تحقیق منصفانه یا اظهار نظر نا آگاهانه

تحقیق منصفانه یا اظهار نظر نا آگاهانه

دکتر محمد افنان

از اعتراضات مکرری که همواره از ابتدای ظهور امر بدیع بهائی بر صاحب امر ایراد شده نکته گیری و اعتراض بر احکام است . تصور نمی رود که اگر کسی در متون احکام اسلامی و قرآن مجید بررسی نماید آنها را از نکات اعتراض پذیر عاری بیند. اما چون مقصد استدلال نقضی و مقابله به مثل نیست بهتر آنکه به اصل مطلب توجه کنیم و بدانیم که اساساً رد و قبول احکام اصالتاً در گرو قبول و یا عدم قبول اصالت ظهور مظهر الهی است، مگر نه اینست که حق جلّ جلاله اگر همه حلال ها را حرام فرماید ، همه نابایست ها را بایسته و مجاز شمرد ما را نمی رسد مگراینکه آمناً و صدقنا بگوئیم و آنها را مطاع و لازم الاتباع بشماریم – پس در این حال جا دارد ابتدا درباره حقانّیت حضرت باب و حضرت بهاء الله بررسی کنیم و اگر آنرا پذیرفیتم بی چون و چرا از آن پیروی نمائیم و اگر نپذیرفیتم با دلائل محکم و مستند آنرا رد نمائیم ولی از بحث بی فرجام اعتراض بر احکام و اصول اعتقادی که نویسنده را در نزد صاحبنظران بی ارج و اعتبار میسازد ، چشم بپوشیم .


 

شریعت بیان دوره انتقالی ( Transition ) از دوره ملیّت گرائی در مسیر تکاملی تمدن انسانی است که مقدر است به استقرار وحدت عالم انسانی بیانجامد و بهمین سبب بسیاری از احکام با چنین هدفی مناسبت دارد و چه بسا که نا ممکن و اجراء ناپذیر بنظر می آید .

در بیان اشاره صریحی به عدم جواز تعدد زوجات نیست اما صریحاً از ازدواج موقت (متعه) نهی شده است. هدف از ازدواج ادامه نسل است ، و لذا به آن تصریح شده است ( واحد هشتم – باب ۱۵ ). از این آیه در برخی سایتهای بهائی ستیز سوء تعبیر آشکاری صورت گرفته است.

اصل متن مورد نظر از قرار زیر است:

«…ان فرض لکلّ ِ احد ٍ ان یتاهل لیبقی عنها من نفس یوحّدالله ربّها و لابدّ ان یجتهد فی ذلک و اِن یظهر من احدهما ما یمنعها عن ذلک حلّ علی کلِّ ِ واحد باذن دونه لان یظهر عنه الثمره و لایجوز الاقتران لمن لم یدخل فی الدین»

متن بالا متضمن چند مطلب است. نخست آنکه ازدواج را واجب می شمارد تا سبب بقای نسل گردد. نسلی که بتوحید الهی قائل و ناطق باشد. و در این باره به سعی و کوشش امر شده است. دوم اینکه اگر یکی از طرفین بعللی قادر به داشتن فرزند نباشند جائز است که به اذن و اطلاع و موافقت همسر جدایی اختیار نمایند تا با ازدواجی دیگر این وظیفۀ روحانی امکان پذیر شود.

توجه به متن آیه روشن می سازد که افعال «یتاهل» و «یجتهد» و ضمیر «عنه» همگی مذکر و ناظر به زوج (و نه زوجه) است. اصطلاح اذن که دراین آیه بکار رفته است در معنی لغوی بمعنی «اجازه» یا «اطلاع» است اما در شرع اسلام مفهوم خاصی دارد و به معنی اجازۀ مخصوصی در شرایط معین است که فقط در موارد معلومی کاربرد دارد مثلا ً مجاز بودن افطار برای شخص روزه دار اگر سلامتی و حیات او به علتی ناگهانی در خطر افتد. لذا در آیه فوق می توان آن را به جواز طلاق و جدایی در موارد عقیم بودن یا نازا بودن تعبیر نمود. طلاق در بیان جایز ولی ناپسند است.

مطالعۀ متن بالا مشخص می کند که در صورت نازایی و ناباروری در کتاب بیان اجازه به ازدواج دوم به مرد داده شده است. اینکه اجازه ازدواج مجدد موکول به رضای طرفین است اشاره دیگری بر تساوی حقوق انسانی بین زن و مرد است .

نکته مهم در شریعت بیان این حقیقت است که ظهور موعود بیان نزدیک است و بهمین جهت رد و قبول یا تائید و نسخ احکام بیان کلاً در اختیار موعود مقدس مزبور است که حتی به تاریخ ظهور او در چندین مورد در بیان عربی و فارسی هر دو اشاره شده است.

حکم مورد نظر این یادداشت در دین بهائی ادامه نیافته و ازدواج دوم در صورت ناباروری مجاز شمرده نمی شود. در ضمن ازدواج در دین بهائی با ادیان و مذاهب دیگر کاملا ً آزاد است.

Comments are closed.