ساخت گشایی تولید حافظه کاذب در راستای دگر آزاری: رابطه بین صهیونیزم و دین ِ بهائی

ساخت گشایی تولید حافظه کاذب در راستای دگر آزاری: رابطه بین صهیونیزم و دین ِ بهائی

کاویان صادق زاده میلانی

ذکر این نکته خالی از طنز تلخ تاریخی نیست که بنا بر برآورد کارشناسان فروش اسلحه و تسلیحات نظامی اسرائیلی به جمهوری اسلامی ایران در دوران پس از انقلاب به مراتب پرسودتر از فروش تسلیحات در دوران پهلوی بوده است. (منصور فرهنگ ص ۸۸، فصل نامۀ مطالعات عرب ۱۹۸۹ )[۱] در همان سالها عدۀ زیادی از شهروندان بهائی- از جمله یک پیرمرد نابینای هشتاد و پنج ساله ساکن یکی از قصبات یزد- به جرم جاسوسی برای اسرائیل اعدام شدند.


البته آنچه برای بسیاری از مردان میدان سیاست اهمیت دارد، همانا اهداف کوتاه مدت سیاسی است. در میدان سیاست ایرادی بر طرفین وارد نیست. ایران در جنگ با عراق نیاز به تسلیحات نظامی داشت و لازم می دانست که برای جنگ اسلحه فراهم کند و اسرائیل هم می خواست از غلبه و استیلای عراق و صدام حسین بر منطقه جلوگیری کند. مناسبات و روابط استراتژیک و سوق الجیشی و استیلا در منطقه محور سیاستگزاری نظامها بوده و هست. از این روست که علاوه بر فروش تسلیحات به ایران، هم زمان لابی اسرائیل هم از حکومت ایران در آمریکا دفاع می کرد و فعالیت اِیپک (لابی پرزور و مطرح و دست راستی طرفدار اسرائیل) برطرفداری و حمایت از نظام جمهوری اسلامی بنا شده بود (اتحاد خائنانه، پیشگفتار). [۲] دولت اسرائیل هم در دهۀ هشتاد (۱۳۶۰ خورشیدی) و در بحبوحۀکشتار و آزار بهائیان هیچگاه به تحریمهای اقتصادی جامعۀ بین الملل علیه ایران ارجی نگذاشت (کتاب افشاکنندۀ و مطرح تازه چاپ: لابی اسرائیل و سیاست خارجی ایالات متحدۀ آمریکا ص. ۲۸۳ و ۲۸۸).[۳] ولی باز آنچه گفتنی است که در همان عصر بهائیان بی گناه در ایران به دلیل باورهای دینی و فعالیت برای رهایی انسانها از تعصب و نادانی، به گناه ساختگی طرفداری از اسرائیل بازداشت و اعدام می شدند. رونالد ریگان، مک فارلند را برای جلب توجه نظام ایران با یک کیک شیرینی و یک انجیل اهدایی محرمانه به ایران ارسال می کرد ولی صدای محکم و رسای قدرتمندان جهان در اعتراض به اذیت و آزار بهائیان ایران بر نمی خواست و قدرتی در صدد دفاع از مظلوم نبود.

تحقیقات پیرو مطالعات فوق نیز این روند فروش اسلحه به ایران و حمایت لابی اسرائیل در واشنگتن از ایران را اثبات و تائید کرده است. برای نمونه کتاب تاریخ شناس و پژوهشگر خاورمیانه اسرائیلی هاگای رام به نام «ایران هراسی: منطق یک وسواس اسرائیلی» در عین اینکه یک ابزار تازۀ تحلیلی معرفی می کند نتایج بالا را نیز کاملا ً تائید می کند. او می نویسد که:

«اسرائیل در دهۀ هشتاد شعارهای ضداسرائیلی ایران را جدی نمی گرفت و حتی اسرائیل تسلیحات و قطعات یدکی مورد نیاز ایران را به ایران می رساند و در واشنگتن از ایران دفاع می کرد.» (ایران هراسی ص ۳۶)[۴]

