زن و و سیاست – رقابت در کسب قدرت یا آغاز فرهنگی نو

زن و و سیاست – رقابت در کسب قدرت یا آغاز فرهنگی نو

فرح دوستدار

قسمت اول

فعالیت زنان در رده های بالای اجتماع ودستیابی به پستهای مهم سیاسی مانند وزارت ووکالت ویا مدیریت در سطوح بالای اقتصادی بنا به نظریه بسیاری شرط عدالت اجتماعی وتساوی حقوقی انسانهاست. برابری جهت شرکت در کلیّه  فعالیتهای اجتماعی و سیاسی بدون توجه به تفاوتهای جنسی، نژادی، دینی یکی از پایه های اصلی دموکراسی لیبرال می باشد. تجزیه و تحلیل قدری عمیق تر مسئله نشان میدهد که مشارکت زنان در پستهای کلیدی تنها مسئله ای حقوقی نبوده و علاوه بر بهبود بخشدن به موقعیت زنان پیامد های عمیق فرهنگی و سیاسی در پی خواهد داشت و ساختار کلّی اجتماع را بگونه مثبتی می تواند تحول بخشد. در این سلسله مقالات بُعد عمیق تراین مسئله را با توجه به تحولات تاریخی وجنبه های علمی واجتماعی آن مورد بررسی قرار خواهم داد.


 

بخاطر دارم در روزگار نوجوانی هنگامی که دانش آموز دبیرستان بودم روزی نظرم به کتابی در کتابخانه پدری جلب شد. عنوان کتاب چنین بود: “مقام و حقوق زن در دیانت بهائی” تألیف احمد یزدانی. مطالعه این کتاب که در تشریح آموزه تساوی حقوق زن و مرد در آئین بهائی است دریچه جدیدی را بروی افکارم باز نمود ومرا به مسائل کلیدی و مهمی آگاه ساخت که بعد ها در دوران تحصیل در اروپا و تحقیقات زنان به اهمیت آن بیشتر واقف گردیدم ودر طول سالهای متمادی که در فعالیت های زنان شرکت داشتم متوجه شدم که برای  زنان آزادیخواه اروپا نیزاین مطالب تازگی داشته و الهام بخش آنان است.

بخش های اول این کتاب که پس از گذشت حدود نیم قرن از چاپ آن هنوز نیز به روز بوده و تازگی دارد می پردازد به شرح آنکه در نظر پروردگار زن و مرد دارای ارزش مساوی هستند. محدودیت ها و محرومیّت های موجود نتیجه تربیت نا مساویست از این رو تربیت دختران را باید اهمیت بسزائی داد. بعنوان دختری که در خانواده بهائی تربیت یافته با این نکات یعنی تساوی زن و مرد از جنبه خلقت و ارزش برابر دوجنس زن و مرد و همچنین اهمیت تربیت دختران آشنائی داشتم ولی سه مطلب در این کتاب برایم تازگی داشت و در تفکر من اثری عمیق گذارد:

۱- یکی از جمله های کلیدی کتاب این بیان حضرت عبدالبها است: “… ممکن نیست سعادت عالم انسانی کامل گردد مگر به مساوات کامله زنان و مردان.” (صفحه ۷۹) بعبارتی پیشرفت و تساوی زنان موجب ترقی اجتماع و سعادت و رفاه تمامی افراد خانواده خواهد گشت برخلاف باور مردان در جوامع سنتی که محدود کردن زن و نگاهداشتن او را در منزل جهت رفاه خود و فرزندان لازم میدانند بدون آنکه به وجودیت زن و خواسته های او توجهی داشته باشند.

هدف جنبش زنان در جوامع غربی در درجه اول رهائی زن از قید اسارت و سعادت بیشتر او بود . جامعه بهائی از ابتدای تاریخ خود با دید وسیع تری به مسئله زنان نگریسته و مشکل اجتماع را تنها در اسارت زن خلاصه نمیکند. بعبارتی محرومیت های زن رمزی و اشاره ای به مسئله کلی بیعدالتیها و نابرابری های اجتماعی است و حل آن نیز معیاری جهت آگاهی فرهنگی بشمار آمده و برای رفاه و سعادت تمامی اجتماع مؤثر خواهد بود.

در آموزه های بهائی دنیا به پرنده ای تشبیه می گردد که دارای دو بال است: زنان و مردان. پرنده هنگامی میتواند پرواز کند و اوج گیرد که دوبال به یک اندازه قوی باشند.

