انتخابات و حقوق بهائیان

انتخابات و حقوق بهائیان

نگارش: آنتـــی وار

Antiwar.a@gmail.com

 

 

امروز به صورت اتفاقی به سایت آینده نیوز رفتم. خبری با نام "خانم کدیور،چشم ما روشن گشته!…" نظرم را جلب کرد. حدس میزدم که این خبر باید ربطی به موضع منصفانه خانم کدیور در قبال حقوق شهروندی بهائیان طی سخنرانی ایشان در اراک داشته باشد. این روزها در این مورد زیاد صحبت می شود. عده ای این گونه سخنرانی ها را ژست سیاسی و برای فریب اذهان عمومی قلمداد می کنند و عده ای دیگر آن را بازگشت و پشت کردن به نظام و دیگری آن را تخلف انتخاباتی می خوانند.


هر چه که می خواهد باشد. حال که به یمن انتخابات کسی جرات کرده و سخنی در مورد بهائیان گفته،‌ موج انتقادات متعصبان نیز فزونی گرفته است. در ابتدای خبر نویسنده اعلام می فرمایند که در حین گشت زنی در اینترنت ناگهان مشاهده می کنند که "تشکیلات بهائیت از سخنرانی انتخاباتی خانم جمیله کدیور که در روز پنجشنبه مورخ ۲۵/۲/۱۳۸۸ در تالار آیینه اراک صورت گرفته بود استقبال کرده و متن کامل سخنرانی ایشان را در وب سایت تشکیلات قرار داده." خب البته ایشان هم مانند دیگر بهائی ستیزان مدرکی ارائه نمی دهند. خب البته ایشان نیازی هم به مدرک ندارند زیرا دروغی که بی نهایت تکرار شود تاثیر می کند.

نویسنده خبر دقیقا منظور خود را از وب سایت تشکیلات بیان نمی کنند. منظور ایشان چیست؟ آیا منظورشان همان چند سایت بهائی است که هر روز در معرض فیلتر قرار دارند؟ آیا از نظر ایشان سایتهای مانند نگاه، نقطه نظر، ولوله و… سایتهای رسمی تشکیلات بهائی هستند؟ اگر اینچنین است که باید به ایشان یادآور شد که مدیران این سایتها بارها و بارها اعلام کرده اند که این سایتها اگرچه توسط گردانندگان بهائی اداره می شوند اما نماینده رسمی ویا آنطور که در مقاله آمده وب سایت رسمی تشکیلات بهائی نیستند. مصداق چنین خبرهایی این روزها کم نیستند. بخشی از حکومت، سعی دارد تا با جنجال آفرینی پیرامون این موضوع اذهان مردم را از موضوع اصلی که همانا تضییع حقوق بهائیان است منحرف کند. برای مثال بنگرید به خبر "پشت پرده حمایت از بهائیت" در سایت ایرنا۱ و یا "اتهام کیهان به اصلاح‌طلبان برای همسویی با دشمن"۲ .

نویسنده در ادامه چنان داد سخن از ایران و ایرانی سر می دهد که گویا تنها یک تن در جهان ایرانی وجود دارد و آن هم نوینسده این مقاله است! ایشان خطاب به بهائیان می فرمایند : "…لیکن هنوز ایرانی را نشناخته و همانند گذشته سخت در اشتباه است او نمی‌داند که ایرانی هیچ‌گاه اعتقادات مذهبی خویش را فدای دنیای فانی نمی‌کند…"۳ بنده در این یک مورد با نویسنده کاملا هم عقیده هستم. ایرانی همواره ثابت کرده که جان می دهد اما ایمانش را نمی فروشد. نمونه کامل و بارز آن را بابیان و بهائیان در تاریخ ایران به نمایش گذاشته اند. آن همه شکنجه و قتل و غارت، که علیه بابیان و بهائیان در طول ۱۶۶ سال پیدایش این آئین بر پیروان آن اعمال شده خود اثبات این مدعاست. بهائیان مرگ در آغوش کشیدند اما هیچگاه حتی برای نجات جان خود تقیه نکردند و ایمانشان را انکار ننمودند. حال ازاین نوینسده گرامی می پرسم، مگر بهائیان ایرانی نیستند که چنین ایرانیان را به رخ آنان می کشید؟ مگر در کنار شما زندگی نمی کنند؟ بهائیان ایرانی هستند، نه از هند  به ایران آمده و نه دارایی رگ و ریشه هایی عراقی می باشند. آنها ایرانی ایرانی هستند و به ایرانی بودن خود افتخار می کنند که البته یکی از دلایل همان است که نوینسده مقاله فرموده اند.