Haggai Ram


رام محققی پیشرو از چپ فکری اسرائیل و از منتقدان سرسخت دستگاه راست نظامی-سیاسی اسرائیل است. ولی او نیز تمامی موارد بالا را می پذیرد و بر آن صحّه می نهد. یاکوف نمرودی معمار اسرائیلی این معاملات پر سود اسلحه و نفت نیز ریز این جریان را در کتاب اخیر (۲۰۰۴) خود فاش می کند. این کتاب به زبان عبری چاپ شده است و هنوز ترجمه انگلیسی از آنرا ندیده ام. آقای نمرودی که معمار دلالی اسلحه با ایران بوده شخصیتی جالب با پیشینه ای قابل تامل است. بنا بر خاطرات سیاسی مایر عزری، موساد از سال ۱۹۵۷ شروع به آموزش ساواک کرد و سپس به همکاری با آن پرداخت. ریاست موساد در دفتر تهران در این سالها با آقای یاکوف نمرودی بود که در سالهای آغازین فعالیت ساواک و در شکل گیری اولیۀ آن حاضر بود. تکرار کنم: آقای نمرودی دلال اسلحه دهۀ ۸۰ به جمهوری اسلامی ایران در سالهای ۱۹۵۵-۱۹۵۹ رئیس بخش موساد در تهران بود. از ۱۹۶۰ به بعد رایزن نظامی و ریاست دفتر وزارت دفاع اسرائیل در ایران بود. (رام، ایران هراسی ص )۵۷


البته دایرۀ فعالیتهای او به اینجا ختم نمی شود. یکی از دستاوردهای این شخصیت که دلال تسلیحات و مهمات به ارتش پهلوی و نیروهای مسلح جمهوری اسلامی بود، همان گونه که گفتم، تاسیس ساواک بود. حال بی مناسبت نیست که به یکی از گزارشهای ساواک دربارۀ عملکرد با بهائیان بپردازیم. این سند به کوشش ساواک برای حمایت از هویدا و در راستای ساماندهی و منظم کردن فعالیت های وی برای اشاعۀ اسلام است. البته تحقیقات تاریخی نشان می دهد که هویدا در خفا یک لائیک تمام عیار و شخصی غیردینی بود، ولی ساواک در آنالیز خود به این نتیجه می رسد که باید جنبۀ اسلامی هویدا تقویت و پررنگتر شود.

اقدامات آشکار بهائی ستیزانه  هویدا برای حمایت از “شرع مقدس” اسلام و گسترش شیعه طبق دستور و القاآت ساواک چنین بود که در زیر می آورم. این پروژه گسترش اسلام و ضد بهائی بنا بر پیشنهاد ساواک و مشورت و تصویب روحانیون از چند ماه بعد از انتصاب او به نخست وزیری یعنی از ۲۲ بهمن ۱۳۴۳ آغاز شد. هم فکری ساواک و روحانیت راهکاری را دربهمن ۱۳۴۳ در پیش پای هویدا گذاشت. اسناد ساواک نشان می دهد که هویدا هم این پیشنهادها را در همان جلسه پذیرفت. سند ساواک نقل قولی خواندنی و گویا از همان نشست و گفتۀ هویدا دارد. در سند ساواک درج شده است که: “آقای هویدا فرمودند: خواهش می کنم این مراتب را یادداشت و به اینجانب بدهید.” بنا بر آن توافق هویدا می بایست آب و برق مجانی به مساجد بدهد و بهائیان را از تلویزیون و شرکت نفت و دانشکده پرستاری و سایر وزارت خانه ها و دفاتر دولتی اخراج کند و درمصاحبه های مطبوعاتی “از دین اسلام و قرآن و ائمهء اطهار یادآوری و محاسن آن را برای مردم بیان نمایند.” http://www.negah2.info/articles/252 – _edn16 در ضمن هویدا برای اینکه در بهائی ستیزی و اسلام نمایی از ساواک و روحانیت عقب نماند دو فقره هم خودش اضافه کرد: یکم “رئیس اوقاف با روحانیون درجه یک شناس و مرتبط باشد” و دوم “تشکیل دانشکاه الهیات…”. (ظهور و سقوط سلطنت پهلوی جلد دوم ، نوشتهء عبدالله شهبازی ص۳۸۸)