۲- مطلب دیگری که دراین کتاب با آن برخورد کردم و در مقایسه با هدفهای جنبش زنان برایم تازگی داشت آن بود که دنیا بگونه ای در تحول است و نیازبه ارزشهائی دارد که خصوصأ در زنان قوی میباشد. در نتیجه همکاری و فعالیت خانمها نیازی اجتماعیست که ایجاب می کند زن از تنگنای خانه به در آمده و طرز تفکر خود را به صحنه فعالیت های اجتماعی و سیاسی و اقتصادی بسط دهد. این مطلب را حضرت عبدالبهاء (پسر ارشد و جانشین شارع آئین بهائی حضرت بهاءالله) در ضمن خطابه ای هنگام ورود به شهر نیویورک  درسال ۱۹۱۲ چنین عنوان میکنند:

“در ایّام گذشته عالم اسیر سطوت و محکوم قساوت و قوت بوده و رجال بقوه شّدت و صلابت جسماً و فکراً بر زنان تسلط یافته بودند امّا حال این میزان بهم خورده و تغییر کرده قوه اجبار رو به اضمحلال است و ذکاء عقلانی و مهارت فطری و صفات روحانی یعنی محبت وخدمت که در نسوان ظهورش شدیدتر است رو به علوّ و سموّ و استیلا است پس این قرن بدیع شئونات رجال را بیشتر ممزوج با کمالات و فضائل نسوان نماید و اگر بخواهیم درست بیان کنیم قرنی خواهد بود که این دو عنصر در تمدن عالم میزانشان بیشتر تعادل و توافق خواهد یافت” (صفحه ۷۲)

فعالیت زنان در اجتماع نه تنها شرط عدالت است بلکه موجب تعادل ارزشهای حاکم بر جامعه میگردد زیرا زن با دید دیگری به مسائل مینگرد و طرز فکر او بسیاری از مشکلات اجتماعی را بگونه ساده تری حلّ خواهد نمود.

۳- دگراندیشی و دید متفاوت زنان خصوصاً در حلّ مشکل جنگ و خشونت های ناشی از آن آشکار میگردد. مطلبی که مطالعه کتاب فوق بمن آموخت و مرا متوجه رسالتی نمود که از دیدگاه بهائی بر عهده زنان گذاشته شده و آن از بین بردن جنگهای خانمانسوز و استقرار صلح در داخل اجتماع و در بین ملل جهان است. در این زمینه بعد ها نیز به بیانات مختلفی در شرح مسئولیت زنان در سایر نوشته های بهائی برخوردم و الهام بخش من جهت نگارش کتابی به زبان آلمانی تحت عنوان “زن وصلح جهانی” در سال ۱۹۸۶میلادی  گردید.

به چند بیان از حضرت عبدالبهاء که در کتاب  “مقام و حقوق زن در دیانت بهائی” از اصل انگلیسی ترجمه گردیده اکتفا میکنم:

“مرد بیش از زن تمایل به جنگ و خونریزی دارد – و چون نسوان در عالم انسانی نفوذ و تأثیر کلی یابند از جنگ محققاً جلوگیری نمایند پس نسوان از جنگ مانند مردان قناعت و رضایت درونی حاصل ننمایند و نفرت و انزجار آنان نسبت به جنگ باید برای استقرار و حفظ صلح عمومی مورد استفاده قرار گیرد.” (صفحه ۹۲)

وباز در این مورد: ” جهد نمائید تا آمال صلح عمومی بین المللی از راه مساعی زنان تحقق یابد زیرا مرد بیش از زن رغبت به جنگ دارد و شاهد و گواه حقیقی برای ثبوت افضلیّت زن بر مرد خدمت و جدیتی است که در راه استقرار صلح عمومی بکار برد.”

دلیل دیگر این رسالت زنان را حضرت عبدالبهاء چنین تشریح می کنند: ” مادر مشقات و بلیّات پرورش طفل را بر خود هموار نموده ورنج و الم ولادت و تربیت طفل را تحمل کرده… پس بر مادران بینهایت صعب و ناگوار است که جگرگوشه گان و پروردگان آغوش عشق و محبت خویش رابمیدان حرب روانه نمایند علیهذا چنین خواهد شد که چون نسوان کاملاً در امور این جهان سهیم گردند و با مردان تساوی و برابری حاصل کنند جنگ موقوف شود زیرا مانع و رادع جنگ نسوان خواهند بود در این شک و تردیدی نیست.” (صفحه ۹۲)

با توجه به عواقب وخیم جنگ ها و خشونت هائی که دامنگیر جامعه جهانیست و قدرت های استبدادی بطرز وحشیانه ای از آن بهره برداری کرده و حکومت های دموکراتیک بنوع دیگری از طریق تولید و فروش اسلحه بر آن دامن میزنند واضح میگردد که چه مسئولیت مهم و سنگینی  بر دوش نیمه نسبتاً غیر فعال  ساکنین جهان گذارده شده. زنان در هرموقعیت اجتماعی که باشند بدون توجه به درجه تحصیلات بنوعی میتوانند در ترقی و پیشرفت اجتماع و رد خشونت و جنگ سهیم و شریک گردند یا بصورت غیر مستقیم از طریق شرکت در فعالیتهای صلح جویانه و یا مستقیماً بوسیله رسیدن به پستهای کلیدی و مهم تصمیم گیری در سیاست و اقتصاد. شرط لازم جهت هر گونه اقدامی آگاهی به مسئولیت خطیر زنان و نیروهای عظیم نهفته در آنان است.

جوامعی که به پیشرفت اقتصادی و سیاسی و فرهنگی خود ارج مینهند هرگز زنان را در تنگنای خانه محبوس نکرده بلکه با تغییر و اصلاح قوانین خود امکان مشارکت زنان را در فعالیتهای مختلف اجتماعی فراهم می سازند. در مقاله های بعدی نکات فوق را از جنبه های علمی و اجتماعی مورد بحث و تحقیق قرار خواهم داد.

Comments are closed.