این ظلمها در حق کیست ؟
با کاوشی نه چندان پیچیده در اخبار روزهای اخیر می توان لیست مفصلی از فشارها، مظالم، تهدیدات، محرومیت ها، و تبعیضاتی را که بر جامعه بهائی ایران وارد میشود تهیه نمود. سابقه تاریخی این نوع رفتار با جامعه بهائی به سالهای اولیه ظهور دیانت بابی و بهائی در ایران دوران قاجار باز می گردد. مخالفت جمعی از علمای وقت با پشتیبانی حکمرانان آن زمان و سوء استفاده از جهالت و ساده انگاری بخشی از مردم جامعه صحنه های فجیعی از قتل، غارت، توهین، و ظلم فاحش بوجود آورد. شدت و کستردگی وقایع به حدی بود که در بسیاری از نوشتجات مستشرقین و خارجیان مقیم ایران به این مظالم اشاره شده است.
در جواب به این سئوال که علت اصلی این فشارها بر جامعه بهائی چیست مقالات و کتب متعددی نوشته شده است. اما سئوال دیگر این است که آیا می توان عواقب این ظلم و فشار را تنها منحصر بر جامعه بهائی دانست یا اینکه همه افراد جامعه از این نوع رفتار متضرر می شوند؟ شاید سئوال دیگری که منطقاٌ از سئوال اول ناشی می شود این باشد که با اعمال فشار بر جامعه بهائی از اشاعه چه نوع طرز فکر و انجام چه نوع فعالیتهایی جلوگیری می شود؟
با یک نگاه صرفاٌ آزاد اندیشانه می توان گفت که جلوگیری از اشاعه و بیان هر عقیده و طرز فکر باعث ایجاد فضای فکری بسته در جامعه شده و آن را تبدیل به اجتماعی تک بعدی، متحجر و عقب مانده می کند. ولی آیا اینها تنها مضرات حاصل از ممانعت طرح افکار دیانت بهائی است؟
بهائیان عالم بر اساس آموزه های دیانت بهائی موظف و مشتاق بر خیرخواهی عموم اهل عالم صرفنظر از ملیت، نژاد و مذهب آنها هستند. حضرت بهاءالله، شارع دیانت بهائی، حدود ۱۵۰ سال پیش به پیروان خود فرموده اند: "باید از شما ظاهر شود آنچه که سبب آسایش و راحت بیچارگان روزگار است کمر همت را محکم نمائید شاید بنده گان از اسیری فارغ شوند و بآزادی رسند." [۱] همچنین می فرمایند: "یا حزب الله بخود مشغول نباشید. در فکر اصلاح عالم و تهذیب امم باشید. اصلاح عالم از اعمال طیبه طاهره و اخلاق راضیه مرضیه بوده."[۲] نکته مهم این است که در تعالیم بهائی الگویی جامع در ابعاد فردی و اجتماعی برای وصول به اهداف مذکور معرفی شده و این اهداف صرفاٌ ایده آلهای یک جامعه تحت ظلم نیست. برای آگاهی از این الگوها و تعالیم دیانت بهائی می توان به سایت های رسمی جامعه بهائی از جمله www.bahai.org و کتب متعدد مراجعه نمود.
وقتی سخن از پیشرفت مادی و معنوی کشور ایران به میان می آید، می توان در آثار بهائی به مطالب خاص تری اشاره نمود. کشور ایران در نظر تمام بهائیان عالم از منزلت و جایگاه معنوی بسیار مخصوصی برخوردار است. شوق سفر به ایران و خدمت به این کشور بی اغراق در قلوب بهائیان سراسر عالم، از اسکیموهای قطب شمال تا بومیان استرالیا، شعله ور است. زیرا این بهائیان آثار و نوشتجات شارع و مبین دیانت خود را در خصوص عظمت و اهمیت کشور ایران خوانده اند و خاک این کشور را مقدس می دانند. حضرت عبدالبهاء مبین دیانت بهائی در خصوص نظر اهل بهاء در مورد ایران می فرمایند: " اهل بهاء چه در ایران و چه در خارج آن موطن جمال اقدس ابهی را پرستش نمایند و در احیاء و تعزیز و ترقی و ترویج مصالح حقیقیه این سرزمین منافع و راحت بلکه جان و مال خویش را فدا و ایثار کنند."[۳] حضرت بهاءالله می فرمایند: " امیدواریم که از برای ایران اسبابی فراهم آید که سبب راحت و اطمینان عموم گردد عدل و انصاف به میان آید جور و اعتساف نماند ما را در امور سیاسی مدخلی نه، خیر عموم خواهیم و ترقی جمهور و بعالم آداب و اخلاق ایران خدمت میکنیم شب و روز میکوشیم که خدا یک روح جدیدی در جسم ایران بدمد تا یک قوه ای خارق العاده در بنیه ایران و ایرانیان جلوه نماید."[۴] شواهد بسیاری وجود دارد که می توان التزام عملی بهائیان ایران را به مطالب فوق ثابت نمود. امروزه در حالیکه بهائیان ایران با محدودیت های شدید اجتماعی و اقتصادی مواجه هستند همچنان به نیت خدمت و کمک به سازندگی کشور مشغول به فعالیت می باشند. نمونه بارز این التزام، فعالیت اجتماعی و خیرخواهانه جمعی از جوانان بهائی به همراه دیگر دوستان جوانشان در شیراز در جهت سوادآموزی و آموزش بهداشت در روستاهای اطراف شیراز است. این گروه در حالی از فعالیت منع شده و سه نفرشان به اتهام تبلیغ دیانت بهائی به حبس محکوم شده اند که تا زمان دستگیری، کودکان، والدین و حتی جوانان همکار غیر بهائیشان اطلاعی از عقیده دینی آنان نداشتند. این موضوع حتی توسط یکی از مسئولین پرونده کتباً تائید شده است.
نکته قابل ذکر این است که از یک طرف این حق ایرانیان بهائی است که مانند دیگر هموطنانشان بتوانند آزادانه به فعالیت های اجتماعی و اقتصادی معمول بپردازند. از طرف دیگر بر اثر این محدودیت ها حقی هم از آحاد ملت ایران سلب شده که همانا حق برخورداری مردم ایران از دریافت خدمات و همکاری های هموطنان بهائیشان است. آیا نباید این فرصت به جامعه بهائی ایران داده شود که خود را در این سبیل محک زده و تواناییهای خود را در کمک به پیشرفت مادی و معنوی ایران در همه ابعاد اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بیازماید؟ آیا نمی توان گفت که سلب حقوق اجتماعی یک جامعه چند صد هزار نفری که بر اساس عقاید دینیشان مشتاق خدمت به وطن عزیزشان هستند ظلمی است که بر همه مردم ایران وارد می شود؟ و آیا هیچ دولتی این اجازه را دارد که ملت خود را از چنین حقی محروم سازد؟