این چنین است که ساواک الهام گرفته از دلال تسلیحات نظامی اسرائیل به جمهوری اسلامی ایران و رئیس بخش اسبق موساد در طرحی که دراسفند ۱۳۴۳ و در زمانی که آقای نمرودی در ایران فعالیت داشتند به هویدا دستور می دهد که آب و برق مجانی به مساجد بدهد و بهائیان را از تلویزیون و شرکت نفت اخراج نمایند. قرآن هایی در جماعت ها به ایشان تقدیم می شود و ایشان می بایست قرآن را بوسیده و احترام کنند. (ظهور و سقوط سلطنت پهلوی جلد دوم ، نوشتهء عبدالله شهبازی ص۳۸۹) این است تبانی محور دلالان اسلحه و ساواک و روحانیت شیعه علیه آئین بهائی.

همزمان با همین طرح مورد نظر در مورد آب و برق مجانی به مساجد و اخراج بهائیان از پستهای دولتی، دلالان آینده فروش اسلحه به جمهوری اسلامی ایران مشغول فعالیتهای دیگر نیز می شوند. فعالیتهای بازرگانی این گروه که در نهایت جز آسیب اجتماعی برای ایران چیزی به بار نیاورد مشروحتر از آن است که در این بحث بگنجد. دقت کنید که روزانه هواپیمای کنکورد از پاریس پنیر تازه و شراب و روسپی- و عبارت امروزی مدرنتر “اسکورت” از فرانسه برای جزیره کیش وارد می کرد، جزیره ای که برای اشاعۀ فساد و خوشگذارنی شیوخ عرب و اروپایی ها بنا شده بود و کمتر ایرانی حتی اجازه ورود به آن را داشت. حتی خدمتکارانرا نیز از پرتغال می آوردند و آشپزها نیز از سوئیس و ایتالیا (ایران هراسی ۶۱). قابل ذکر است که همان نیروهایی که آب و برق مجانی به مساجد می دادند، و روسپی از پاریس وارد می کردند، دانشجویان پرستاری بهائی را همزمان اخراج می کردند. اگر فعالیت این نیروها یک جهت و بردار مشخص داشته باشد همانا ائتلاف نیروهای امنیتی و روحانیت علیه آئین بهائی است. جریانی که هنوز ادامه دارد.

امیدوارم ساختار قدرتی و زر و زوری را که علیه جامعۀ بهائی فعالیت می کند کمی روشن و شفاف کرده باشم. این مسائل مطرح شده فرضیه و اظهار نظر شخصی نیستند بلکه شواهد و مدارک آن فاش و آشکار است. برخورد با جامعۀ بهائی در ایران همیشه زیربنا و اساس عقیدتی داشته ولی روش مقابله با بهائیان امنیتی بوده است. نیروهایی که علیه بهائیان فعالیت می کنند آبشخور مشترکی دارند. چه ساواک، چه روحانیت شیعه و چه صاحبان زور و زر و وارد کنندگان روسپی از فرانسه، فعالیت یکدست و منسجمی ضد جامعۀ بهائی دارند. باید پرسید که چرا اینها علیه بهائیان فعالیت می کنند؟ انگیزۀ مبارزه این بازیگران علیه یک دین ایرانی چیست؟ به عبارت دیگر دین بهائی چه دارد که اینان را چنین به هراس انداخته است؟ در لحظه ای که این نوشته رقم می خورد عده ای از جوانان بهائی به دلیل خدمات اجتماعی به تهیدستان و رنجبران و اقشار آسیب دیده در زندان به سر می برند. شرح کوتاهی که در بالا آمد پرده از چرایی بهائی ستیزی بر می دارد و جریان شناسی کوتاهی از آن است، ارائه می دهد.

