بهائیان و جامعۀ مدنی ایران:
در حاشیۀ احضار سامان یافتۀ بهائیان و مساله ای بنام هویت بهائی
کاویان صادق زاده میلانی
پیرو تصمیم اخیر جامعۀ بهائی مبنی بر تعطیل شدن تشکیلات بهائی در ایران اعضای سابق هیاتهای "خادمین" توسط وزارت اطلاعات در چند شهر مختلف احضار شده اند. پس از مراجعه و در پایان این ملاقاتها از آنان خواسته شده است که تعهّدی را امضاء کنند که باورهای دینی و عقاید وجدانی آنها را زیر پا می گذارد. اخبار حقوق بشری رسیده از ایران حاکی از آن است که متون این نامه ها تا حدّی متغیر است. در پی آن رهبری جامعۀ بهائی دستور عمل خود را در این راستا به بهائیان ساکن ایران ابلاغ کرد. در واکنش به این تعهّد و امضاگیری رهبری جامعۀ بهائی ابراز کرده است که این عملکرد مغایرت تام با شئون بین المللی و موازین حقوق بشری دارد. در این بیانیه آمده است:
«از قرار معلوم بعضی از مسئولین امور خواستار آنند که عدّهای از اعضای جامعۀ بهائی کتباً تعهّد نمایند که اقدامات و فعّالیّتهای فردی و جمعی نخواهند داشت و در صورت ارجاع خدمتی به ایشان از قبول آن امتناع خواهند ورزید. این اقدام، اگر صحّت داشته باشد، نمایانگر آن است که بعد از تعطیل کار هیئتهای یاران و خادمین، گروهی از مقامات مسئول در صدد آن هستند که با اِعمال این قبیل فشارها، شما را از حیات بهائی و ابراز عقاید و منویّات وجدانی خویش باز دارند و برخلاف تعالیم ادیان الهی و موازین انسانی جمعی از شهروندان خود را در واقع خلع عقیده و اندیشه نمایند.
قبول تعالیم حضرت بهاءالله به معنای تعهّدی شخصی جهت تلاش در راه تکامل روحانی فردی، فعّالیّتهای اجتماعی به منظور کمک به شکوفایی جامعهای فعّال و پویا و کوشش برای بهزیستی و رفاه عمومی است. از جمله اقدامات جمعی جامعه، تمشیت امور مربوط به احوال شخصی، تشکیل ضیافات نوزدهروزه و دیگر جلسات بهائی، کوشش در راه تعلیم و تربیت و آموزش و پرورش اطفال، نوجوانان، جوانان و بزرگسالان در زمینههای روحانی، علمی، هنری و اجتماعی و همچنین تشویق و حمایت از یکدیگر در این فعّالیّتها و در راه خدمت به وطن و هموطنان عزیز میباشد. حقّ مسلّم هر انسانی، آزادی در راه کسب علم و عمل بر اساس عقاید شخصی در چارچوب اطاعت از قوانین مدنی و رعایت حکمت و ملاحظۀ اوضاع اجتماعی است و هر اقدامی در جهت جلوگیری از این آزادی نقض آشکار حقوق بشر و مغایر میثاقنامههای بینالمللی و موازین عدالت اسلامی میباشد. با توجّه به این اصول اساسی، درخواست امضای تعهّد فوق به منزلۀ تجاوز به حریم اندیشۀ انسانی است.»
در مورد این پیام بیت عدل به بهائیان ایران ذکر چند نکته ضروری است. یکم اینکه جامعۀ بهائی ایران جزوی از جامعۀ مدنی ایران است. منظورم از جامعۀ مدنی مجموعه ای از نهادهای ریشه دار میانی جامعه هستند که فراتر از حیطۀ فردی و گسترده تر از گروههای خُرد منطقه ای هستند و حضور متقابل و همزمان آنان به جامعۀ مدنی می انجامد. شبکه های ارتباطی جامعه مدنی البته سیاسی نیستند ولی پیش نیاز یک جامعۀ سالم و متعهد به ارزشهای مردمسالاری است. حضور جامعۀ مدنی به افراد اجازه می دهد که ارزشها و باورهای خود را در فضایی آزاد به نمایش بگذارند و در گفتمانهای اجتماعی دخیل شوند. حضور افراد در این جوامع خودگردان مانند باشگاه ها، جوامع دانشجویی، مجموعه های حقوق بشری، اتحادیه ها، انجمن ها و اصناف به آنان این امکان را می دهد که با گرفتن یک هویت غیر سیاسی دلبخواه به فعالیت مدنی بپردازند. جامعۀ بهائی ایران نیز به عنوان یک جامعۀ خودگردان، غیروابسته به نظام حاکم و با هویتی آشکارا غیر سیاسی، کلان (از نظر تعداد و گستردگی) و حضور فراقومیتی خود جزوی از جامعۀ مدنی ایران است. تلاش نیروهای ضد بهائی در حاشیه نشین کردن و دور از کانون مدنی نگاه داشتن جامعۀ بهائی بوده است.
در جدول زیر برخی از عناصر جامعه از چند زاویه با یکدیگر تطبیق و بررسی شده اند.
