بیست و چهار پیر

بیست و چهار پیر

 

محمود حسینی

 

مدتی است سایت به ظاهر عادلانه و محققانه ی بهائی پژوهی مطالبی را در بعضی از موضوعات طرح می کند و ادعا می کند که بهائیان بر آنها نمی توانند جوابی داشته باشند! ایشان در نمایشگاه اخیر کتاب هم غرفه ای را به فروش کتابهای ردیه ی تازه چاپ خود اختصاص داده بودند، اما اگر ورقی بر کتابهای منتشره ی اخیره ی ایشان بزنیم خواهیم فهمید که مطالبش، مطالب همان کتابهای ردیه ی قدیمی است که تا به حال بارها پاسخ داده شده است، فقط کمی رنگ و لعاب جدیدی بدانها زده اند و در ظاهری موقرتر همان مطالب قدیمی را چاپ می کنند.


یکی از مطالبی که در ردیه های اخیر طرح می شود، حملاتی است که به مرکز امر، یعنی بیت العدل اعظم الهی، می شود. این حملات وجوه متفاتی دارد که یکی از انواع این حملات آن است که ادعا می شود باید سلسله ی ولایت امرالله ادامه می یافت. بر این مدعی، دلایلی چند ارائه می شود که البته همگی قبلا پاسخ داده شده است و جناب میلانی هم قبلا در سایت نگاه مطالبی چند در این زمینه انتشار داده اند.

اما در این نوشتار مایلم تا به بررسی یکی از شبهاتی بپردازم که کمتر بدان پاسخ شده است و آن داستان "بیست و چهار پیر" مورد اشاره ی حضرت عبدالبهاء در هنگام تفسیر مکاشفات یوحنا می باشد. ایشان می فرمایند که د تمامی ادیان الهی اوصیا و اصفیا تعدادشان ۱۲ نفر بوده است اما به دلیل عظمتی که در این ظهور مبارک می باشد، تعداد این افراد دو برابر می باشد یعنی برابر ۲۴ نفر.

حضرت عبدالبهاء، بیاناتی از مکاشفات یوحنا نقل می فرمایند و سپس به تشریح معنای آن می پردازند. عین جمله ی مبارک چنین است:

" بعد میفرماید: " و آن بیست و چهار پیر که در حضور خدا بر تختهای خود نشسته‌اند بروی در افتاده خدا را سجده کردند و گفتند ترا شکر ای خداوند خدای قادر مطلق که هستی و بودی و خواهی آمد زیرا که قوّت عظیمه بدست گرفته بسلطنت پرداختی ". و در هر دوری اوصیا و اصفیا دوازده نفر بودند در ایّام حضرت یعقوب دوازده پسر بودند و در ایّام حضرت موسی دوازده نقیب رؤسای اسباط بودند و در ایّام حضرت مسیح دوازده حواری بودند و در ایّام حضرت محمّد دوازده امام بودند .و لکن در این ظهور اعظم بیست و چهار نفر هستند دو برابر جمیع زیرا عظمت این ظهور چنین اقتضا نماید این نفوس مقدّسه در حضور خدا بر تختهای خود نشسته‌اند یعنی سلطنت ابدیّه میکنند و این بیست و چهار نفوس بزرگوار هر چند بر سریر سلطنت ابدیّه استقرار دارند با وجود این بآن مظهر ظهور کلّی ساجدند و خاضع و خاشع و گویند که ترا شکر میکنیم " ای خداوند قادر مطلق که بودی و هستی و خواهی آمد زیرا قوّت عظیم خود را بدست گرفته بسلطنت پرداختی " یعنی تعلیمات خود را بتمامه اجرا خواهی کرد و جمیع من علی الارض را در ظلّ خویش جمع خواهی نمود و تمام بشر را در سایه یک خیمه خواهی آورد." (مفاوضات مبارک، ص ۴۶)

 

بگذارید در ابتدا ببینیم که نظر ردیه نویسان در این باب چیست؟
ایشان ادعا می کنند که این جمله ی تفسیری حضرت عبدالبهاء دلالت بر آن دارد که در این ظهور مبارکه باید ۲۴ ولی امر داشته باشیم! بنابراین سلسله ی ولایت ادامه می یابد و این بیان شاهدی بر این مدعا است و از این رو بیت العدل اعظم مشروعیت ندارد!  استدلالشان هم این جمله است که:"
 
در هر دوری اوصیا و اصفیا دوازده نفر  و لکن در این ظهور اعظم بیست و چهار نفر هستند دو برابر جمیع زیرا عظمت این ظهورچنین اقتضا نماید"

 

