چه صادقانه دروغ می گوئید!
در چند سال اخیر میزان حملات بی رویهء بهایی ستیزان به حدّی بوده است که به جرات امروز دیگر اکثر شهروندان ایرانی با نام بهائیان و دیدگاه های آنان آشنایی نسبی پیدا کرده اند. اخیراً نیز جناب رحیم پور ازغدی که پیش از این نیز دیانت بهایی را مورد لطف و عنایت! غرض ورزانهء خود قرار داده بودند، مجدّداً در طی سخنانی به اشاعهء کذب و دروغ بر علیه این دین الهی پرداختند.
در این مقالهء مختصر سعی می گردد تا برخی از مغالطات بکاربرده شدهء ایشان را جهت قضاوت مخاطبین، روشن نمائیم.
۱) جناب ازغدی بحث خود را اینگونه شروع می نمایند: " همین الان جامعهء بهایی دارند به شدت تبلیغ می کنند، تحت حمایت سرویس های جاسوسی غرب…"
به راستی سرویس های جاسوسی "غرب" چه سرویس هایی هستند؟ منظور جناب ازغدی از غرب چیست؟ آیا مثلاً کشوری مثل آلمان که دارای روابط خوب با ایران می باشد، از بهائیان در امور جاسوسی خود علیه ایران استفاده می نمایند؟ آیا اصولاً اگر بهائیان "جاسوس" هستند، پس چگونه است که دولت جمهوری اسلامی که ادّعای داشتن قویترین دستگاه های اطلاعاتی را دارد، در طول سی سال نتوانسته است سیصد هزار جاسوس بهایی را شناسایی نماید؟!!
جناب ازغدی عزیز، دیگر آن دوران که تصوّر مردم کشورمان از "غرب" یک هیولای آدمخوار بود، گذشته است. اکنون ملت ایران آگاه شده اند که غربی ها نیز انسان هایی بمانند ما شرقی ها هستند و تنها تفاوتشان، در دیدمان های فرهنگی ایشان می باشد.
۲)اگر چه در ابتدا تنها هدفتان سرکوبی دیانت بهایی می باشد، امّا جالب است که در ادامه به سراغ دیانت بابی می روید!
جناب ازغدی عزیز، ای کاش لااقل یک کتاب مبانی منطق را تورّق فرموده بودید تا آگاه می شدید که از چنین مقدّمه ای، نمی توان چنین نتیجه ای را گرفت! شما هنوز موضوع مورد بحث خود را نمی دانید. اگر هدفتان حمله به دیانت بهایی است، پس تمسّک به غلط انگاری در باب دیانت بابی از چه روی می باشد؟ و اگر هدفتان هجمه به دیانت بابی است، که به دلیل گذار از این دین الهی، اصلاً موضوع مورد بحث شما قابل اعتناء نمی باشد!
در هر دو صورت، شما راه غلط انگاری را پیشهء خویش ساخته اید و البته که مخاطبین آگاهتان از این بابت، حتماً شما را مورد نکوهش قرار داده اند.
۳)در ادامه اشاره نموده اید که حضرت باب در بوشهر به تجارت می پرداخته است و از قضا انگلیسی های نیز در آن زمان در بوشهر حضور داشته اند و از این ۲ مقدّمهء بی ربط، نتیجه گرفته اید که دیانت بابی با سرویس های جاسوسی انگلیس ارتباط داشته اند!
جناب ازغدی عزیز، حتما همگان می دانند که شما نیز پیش از انقلاب در همین کشور ایران زندگی می کردید و همانگونه که شما و دوستانتان بارها اشاره داشته اید، حکومت پهلوی تحت حمایت سرویس های جاسوسی انگلیس و آمریکا بوده است. به عبارت دیگر شما دورهء جوانی خود را در آن حکومت گذرانده اید و اتفاقاً اگر به کسب و کاری نیز مشغول بوده اید، در دوران همان حکومت بوده است. پس بر مبنای این استدلال کودکانهءتان، باید به عرض برسانم که شما دوران جوانی خود را( و شاید دوران فعلی را) تحت حمایت های سرویس های جاسوسی انگلیس و آمریکا سپری کرده اید!
جناب ازغدی عزیز، مشاهده فرمودید؟ شما با بکارگیری گزاره های مغلطه آمیز، فی الواقع خود را متّهم فرمودید نه حضرت باب را! امیدوارم که روزی بتوانید خود را از اتّهام تحت الحمایگی سرویس های جاسوسی انگلیس و آمریکا مبرّی سازید!
۴)شما مبحث خود را با بیان دو اتّهام دیگر نسبت به حضرت باب ادامه می دهید. فرموده اید که در دیانت بابی، "زن اشتراکیست".
جناب ازغدی عزیز، ذهن توده ای و مارکسیستی شما همواره و در همه جا خود را " لو" می دهد و مبحث نظام اشتراکی را ناخوداگاه به مخاطبینتان القاء می نماید و شما اثبات نموده اید که نه یک مسلمان ۲ آتیشهء ظاهری، که یک کمونیست اصیل می باشید(و شاید دوست صمیمی جناب عبدالله خان شهبازی نمازخوان!)، امّا باید به عرضتان برسانم که چنین اصلی در دیانت الهی بابی وجود خارجی ندارد، خوشحال می شوم تا ادّعای خود را مستند بیان فرمائید.
ولی لازم می دانم تا آسیب شناختی اتّهام واردهء شما را به طور مختصر بررسی نمایم.