نوع گروه[i] هویت رابطه بین اعضاء سازماندهی رسمی استقلال عمل |
|||||||||||||||||||||||||
|
بهائیان ایرانی دارای چند ویژگی قابل بررسی از نقطه نظر جامعۀ مدنی هستند. این مقاله جای بررسی تحلیلی جامعۀ بهائی نیست ولی آنچه آشکار است اینکه جامعۀ بهائی ایران تا پیش از تعطیلی اخیر تشکیلات بهائی جزو گروههای خودگردان و نهاددار جامعه مدنی به شمار می آمد. یعنی با وجود کوشش همه جانبۀ جریانهای ضد بهائی در منزوی ساختن بهائیان و حاشیه نشین کردن آنان جامعۀ بهائی سیر انتقالی خود از پیرامون نشینی به سوی کانون آغاز کرده بود. تمام شواهد حاکی از روند فزایندۀ این سیر انتقالی بود. اقدام حاکمیت با بازداشت مسوولان اداری جامعه و جریان سازی نظام که در نهایت به تعطیلی تشکیلات بهائی انجامید کوششی بود در جهت معوق ساختن این روند. حرکت پیرو آن در وادار کردن بهائیان به امضای تعهدی در کمک نکردن به همنوع (صرف نظر از دین و قومیت) و مواردی نظیر آن که در پیام بیت عدل آمده است کوششی است در راستای محو یا کمرنگ کردن هویت بهائی.
هویت بهائی چیست؟ در این یادداشت وارد بحثی عمیق نمی شوم ولی شاید چکیدۀ هویت اجتماعی بهائی را بتوان در این آموزۀ بهاءالله از لوح مقصود یافت:
«امروز انسان کسی است که بخدمت جمیع من علی الأرض قیام نماید.»
بنابراین بازتاب آموزه های دینی بهائی در زندگانی روزمرۀ یک شخص بهائی بر مبنای خدمت به همنوع—یعنی تمامی انسانهای روی زمین—شکل می گیرد. پس چگونه می توان امضا داد و تعهد نوشت که از این بُعد ِ مهم و اساسی هویت دهنده شانه خالی می کنیم؟
دوم اینکه دلایل اتخّاذ چنین سیاست و روشی در پیش بررسی توسط نگارنده و دیگران بررسی شده است. جامعۀ بهائی با ترویج آرائی چون مشورت، مدارا با دیگران، برابری حقوق مدنی و عرفی برای همۀ شهروندان و لزوم خدمت به همنوع و برقراری عدالت اقتصادی و اجتماعی اهدافی را دنبال می کند که با منافع و روشهای جریانهای ضد بهائی همخوانی ندارد. نمونۀ آشکار تاریخی آن تبعید تمام عمر و اجباری بهاءالله از وطن در عصر ناصری است. تبعید بهاءالله توسط همان گروههایی صورت گرفت که کشور و ذخایر مالی و معنوی آنرا تباه کرده، امتیاز پس از امتیاز به قدرتهای زمان عطا کردند و بهائی ستیزان با خیالی راحت و فارغ از هر خیال زیر آنها را امضا کردند. البته و در نتیجه قدرتمندان قاجار و روحانیت شیعه در عیش و نوش و تکریم و احترام می زیستند ولی پیام آوری که حقوق بشر، نفی خشونت، برابری زن ومرد، صلح عمومی را مطرح می کرد در حبس ابد در گوشه ای از شامات و در تبعید زیست. حاشیه نشین کردن پیامبر ایرانی، بهاءالله، در گوشه ای از سرزمینهای اسلامی نمادی از روش و هدفمندی فعالیتهای آیندۀ آنان بود. در مورد بهاءالله تبعید فیزیکی او به گوشه ای از ممالک سوریه و شام او را در حاشیۀ جغرافیایی ایران نگاه داشت. در مورد برخورد با جامعۀ بهائی روش بهائی ستیزان پیاده کردن همان الگو با سیاست حاشیه نشین کردن اجتماعی بهائیان شد.
از آنجاییکه بهائیان بزرگترین و گسترده ترین طیف شهروندان غیرسیاسی و غیروابسته به حاکمیت و دارای هویت مستقل را تشکیل می دهند، جامعۀ مدنی ایران نیز با عدم حضور فعال جامعۀ بهائی ناکامل و ناقص و نامتبلور می ماند. پیام بیت عدل نشان می دهد که حضور بهائیان به عنوان جزوی فعال از جامعۀ مدنی تعطیل بردار نیست. جامعۀ بهائی جامعه ای خودگردان و مستقل است و دارای هویتی ویژه و منحصر به فرد است. بهائیان اگرچه در ایران زیردست و تحت ظلم هستند ولی از مسوولیت اجتماعی و از رسالت ِ خود شانه خالی نمی کنند.
[i] جدول بررسی گروههای اجتماعی (برگرفته با اندکی تعدیل از ایران نامه: سال چهاردم، شمارۀ ۱، زمستان ۱۳۷۴) ، احمد اشرف «نظام صنفی و جامعۀ مدنی« ص ۶.