صهیونیزم مرامی سیاسی است و دین بهائی دینی ایرانی با اهداف اصلاح جهان و تعالی روحانی بشر. طیف خاصی از صهیونیزم خود را نمایندۀ خرد و تمدن اروپایی در خاورمیانه می بیند و برای تمایز خود از خاورمیانه به ساختن دیوار بلندی دست می زند. دین بهائی با دیوارهای ساخت بشر سنخیتی ندارد و هدفش دنیایی است که در آن دیوار بین ما و “دیگر” نباشد، چه دیوارهای جنسیتی و عقیدتی تبعیض و آپارتاید دینی درون ایران و چه دیوارهای آپارتاید افریقای جنوبی و چه دیوار برلین.

« ای اهل عالم طلوع شمس حقیقت محض نورانیت

عالم است و ظهور رحمانیت در انجمن بنی آدم نتیجه و ثمر

مشکور …و نورانیت جهان و جهانیان ائتلاف و التیام است

و محبت و ارتباط بلکه رحمانیت و یگانگی و ازالۀ بیگانگی

و وحدت با جمیع من علی الارض در نهایت آزادگی و فرزانگی. جمال مبارک

میفرماید همه بار یک دارید و برگ یک شاخسار

(عبدالبهاء، خطابات ج ۱ ص ۴۵)

با این حال فشار تبلیغات رسمی نظام جمهوری اسلامی کماکان در راستای پیوند دادن تصنّعی دین بهائی و صهیونیزم است.

روش کار بهائی ستیزان بسیار روشن است. تکرار منظّم و حساب شده و مکرّر واژه های «بهائی» و «صهیونیزم»  یا «اسرائیل» در رسانه های دست نشانده و در کنار یکدیگر به تولید حافظه هایی مصنوعی، کاذب، نامربوط ولی تازه می انجامد. دستور کار نظام بی شباهت با دستگاههای حامی ِ برتری نژادی مثلا در امریکا نیست. در نتیجۀ تبلیغاتی مشابه و بلند مدّت در امریکا و تاثیر منفی رسانه ها و تلویزیون بسیاری از امریکایی ها نژاد سیاه را با خشونت و بزه کاری مترادف می دانند. این نتیجۀ دهه ها سم پاشی حساب شده است و به تولید یک حافظۀ تازه انجامیده است. بهائی ستیزان نیز درس خود را از نژادپرستان به خوبی فراگرفته اند.

قاجار و روحانیت شیعۀ افراطی بهائی ستیز حضرت بهاءالله را هفتاد سال پیش از تاسیس دولت اسرائیل به گوشه ای از شام و سوریه در خاک عثمانی تبعید کردند.حال نظام جمهوری اسلامی و بهائی ستیزان ایراد می گیرند که چرا مرکز جهانی بهائی در اسرائیل است!

اگر پبامبر ایرانی، بهاءالله را دولت قاجار و روحانیت شیعه زندانی و به وسیله دولت عثمانی به اجبار و زور تبعید به شام  و سوریه کردند – حضرت محمد که از روی میل و اراده در سفر معراج به بیت المقدس رفتند.  آیا حضور قدس شریف در اسرائیل صهیونیستی دلیل فعالیتهای جاسوسی مسلمین است؟ مگر اورشلیم و اسرائیل کنونی قبلۀ اول مسلمین نبود؟ آیا بهائی ستیزان سفر حضرت محمد به بیت المقدس را نیز باید در راستای حضور آیندۀ صهیونیزم محک زنند؟  آیا این بی انصافی و کم آگاهی تاریخی نیست؟

ایرادهای وارد بر صهیونیزم دو جنبه دارد. اول جنبۀ اولویت دادن به شهروندان یهودی نژاد و دوم محدودیت فضا و حرکت و زندگی دیگران.

حال ببینید رد پای هر دو جنبه بالا را در قرآن می توان دید.