چرا شما در این وقت محدود سخنرانی، مبحث "زن" را مطرح فرموده اید؟
پاسخش در جیب بنده است! حتماً شما نیز خوب می دانید که نظام مردسالار، نظامی که سلطهء مرد بر جامعه را در ساختار خود به عنوان یک اصل ذهنی و عینی پذیرفته است، نظامی است که "زن" را وسیله و آلت دست مرد قرار می دهد. در چنین نظامی است که مبانی وجود زن باز می گردد به نیاز جنسی مرد! و از قضا کشور ما ایران نیز دارای چنین نظامی است.
و جالب تر آنکه شما نیز با ذهن آلوده و مردسالار خود، بهتر دانستید تا چنین انتقادی را به دیانت بابی وارد سازید، در حالیکه اصولاً حضرت باب و پس از آن حضرت بهاء الله داعیهء برابری زن و مرد را به همراه داشتند!
جناب ازغدی عزیز، این انتقاد به ذهن یک سو نگر و مردسالار شما وارد است نه به دیانت الهی بابی! امیدوارم این اتّهام را که شخصاً بر خود وارد ساختید، شخصاً نیز مرتفع فرمائید!
۵) در ادامه فرموده اید که میرزا حسین علی( حضرت بهاءالله) قبرش در اسرائیل قرار داشته و آن نقطه نیز قبلهء بهائیان می باشد. و سعی نموده اید تا با بیان چنین مقدّمه ای لابد نتیجه بگیرید که بهائیان تحت حمایت سرویس های اسرائیل نیز قرار دارند!
جناب ازغدی عزیز، اگر پس از صد و بیست سال زندگی حقیقت ستیزانهء خود، دور از جان بر مبنای تقدیر الهی به دیار باقی شتافتید و از قضا قبر شما در جوار قبر یک یهودی قرار داشت، آیا این حق را به آیندگان می دهید که شما را جاسوس تمام و کمال اسرائیل بدانند؟!(بالاخره ۱۲۰ سال جاسوسی اصلا رقم کمی نیست!)
ضمن اینکه قبر حضرت بهاء الله در حدود ۸۰ سال پیش از تشکیل کشور اسرائیل در آن منطقه قرار گرفت. و این یعنی در آن زمان، اصلاً کشوری به نام اسرائیل وجود خارجی نداشت!
۶) در جای دیگر فرموده اید که عثمانی ها زمانی که متوجه می شوند بهائیان ادعاهای کفرآمیز دارند! آنها را از خاک خود بیرون می کنند!
جناب ازغدی عزیز، بنده نمی دانم که شما این مطالب را از روی برگه ای می خواندید یا خیر، امّا اگر این فرض صحیح باشد، پیشنهاد می نمایم که کمی خوانا تر بنگارید تا در زمان چنین سخنرانی های مهمّی، اشتباهات فاحش و غیر قابل باوری را مرتکب نشوید.
فرموده اید دولت عثمانی بهائیان را از خاک خود بیرون کرد. ظاهراً شما تاریخ دیانت بهایی را از ما نیز بهتر می دانید و بر مواردی احاطه دارید که جمیع بهائیان و مورّخان دنیا نیز آنها را نمی دانند! خوشحال می شوم تا سند خود را در این زمینه در معرض عموم قرار دهید تا نگفته های تاریخ دیانت بهایی رو شود!
۷) جناب ازغدی، حال با هم مروری کلّی می کنیم بر دلایل شما جهت اثبات این مهم که "بهائیت یک دین نیست، بلکه یک فرقه است"
الف)در زمانی که انگلیسی ها در بوشهر حضور داستند، حضرت باب دراین شهر تجارت می کردند.
ب) در زمانی که کشور ایران تحت سیطرهء روس ها، انگلیسی ها و آمریکایی ها بوده است، علیمحمّد ادّعای پیامبری و دین مستقل می نماید.
ج) بنا بر توطئهء علماء ایران، حضرت بهاء الله و حضرت عبدالبهاء به عراق و پس از آن به دیگر نقاط عثمانی تبعید شدند.
د) در حدود ۸۰ سال پیش از تشکیل کشور اسرائیل، قبر حضرت بهاء الله در آن نقطه واقع می گردد و قبلهء بهائیان نیز به سوی آن نقطه می باشد.
و شما بر مبنای موارد فوق نتیجه گرفته اید که:
۱) بهائیان تحت الحمایهء سرویس های جاسوسی روسیه، اسرائیل، آمریکا و انگلیس می باشند.
۲) بهائیت یک فرقه محسوب می شود و دین نیست.
جناب ازغدی عزیز، آیا واقعاً می توان چنین نتیجه گیری کودکانه ای را از چنین مقدّمه ای اخذ نمود؟ آیا شما اصولاً در سخنرانی های خود، شخصیت مخاطبین خود را در حدّ یک نوزاد تصوّر فرموده اید؟ آیا این توهین به افرادی محسوب نمی شود که بنا به هر دلیلی وقت پر بهای خویش را صرف کرده و به پای سخنان شما نشسته اند؟ آیا به فکر روزی نیستید که بنا به هر دلیلی از موضع قدرت جدا گردید و آن وقت مردمان شما را بابت چند دهه اشاعهء کذب و دروغ بازخواست نموده و مورد ملامت قرار دهند؟
جناب ازغدی عزیز، نمی دانم دیگران چه برداشتی از صحبتهایتان داشته اند، امّا بنده در خلال سخنرانی شما، صرفاً به یک نتیجه واصل گشتم و آن نتیجه این بود که:
" چه صادقانه دروغ می گوئید!"