بهائیان و تخیلات جنسی بهائی ستیزان
نگارش: آنتـــی وار
Antiwar.a@gmail.com
متهم کردن دیگران، ابتدائی ترین راه و ساده ترین را برای بدنام کردم شخص یا گروه مقابل می باشد. این موضوع وقتی تشدید می شود که مخاطب مجالی برای دفاع نداشته باشد و نتواند از خود در مقابل تهمت و افترا دفاع کند. در واقع افکار عمومی تنها شاهد اتهامات یک گروه به گروه دیگر و سکوت گروه مخاطب هستند. همیشه سکوت، علامت رضایت نیست. شاید که مجالی برای پاسخگویی نبوده.
برای مثال در تازه ترین اقدام شیطنت آمیز فارس نیوز، از “تلاش سازمان یافته فرقه های بهائیت و زرتشتی در روستاهای استان زنجان خبر داد”[۱]. البته اینکه چرا این خبرگزاری دین زرتشتی را که از قدیمی ترین و اصیل ترین ادیان آسمانی و زادهء ایران زمین است، دینی که در پیدا کردن موعود یهود ردپای آن دیده میشود و دینی که در قران نامش آورده شده، جزء فرقه بحساب می آورد، خود جای سوال بسیار است، که البته فارس نیوزیان خود باید به آن پاسخ بدهند. همچنین دفاع از زرتشتیان نیز با توجه به اینکه دارای نماینده در مجلس شورای اسلامی هستند وجز ادیان غیر رسمی در قانون اساسی از آنان نام برده شده است، در حیطه این مقاله نمی باشد و نمایندگان قانونی آنان بهتر خواهند توانست پاسخگوی این اتهام باشند.
اما هدف از مثال بالا تنها یادآوری این نکته بود که، خواننده متوجه شود حتی اقلیتی چون زرتشتی ها که به تصریح قانون اساسی جز اقلیت های رسمی هستند، آماج حملات اینچنینی قرار می گیرند و البته باید منتظر بمانیم وببینیم که آیا آنها می توانند بر طبق قانون مطبوعات، جوابیه خود را در فارس نیوز در همان صفحه با همان فونت، منتشر کنند یا نه. حال خواننده فهیم، خود می تواند در مورد وضعیت بهائیان و اتهاماتی که با آنان نسبت داده می شود قضاوت کند.
بی شک حملاتی از این دست که به کرات در مورد بهائیان، سنی ها، یهودی ها، مسیحیان، زرتشتی ها و … در خبرگزاری های رسمی و نیمه رسمی جمهوری اسلامی انعکاس می یابد، نشانگر ذهنهای دگم اندیش و امیال سادیسمی عده ای است که تنها خود را برترین و بهترین مخلوقات میدانند؛ و ازطرفی نشان دهنده سیاستهای پنهان حکومت در سرکوب و از بین بردن اقلیت های مذهبی نیز می باشد.
یکی از تهمت های همیشگی رسانه ها حکومتی به بهائیان، اتهام فساد اخلاقی، ارتباط جنسی با محارم و … می باشد. این تهمت شرم آور که تنها می تواند نشان از عقده های فروخوردهء جنسی گویندگان آن داشته باشد، بارها و بارها تکرار شده. در هر بار بازگوئی این اتهام بنا به مقتضیات و اینکه گوینده چه کسی می باشد، قدری آن را تغییر داده اند، اما کل مطلب همانا متهم کردن بهائیان به بی عفتی است. بنده قصد ندارم که در اینجا با آوردن ادله و آیات بیشماری که در دیانت بهائی برلزوم رعایت عفت و پاکدامنی وجود دارد، تکرار مکررات کرده باشم. اینبار می خواهم از زاویه ای دیگر به آن نگاه کنیم.
وظیفه یک حکومت خوب چیست؟ تامین امنیت، تامین معاش شهروندان، تامین سلامت و … «حکومت را می توان نحوه تعامل حاکمان با مردم دانست، یعنی رابطه ای دوسویه که در یک جانب آن مردم قرار دارند و در جانب دیگر حاکمان… پس حکومت واقعی حکومتی است که در خدمت رعیت و مردم خود باشد…حکومت اسلامی … وظیفه دارد هم نیازهای مادی و در راس آنها امنیت و رفاه شهروندان را تامین کند و هم زمینه ساز رشد و تعالی معنویت در جامعه باشد[۲].»