در قرآن می خوانیم که (الاسرآء ۱۰۳): و قلنا من بعدِهِ لبنی اسرائیل اسکنوا الارض فاذا جآء وعد الاخره جئنابِکم لفیفاً (و گفتیم سپس به بنی اسرائیل که در زمین (اراضی مقدس) ساکن شوید و هنگامی که وعده آخرت رسد گرد می آوریم شما را به هم در اجتماعی گوناگون ترجمۀ خرمشاهی: و پس از او به بنی اسرائیل گفتیم در سرزمین خویش ساکن شوید، و چون وعدۀ آخرت فرا رسد، همگیتان را با هم بازآوریم. ترجمۀ مکارم شیرازی: و بعد از آن به بنى اسرائیل گفتیم: «در این سرزمین ( مصر و شام) ساکن شوید! اما هنگامى که وعده آخرت فرا رسد، همه شما را دسته جمعى (به آن دادگاه عدل) مى‏آوریم‏» ترجمۀ فولادوند: و پس از او به فرزندان اسرائیل گفتیم در این سرزمین ساکن شوید پس چون وعده آخرت فرا رسد شما را همه با هم محشور مى‏کنیم). اکنون می پرسم که چرا دشمنان دین بهائی به جای بهائی ستیزی به مطالعۀ قرآن نمی پردازند و وجود آیۀ محکم قرآنی را که اراضی مقدس را به یهود وعده داده و همچنین وعده داده که درآخر الزمان یهود را در اجتماعی لفیف (پیچیده و گوناگون) گرد هم می آورد در راستای توطئهِ صهیونیزم محک نمی زنند؟

نمی دانم آیهء قرآنی زیر را که به یهود بر تمام عالم برتری می بخشد را چرا در راستای “رابطه با صهیونیستهای آدمکش” و توجیه صهیونیزم نمی بینند؟ قرآن کریم می گوید (بقره ۴۷): یا بنی اسرائیل اذکروا نعمتی التی انعمت علیکم و انّی فضلتکم علی العالمین ( یا بنی اسرائیل به یاد بیاورید نعمتهای مرا که به شما بخشیدم و به درستیکه من برتری دادم شما را بر اهل جهان. ترجمۀ خرمشاهی: ای بنی اسرائیل، آن نعمتم را که بر شما ارزانی داشتم و اینکه شما را بر جهانیان برتری بخشیدم، یاد کنید. ترجمۀ مکارم: اى بنى اسرائیل! نعمتهایى را که به شما ارزانى داشتم به خاطر بیاورید: و (نیز به یاد آورید که ( من، شما را بر جهانیان، برترى بخشیدم.ترجمۀ فولادوند: اى فرزندان اسرائیل از نعمتهایم که بر شما ارزانى داشتم و [از] اینکه من شما را بر جهانیان برترى دادم یاد کنید).

پس می بینیم که هم برتری نژادی یهود بر سایر ملل و هم پیشگویی و فرمان و توجیه حضور در آن سرزمین و اشغال آیندۀ آن در قرآن منعکس و تائید شده است.

ناگفته پیداست که اگر چنین پیشگوییها و توجیهاتی در کتاب بیان و اقدس و ایقان یافت می شد آن وقت چه مقدار خون بی گناهان را بر زمین می ریختند؟

این حقیقت تلخ در تاریخ معاصر نیز بازتاب داشته است. آیت الله منتظری، شخص دوم مملکت در دهۀ شصت، در خاطراتش می نویسد که ایران مستقیماً از اسرائیل اسلحه خرید. رجال سیاسی ایران و اسرائیل و امریکا سخت کوشیدند که این موضوع لو نرود [فاش نشود]، اما بالاخره چنان سر و صدا کرد، و قسمت کوچکی از آن که شامل سفر محرمانۀ مک فارلن –نمایندۀ ریگان- به ایران بود به حدی موضوع آن روزِ رسانه های امریکا شد که به زندانی شدن آلیور نورت –مشاور امنیت ملی ریگان- انجامید. خرید تسلیحات اسرائیلی در دورۀ جنگ تحمیلی (دفاع مقدس) با عراق شاید به خودی ِ خود برای سیاسیون ایران مساله ساز نباشد ولی چنین رابطۀ استراتژیک سوق الجیشی گرم و تنگاتنگ زیرمیزی بهرحال برای ملت رنج دیده و همیشه در صحنه ای که شعار ِ راه قدس  از کربلا می گذرد را باور کرده بودندقابل قبول نبود و برای آقای منتظری هم همین طور (خاطرات ۳۲۸-۳۲۹ و ۳۳۹).

