار آن‌ها، گذاشتن سنگ قبر و سوگواری را نداشته‌اند.

تمامی این محرومیت‌ها و ممنوعیت‌ها همچنان ادامه دارد و هرگونه تخطی از این ممنوعیت‌ها، اعتراض به اعدام‌ها و پیگیری و دادخواهی، مجازات‌های شدیدی از توهین و تهدید تا بازجویی، ضرب‌و‌شتم، بازداشت، حبس و محرومیت از حقوق اولیه‌شان را در پی داشته و اطلاع‌رسانی و پیگیری دربارۀ اعدام‌ها و رخدادهای پس از آن نیز ممنوع بوده است. بسیاری از خانواده‌ها همچنین در یک فشار مضاعف از حقوق اولیه هم‌چون حق کار و تحصیل آزادانه نیز محروم شده اند با این همه، خانواده‌ها در تمامی این سال‌ها به دنبال دانستن حقیقت دربارۀ چرایی و چگونگی اعدام‌ها بوده‌اند.

حسن صادقی و فاطمه مثنی زوج محبوس در زندان‌های رجایی شهر کرج و اوین تهران یکی از همین قربانیان هستند که هر یک به ۱۵ سال حبس محکوم شده‌اند.

پیشتر حسن صادقی در سن ۱۵سالگی بازداشت (در میانه شهریور شصت) و تا سن ۲۱سالگی در زندان نگهداری شد.دلیل بازداشت نامبرده تحت تعقیب بودن پدر ایشان بواسطه هواداری از سازمان مجاهدین بوده است. وقتی به پدر دسترسی ندارند پسر پانزده ساله را بازداشت میکنند و به مدت شش سال زندان و شکنجه میکنند تا محل اختفای پدر را اعلام کند.

به دلیل ضربات وارد شده به وسیله کابل و شلاق بر کف پا در زمان شکنجه‌های متحمل شده دهه شصت، استخوان‌های هر دو پاشنه پای آقای صادقی در آن زمان ش

کسته و کف پایش گوشت اضافه آورده است و هم اکنون محلهای مورد اشاره با درد زیادی همراه است و به سختی راه میرود آقای صادقی جهت راه رفتن باید از کفش‌های طبی و ژله‌ای استفاده کند.

فاطمه مثنی، همسر وی نیز زمانی که تنها ۱۳ سال داشت(میانه شهریور ۶۰) همراه با مادرش فردوس محبوبی به ترتیب به مدت ۲ و ۴ سال در زندان بودند.

سه برادر فاطمه مثنی (علی،مصطفی،مرتضی) همراه با همسر یکی از برادرانش در سال‌های دهه شصت اعدام شده‌اند و هیچگاه جنازه آنها به خانواده هایشان تحویل داده نشد.
علی مثنی در حالی اعدام شد که همسر و دو کودک چهار و شش ساله‌اش به نام‌های زینب و زهره نیز زندانی بودند.

اتهام و دلیل بازداشت خانم مثنی و مادرش فردوس محبوبی در آن سالها دادخواهی و اعتراض به اعدام ۴ عضو خانواده شان بود.

آقای صادقی مجددا به همراه همسرش فاطمه مثنی در بهمن ماه سال ۹۱ به دلیل برگزاری مراسم ترحیم برای پدر آقای صادقی که از مخالفان حکومت جمهوری اسلامی ایران بود، به صورت خانوادگی به همراه دو فرزند ۱۷ و ۱۱ ساله‌شان بازداشت و درب منزلشان نیز پلمب شد. دختر آنها مریم پس از گذشت سه روز و پسرشان ایمان نیز پس از یک ماه و نیم بازداشت از زندان آزاد شدند.

اکنون فاطمه مثنی در زندان اوین و حسن صادقی در زندان رجایی شهر کرج چهار

Comments are closed.