براستی من هم چون شما نمی دانم چرا خانم کدیور تغییر موضع داده اند. سیاست دنیای عجیبی است. اما این را میدانم که انسان میتواند تغییر کند. تاریخ ادیان و جهان شاهد بسیاری از این تغییر ها بوده است چه بسیار کفاری که به یک باره مومن حقیقی شدند و چه بسیار مومنانی که به اندکی زر و سیم دین خود را فروختند و کافر شدند و چه کلام زیبایی است که: "حسن خاتمه مجهول است". نویسنده محترم چقدر خوب است که      می بینم شما هم در مقاله تان بعد از چند پاراگراف دچار تغییر شده اید؟! در ابتدا بهائیان را حتی ایرانی نمی دانستید اما در اواسط مقاله می بینم که آنها را ایرانی خطاب میکنید و رافت اسلامیتان را به رخ می کشید!! خب البته این حرف شما نیست و تکرار حرفهای جناب دری نجف آبادی است. جناب دری چنان از امکانات بهائیان سخن راندند که هر ناآگاه از وضع بهائیان به این خیال می افتد که بهائیان در ایران راست راست می گردند و سر ماه هم پول نفت می گیرند؟! آقا جان کدام رافت اسلامی؟ کدام امکانات؟ تفتیش مرتب منازل، دستگیری های پی در پی، حمله با مواد آتشزا،‌ آدم ربایی، ضرب و شتم جونان بهائی در خیابان و … این ها را شما جز امکانات و رافت اسلامی می دانید؟ بد نیست به این گزارش نگاهی بیندازید۴ و کمی هم فکر کنید.

نویسنده محترم، ای کاش خودتان به این سوال جواب میدادید: "آیا به واقع معنی واژه حقوق شهروندی را می‌دانند یا خیر؟" تا هم بنده و هم احتمالا خانم کدیور نیز اندکی بر معلوماتمان بیفزاییم ! دوست عزیز حال که شما پاسخ نداده اید من پاسخ میدهم. "واژه ی شهروند معمولاً همراه با واژه ی دولت مطرح گردیده. و ظهور آن را می توان مصادف با پیدایش نخستین دولت های ملی دانست . در هرجامعه ای به ضرورت حکومتی وجود دارد . در هر حکومت دو گروه عمده را می توان تشخیص داد .گروه حاکم، که در حکم فرماندهان جامعه هستند .و در مقابل سایر افراد جامعه که محکوم به تبعیت از گروه نخست هستند (فرمانبران). که البته هر کدام از دو گروه فوق در جوامع ودوره های مختلف عناوین مختلفی به خود         می گیرند. هر کدام از این عناوین حقوق و وظایف خاصی را ایجاب می کند. در صورتی که حاکم عناوینی چون سلطان ،ارباب ، خاقان و امپراطور داشته باشد،فرمانبران خود را رعیت می دانند که باید بی چون و چرا از دستورات حاکم تبعیت کنند . در این حالت معمولاً حاکمان خود را ازگوهر و نژاد برتر دانسته خود را ملزم به پاسخگویی به رعیت نمی دانند. در حالیکه دولت قدرت خود را ناشی از ملت دانسته و در مقابل ملت مسئولیت دارد. شهروند نیز برخلاف رعیت از حقوق و تکالیف متقابل در ارتباط با دولت برخوردار است .ازجمله حقوق او می توان: آزادی عقیده ، آزادی بیان ، تساوی در مقابل قانون ، مصون بودن جان ، مال ، مسکن و شغل از تعرض ، تشکیل اجتماعات ، انتخاب شغل دلخواه ،تأمین اجتماعی ، آموزش و پرورش رایگان، حق دادخواهی ، حق تابعیت،حق اقامت را نام برد."۵

در اینجا برای اطلاع شما دوست عزیز لازم میدانم آیاتی چند از قران را نیز شاهد بیاورم زیرا که "حقوق شهروندی از جمله دستاوردهای مثبت بشری است که در بسیاری از موارد مورد تأیید دین مبین اسلام نیز   می باشد. حقوقی از جمله حق حیات، حق آزادی بیان و انتقاد، حق تعیین سرنوشت، حق امنیت، حق برابری و عدم تبعیض و … همگی مورد تأیید و تأکید اسلام هستند و حتی آیات صریحی نیز در خصوص آنها وجود دارد"۶:

حق آزادی (آزادی بیان، دین و سایر آزادیهای مشروع(:لااکراه فی الدین قد تبیین الرشدُ من الغی  … (بقره ۲۵۶) در قبول دین اکراهی نیست، راه درست از راه انحرافی روشن شده است.

حق امنیت: یا ایها الذین امنوا لا تدخلو بیوتاً غیربیوتکم … (نور ۲۸ – ۲۷) ای اهل ایمان هرگز به هیچ خانه ای مگر خانه های خودتان تا با صاحبانش انس (اجازه) ندارید وارد نشوید و چون رخصت یافتید و داخل شدید نخست به اهل آن خانه تحیت و سلام کنید که این برای شما بهتر است، باشد که متذکر شوید تا اجازه یابید و آنگاه درآیید و چون به خانه ای درآمدید و گفتند باز گردید زود باز گردید که این برای تنزیه شما بهتر است و خداوند به هر چه می کنید داناست.

