حکم حمایت از حیوانات در امر بیان
نویسنده : کمال الدین بخت آور
سوال هیجدهم ــ نگارنده رساله متذکر شده است که سید باب در بیان عربی مردم را از سوار شدن بر حیوانات منع نموده و گفته است که سوار بر گاو نشوید.
جواب ــ سوال فوق الذکر که تا حدود زیادی به شکل اعتراض مطرح گشته است برای حقیر هنوز روشن نبوده و معلوم نیست که مراد معترض از انتقاد بر این مسئله این است که چرا نباید از حیوانات سواری گرفت ؟ و یا آنان را برای بارکشی مورد استفاده قرار داد؟. یا اعتراض این است که مسئله مورد نظر مسئله بسیار ساده و پیش پاافتاده بوده و ذکر آن توسط یک شارع آسمانی ضرورتی ندارد به فرض اینکه هر دو مسئله مورد نظر سائل باشد حقیر به جهت مسئله ابتدا از معترض سوال میکنم که در چنین عصر درخشان ماشین و توسعه و تکنیک و صنعت و ازدیاد وسائل ارتباطی سوار شدن بر حیوانات چه ضرورتی دارد؟ و اصولا با چنین وسائل راحت و سریع که امروزه در اختیار بشر قرار گرفته است چرا باید موجبات آزار و اذیت حیوانات را فراهم نمود.
مسلما هیچ عقل سلیمی ضرورت چنین مسئله ای را تائید و تصدیق نمی نماید . اصولا ذکر این مسئله در آثار حضرت باب به جهت نسخ یکی از قوانین قرآن بوده است زیرا قرآن میفرماید «الله الذی جعل لکم الانعام لترکبوا منها و منها تاکلون [۱]» یعنی خداوند قرار داد حیوانات را برای شما تا بر آنها سوار شوید و از آنها تغذیه کنید. حضرت باب به سبب وجود چنین آیه ای که در قرآن کریم وارد شده است لازم دانستند که آن را نسخ فرمایند . همچنین در سوره دیگر قرآن مذکور است «والخیل و البغال و الحمیر لترکبوها[۲] » یعنی اسب ها و اشترها و خرها را قرارداد تا سوار شوید.
حضرت باب برای اینکه استثنایی بوجود آورند و گاو را که حیوانی مفید و شیرده میباشد مستثنی فرمایند در کتاب بیان عربی سوار بر این حیوان را منع فرمودند . ثانیا اگر مسئله محبت و ترحم از دایره انسانها تجاوز نماید و حیوانات را نیز شامل گردد چه اشکالی دارد؟ با توجه به اینکه حیوانات نیز در احساس با ما شریک بوده و آنان نیز رنج و الم را شدیدا احساس مینمایند حتی میتوانند جواب محبتهای صاحب خود را با حرکت سروگردن جواب داده و از ترحم و تلطف دیگران سپاسگزاری نمایند. جمال قدم به جهت حمایت از حیوانات در کتاب مستطاب اقدس صریحا میفرمایند « لا تحملوا علی الحیوان ما یعجز عن حمله انا نهیناکم عن ذلک نهیاً عظیماً فی الکتاب کونوا مظاهر العدل و الانصاف بین السموات و الارضین» یعنی حمل نکنید بر حیوانات آنچه را که از حمل آن عاجز میباشند ما نهی کردیم شما را از این عمل که نهی بزرگی است . باشید مظاهر عدل و انصاف بین آسمانها و زمین .
ثالثا با طرح چنین سوال کوچکی به خوبی معلوم میشود که معترض ، مطلب را فقط از دریچه معیارها و سنت ها و عقاید جامعه خویش نگریسته است . گرچه در جامعه وی از نظر وی توجه بر حیوانات و ترحم بر آنان بیمورد بوده و حتی قربانی آنان در اعیاد مذهبی نه تنها بلا مانع بلکه یکی از سنن ممدوح مذهبی بشمار میرود لکن از نظر تعالیم هند و زرتشت چنین عملی ، قبیح و غیر انسانی محسوب میشود. زرتشت در سرودهای خود «گاتها» میفرماید نفرین باد به کسانی که با فریاد شادی، حیوانات را برای خشنودی خدا و فرشتگان قربانی میکنند.[۳]
بنابر این نتیجه میگیریم رفتار صمیمانه و عادلانه نسبت به حیوانات مبارکه گرچه از نظر معترض مضحک و غیر عاقلانه میباشد و لکن از نظر مذاهب هند و آریایی و جوامعی مانند انجمن طرفداران حمایت حیوانات که امروزه انجمن بزرگی محسوب و در تمام نقاط جهان تاسیسات وابسته و مجلات و انتشارات دارد و کنفرانسهای بزرگی به منظور حمایت از حیوانات تشکیل میدهد امری بسیار ممدوح بود و این عمل درست منطبق با خواسته و اهداف آنان است . سوال کننده اگر به جای سکونت در ایران در هندوستان ساکن بود هرگز به چنین اعتراضی زبان نمیگشود زیرا مشاهده میکرد که در جامعه هند و سرزمین پهناور هندوستان نه تنها گاو بلکه جمیع حیوانات قابل ترحم و حتی احترام بوده و هیچکس حق تعدی و تجاوز بدانان را ندارد.