ابتدا نگاهی دورتر باید به این شبهه و مقاصدی که در ورای آن است داشته باشیم. همانطور که در فوق آمد، بخش عظیمی از حملات اخیر معاندین امر اختصاص به تضعیف مقام و مشروعیت بیت العدل اعظم دارد. البته این رویکرد ماخوذه در منطق ردیه نویسان قاعدتا باید دقیقترین و صحیح ترین روش برای تخریب امر مبارک و ایجاد تفرقه در بین اهل بهاء باشد. چون مامن بهائیان عالم و پدر روحانی تمامی محافل ملی و محلی دنیا بیت العدل اعظم می باشد و اگر ردیه نویسان بتوانند مقام این ساحت رفیع را در چشم پیروانش بکاهند، خواهند توانست که از اقتدار بی نظیر و نفوذ بی بدیل آن مرجع بی مثیل بکاهند و از این طریق اقدامات بهائیان را که هادی آن هدایات بیت العدل اعظم الهی است را سست کنند و کاهش دهند. ردیه نویسان برای رسیدن به این هدف، چاره ای جز زیر سوال بردن مشروعیت بیت العدل و به میان کشیدن مباحث سیاسی و نسبت دادن آن به اعظای محترم بیت العدل اعظم ندارند. یکی دیگر از راههای تقلیل مشروعیت آن ساحت رفیع، آن است که طرح کنیم که ولایت امرالله ادامه داشته است و ولاه امر هم طبق این بیان حضرت عبدالبهاء باید ادامه بیابد و همانطور هم که حضرت عبدالبهاء فرموده اند تعداد ولاه امر برابر ۲۴ خواهد بود!

 

اما استفاده از این بیان حضرت عبدالبهاء برای رسیدن به این هدف که در امر بهائی بایستی ۲۴ ولی امر داشته باشیم، چیزی جز مغلطه و خلط مفاهیم نیست. با مطالعه ی دقیق آثار بهائی می توانیم پی به معنی دقیقتر این بیان مبارک حضرت عبدالبها ببریم و بدانیم که منظور ایشان از "اوصیا و اصفیا" به هیچ وجه ولاه امرالله نبوده است. حتی اگر به تنهایی در همین بیان مبارک حضرت عبدالبهاء مداقه نمائیم درخواهیم یافت که مثالهایی که ایشان از وجود دوازده وصی و صفی می زنند، الزاما ربطی به جانشینی و تعداد جانشینان ندارد. همچون مثالی که از تعداد حواریون می زنند: " در ایّام حضرت مسیح دوازده حواری بودند"

 

اما بایستی نگاهی دقیقتر به سایر آثار مبارکه هم بیندازیم تا دریابیم که ردیه نویسان چه بی ربط و بی دلیل می خواهند از مطالب آثار مبارکه برای مقاصد ناچیز خود سوء استفاده نمایند و با خلط مفاهیم به توجیه مدعاهای باطل خود بپردازند. همچنین با مداقه در آثار حضرت عبدالبهاء می توانیم به تمامه اثبات نمائیم که مقصود مبارک چیست و آن ۲۴ نفر چه نفوسی هستند.

 

حضرت عبدالبهاء صراحتا نوزده نفس از آن نفوس اوصیا و اصفیا را در لوح احبّای بادکوبه مشخص فرموده اند. ایشان  می فرمایند:

" … ولی در این ظهور اعظم دو برابر آنانند. در این دور بدیع هیجده حروف حی و ذات مقدّس حضرت اعلی که جمعاً نوزده نفر میگردد و همچنین پنج نفس مقدّس مبارک دیگر که حال ذکر ایشان حکمت اقتضا ننماید بعداً ظاهر و آشکار شود"

پس در این لوح مبارک، نوزده نفر از آن بیست و چهار نفر مشخص شده اند. اما ذکر پنج نفس دیگر را به آینده موکول می فرمایند. یکی دیگر از آن پنج نفس را هم در لوح مرحوم ناطق نیستانی مشخص می فرمایند:

 از نفوس مبارکه اشخاص خمسه سؤال نموده بودی یکی از آنها حضرت متصاعد الی الله حاجی میرزا محمّد تقی افنان است." (مائده ی آسمانی، ج۲، ص ۵۰)

 

بنابراین جمعا ۲۰ نفس مبارک تا به این زمان مشخص شده اند. طبق مطالعات محدودی که بنده داشته ام، در آثار مبارکه تنها بدین افراد اشاره شده است. برداشت شخصی بنده آن است که قطعا خود حضرت عبدالبهاء و حضرت شوقی افندی هم در زمره ی این بیست و چهار نفر می باشند. قطعیا بیت العدل اعظم الهی در آتیه ی ایام هدایت دقیق خود را در این باب خواهند فرمود و اگر در آثار مبارکه ای که تا به حال انتشار نیافته است، مطلبی در این باب یافت شده باشد بیان خواهند کرد.

در انتها، بار دیگر این را هم باید دریافت که مدعیان بهائی پژوهی چه بی مایه به استدلال می پردازند و برای اثبات مدعاهای دروغین خود در نهایت بی انصافی تنها به بعضی از آثار مبارکه استناد کرده و دیگر آثار را به عمد پنهان می دارند. باشد که نور عدالت و انصاف در مطالب ایشان هم بتابد.

 

Comments are closed.