حق برابری و عدم تبعیض: یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکرٍ و انثی و جعلناکم و .. (حجرات ۱۳) ای مردم، ما شما را از یک مرد و یک زن آفریدم و شما را به صورت جماعت ها و قبیله ها قرار دادیم تا با یکدیگر آشنا شوید همانا گرامی ترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست خدا دانا و آگاه است (تشخیص اینکه چه کسی باتقواتر است فقط با خداست نه با خلق خدا(

نویسنده گرامی ای کاش افاضات خود را به همین جا ختم می کردید و وارد بحث "رابطه تشکیلات و اعضای فرقه" نمی شدید. برای هر خواننده ای بسیار جالب است که چطور نوینسده ای ضد بهائی دایه مهربان تر از مادر شده و دل به حال بهائیان می سوزاند: "شکیلات بهائیت به دلیل برخورداری از ساختار فرقه‌ای مانعی جدی در سر راه رسیدن عامه بهائیان به حقوق خویش است". می توانید بیشتر توضیح بدهید؟ قطعا پاسخ خیر است. منظور شما از ساختار فرقه ای چیست؟ منظورتان از حقوق بهائیان چیست؟ این روزها و با تعطیل شدن تشکیلات نیمه رسمی بهائیان در ایران، عده ای از بهائی ستیزان به شگردی جدید  پا به میدان مبارزه     گذاشته اند؛ اینان که در خیال خود جامعه بهائی را در غیاب یاران ایران و خادمین شهرها رها شده و دچار آشوب تصور می کردند با دلسوزی برای بهائیان و سعی در تلقین این موضوع که حق بهائیان توسط  مدیران و رهبران جامعه بهائی در این سالها سلب شده به خیال خود سعی در ایجاد تفرقه در بین بهائیان داشته اند که صد البته نتیجه ای جز شکست عایدشان نگردیده است.

بهائیان اگر دچار ناراحتی های روحی – روانی نیز شده باشند، اگر ضرر و زیان مالی دیده باشند، اگر ترک وطن کرده باشند، اگر هر لحظه در انتظار هجوم عده ای به خانه هایشان باشند، اگر تضمین شغلی نداشته باشند، و صدها اما و اگر  دیگر، نه بخاطر تشکیلات بلکه بخاطر آزار و اذیت هایی است که شما و دوستانتان بر آنان اعمال می کنید.

از عجیب ترین قسمتهای این مقاله نتیجه گیری سطحی و نسنجیده نویسنده من باب تشکیلات بهائیان می باشد." لذا اگر این تشکیلات در هر جامعه بشری دیگری باشد مردم و مسئولین آن کشور همان نگاه را به تشکیلات بهائیت خواهند داشت که مردم و حاکمیت جمهوری اسلامی ایران دارد." واقعا نویسنده محترم اطلاع کافی از کم و کیف تشکیلات اداری بهائی در دیگر کشورها ندارند و یا خود را به نادانی زده اند؟ بسیار جالب است که تنها کشوری که در آن حقوق بهائیان پایمال می شود و بصورت سیستماتیک و دولتی نیز در جریان است جهوری اسلامی ایران میباشد. آیا تمام کشورهای دنیا تحت نفوذ بهائیان و یا به تعبیر شما صهیونیزم          می باشند؟ آیا بهائیان در همه این کشورها به زعم شما مشغول جاسوسی برای انگلیس و آمریکا و اسرائیل می باشند؟ اندکی بیشتر فکر کنید.

نویسنده محترم، امیدوارم اندکی بیشتر فکر کنید و در گرماگرم رقابت های انتخاباتی، بهائیان بهانه تصویه حسابهای شخصی و حزبی خود نکنید. بهائیان ایران نیز علیرغم اینکه در سیاست دخالت نمی کنند، اما به پیشرفت و آبادانی ایران علاقه مندند و در این راه از هیچ کوششی فروگذار نخواهند کرد.

 

 

 

 

 

 

 

 

منابع:

 

۱.     http://www.irna.ir/View/FullStory/?NewsId=498173

۲.     http://www.mardomak.org/news/keyhan_accuses_eslahat_for_taking_enemies_side/

۳.     http://www.ayandenews.com/fa/pages/?cid=7742

۴.     http://hra-iran.net/index.php?option=com_content&view=article&id=1127:-1388&catid=84:502&Itemid=219

۵.     http://khanik.ir/pages/maghale/shahrvandi.htm

۶.     http://www.taningharb.ir/content.asp?id=62487

 

Comments are closed.