اما اگر شخص معترض را اعتراض اینست که این نوع مسائل از بدیهیات بوده ویک شارع آسمانی نباید به چنین مسائل ساده و پیش پا افتاده توجه کند در جواب باید عرض کنم گرچه مسئله بسیار ساده و ابتدایی میباشد لکن این مسائل در زمان و مکانی که حضرت باب ظهور فرمودند مبتلا به جوامع خصوصا جامعه اسلامی بوده است همچنانکه پیغمبر اسلام نیز مسائلی را که اعراب در عهد جاهلیت بدان مبتلا بودند مورد توجه قرار داد و با آنکه مسائل مزبور بسیار ساده و پیش پا افتاده جلوه میکرد معهذا آنان را در قرآن کریم مطرح و قبح آن اعمال و سنن را گوشزد مردم فرمودند فی المثل به اعراب فرمودند:
«اتوا البیوت من ابوابها [۴] » یعنی به خانه از درب آن وارد شوید.
«لا تدخلوا بیوت النبی الا ان یوذن لکم »[۵] یعنی وارد خانه محمد نشوید مگر آنکه شما را ماذون فرماید.
«لا تقربوا الصلوه و انتم سکاری [۶]» یعنی زمانی که مست هستید نماز نخوانید .
« لیس علیکم جُناح ان تاکلوا جمیعا او اشتاتا »[۷] یعنی بر شما گناهی نیست اگر بخورید با هم یا بخورید جدا جدا .
« فاذا دخلتم بیوتا فسلموا علی انفسکم »[۸] یعنی زمانی که داخل منزل میشوید سلام بگویید.
گرچه در عصر حاضر هر انسانی ضرورت مراعات چنین آداب اجتماعی را درک و احترام به دیگران را به خوبی میشناسد و میداند که چگونه و تا چه حدی باید اصول اخلاقی و انسانی را در ارتباط با دیگران مراعات نماید ولی در زمان و مکانی که پیامبر اسلام ظهور نمود مردم چنین بینشی را نداشتند فی المثل آنان بدون اجازه وارد خانه های یکدیگر میشدند ، در حال مستی نماز میگذاردند لذا پیغمبر اسلام آن مسائل انحرافی را مورد توجه قرار داده قبح آن را ولو اینکه امروز بسیار ساده و روشن به نظر میرسد بدانان تعلیم فرمود و به همین نحو حضرت باب نیز مسائل انحرافی جامعه خود رادرک و قبح آن مسائل و سنن را ولو اینکه امروز ابتدایی و کودکانه بنظر میرسد به مردم تشریح و تعلیم فرمود و همین است آنچه را که ما آن را مقتضیات زمان و مکان مینامیم.
رابعا شخص معترض با نقل این مسئله خواسته است بگوید مسائلی که سید باب عنوان کرد بسیار ساده و پیش پا افتاده و توضیح واضحات میباشد گویا معترض خواسته است بدین وسیله ظهور حضرتش را کوچک و بی اهمیت جلوه دهد ولی باید گفت که مشارالیه متاسفانه از آثار بلند عرفانی و فلسفی و نقش رسالت حضرت باب کاملا بی اطلاع بوده و در حقیقت از همه مطالب که حضرتش عنوان نموده است چشم پوشیده و تنها به چند مسئله کوچکی توجه نموده و آن را معیار سنجش و میزان شناخت مظهر الهی قرار داده است و خواسته است بگوید که مشت خروار است .
صرف نظر از اینکه مثال مزبور در مسائل علمی اعتباری ندارد به قول یکی از حکما پیامبر مانند شاهین بلند پروازی است که گاهی اوجی فوق العاده میگیرد و هیچکس را یارای مقابله با آن نمیباشد گاهی همان شاهین بلند پرواز بر روی زمین نشسته و بخاطر دام و دانه از اوج آسمان بر حضیض زمین توجه مینماید ولی معترض خوب میداند که اگر شاهین بر زمین نشست او را مورچه نمیتوان گفت و شاهباز اوج عرفان را مور ناتوان نتوان شمرد.