او می نویسد که: «…من فهمیدم که چنین قضیه ای هست و در این میان هم معلوم شد پای اسرائیل هم در میان بوده است و اصلا ً اشکال من این بود چرا باید کار به جایی برسد که ما خواسته باشیم با اسلحۀ اسرائیلی با عراق بجنگیم…» (خاطرات ص ۳۲۸)

باید توجه داشت که در همین سالهای دهۀ شصت بود که با وصلۀ ارتباط با صهیونیزم و “جاسوسی برای اسرائیل” برخورد خشونت بار نظام با بهائیان آنان را به مرز نسل کشی سوق داد. به عبارت دیگر، در حالی که جمهوری اسلامی مخفیانه از اسرائیل بمب و موشک و تفنگ و قطعات یدک هواپیما می خرید و اسرائیل با وجود تحریم به ایران تسلیحات نظامی می فروخت و و نفت از ایران می خرید، بهائیان را به گناه ساختگی جاسوسی برای اسرائیل شکنجه و اعدام می کردند. در همین لحظه که این یادداشت را رقم می زنم بهائیان زیادی در ایران محروم از تحصیل و بدون حق کار و کسب و در پشت دیوارهای ایدئولوژیک حاکمیت از بسیاری از حقوق اولیۀ شهروندی محروم هستند. توجیه این ظلم و ستم هنوز اتهام خدمت ساختگی بهائیان به اسرائیل و صهیونیزم. هنوز هم یکی از اتهامات علیه هفت مسوول اداری جامعۀ بهائی که با وجود بی گناهی بیش از یک سال و نیم است در زندان هستند همین رابطه با اسرائیل است.

اکنون پس از گذشت نزدیک به سی سال هنوز دولتمردان ردۀ بالا نظام به ترویج ادعاهای کذب و فرسودۀ پیشین می پردازند. هنوز جعل تاریخ و پروپاگاند و جوسازی علیه بهائیان بر همان اتهامات بی پا و بی اساس ادامه دارد. شایسته بود پس از گذشت سی سال و اثبات شدن نبود رابطه بین بهائیان و صهیونیزم دولتمردان نظام آشکار اعلام می کردند که بهائیان به علت بهائی بودن و فقط و فقط به دلیل باورهای دینی مورد آزار و اذیت هستند. یعنی جرم بهائیان همانا مساله ای اعتقادی و وجدانی است. این حقیقتی اثبات شده و آشکار است و چه خوب بود بهائی ستیزان نیز این واقعیت تاریخی را با وجود تلخی ِ آن فاش می پذیرفتند.

قضاوت دربارۀ دلایل بهائی ستیزی و زیر بنای عقیدتی آن را به خوانندگان وا می گذارم.


http://www.negah2.info/articles/18 – _ednref2



[۱] Farhang, Mansour. Arab Studies Quarterly II (Winter 1989). “The Iran-Israel Connection.”

[۲] Parsi, Trita. Treacherous Alliance: The Secret Dealings of Israel, Iran, and the U.S. YaleUniversity Press, New Haven, 2007.


[۳] Mearsheimer, John J. and Stephen M. Walt. The Israel Lobby and U.S Foreign Policy. Farrar, Straus and Giroux, New York, 2007.


[۴] Ram, Haggai. Iranophobia: The Logic of an Israeli Obsession. Stanford University Press. 2009.

Comments are closed.