بحث در مورد اینکه آیا حکومت اسلامی در این امر موفق بوده یا خیر، نیازمند بحث های کارشناسی وبسیار دقیق است. اما جدا از تامین نشدن نیازهای مادی عدهء کثیری از شهروندان، که همگان بوضوح می توانند آنرا در جامعه مشاهده کنند، بسیاری از نیازهای معنوی و روحی نیز، ناکام مانده اند. این نیازها بدلیل اینکه یا نمود خارجی نداشته یا بسیار کم نمود پیدا می کنند از چشم ما دور مانده اند. میتوانیم کارگرانی را ببینیم که بعلت نگرفتن ماهها حقوق خود، در جلوی کارخانه و یا استانداری و… دست به اعتصاب یا راهپیمائی می زنند[۳]، اما آیا تا بحال شده عده ای را ببینید که مدعی باشند نیازهای روحیشان مرتفع نشده و در اعتراض به این ارضا نشدن نیازهای روحیشان، میخواهند دست به راهپیمائی بزنند!!
با گذشت سی سال از عمر حکومت اسلامی، اکنون شاهدیم که جوانانی که در همین حکومت بدنیا آمده اند، در نظام آموزشی این حکومت درس خوانده اند، مسلمان می باشند و… بجرم زنا، آنهم در ۱۷ سالگی اعدام میشوند. زنا عملی شنیع است که جای هیچگونه دفاعی ندارد. اما مصلح زمانی، این نوجوان ۱۷ ساله، تنها معلول سیاست های غلطی بود که حاکمان در پیش گرفتند. نوجوانی که در این سن، باید تنها فکرش تحصیل و داشتن امید به آینده ای روشن باشد، اکنون در زیر خروارها خاک مدفون است.[۴]
حکومت ایران، در حالی این اعدام ها را انجام میدهد، که خود یکی از مسببین وجود چنین وضعیتی در جامعه است. در واقع نادیده گرفتن نیازهای عاطفی وروحی، که نیاز جنسی را نیز شامل می شود، زمینه ساز انواع انحرافات در جامعه ایران گشته. البته اظهارات خانم الهیان، که از وجود ۲۰ راهکار برای تسهیل ازدواج جوانان[۵]، خبرداده اند نیز تنها در حد یک خبر باقی مانده است.
در واقع علت عمدهء مشکل ازدواج جوانان، نبود شغل، نداشتن تامین شغلی و مالی و روند تصاعدی تورم در جامعه می باشد. در چنین شرایطی دفاع از چند همسری آنهم به بهانه لایحه حمایت از خانواده، اندکی دور از واقعیت می باشد. خانم طاهره رحیمی، در حالی از چند همسری، آن هم به دلیل آنچه ایشان «شرایط اضطرار و مازاد جمعیت زنان آماده به ازدواج ایران» میداند دفاع می کند، و راه حل را «ازدواج مجدد مردان»[۶] میداند که، بسیاری از جوانان در هزارتوی ازدواج اول هم مانده اند! همه اینها زمینه ساز مشکلی بزرگتر شد تحت عنوان، صیغه.
در واقع حکومت که خود را ناتوان در تامین نیازهای اساسی شهروندانش میبیند، میخواهد با پاک کردن صورت مسئله و جنبه قانونی و شرعی دادن به این حرکت، همان راه غرب، یعنی قانونی کردن روسپیگری را در پیش بگیرد. قابل تامل است کسانی که بهائیان را به بی حیایی متهم می کنند میخواهند «از دوران کودکی در کتابهای دینی مسئله ازدواج موقت آموزش داده شود»[۷]. حال تصورش را بکنید که دوران کودکی، که دوران معصومیت یک انسان است، و باید با افکار انسان دوستانه و متعالی پر شود، با تمایلات جنسی و تخیلات سکسی، لبریز گردد. این در حالیست که در کلاسهای درسی بهائیان، درس اخلاق ها، کلاس های روحی، مدارس بهائی و… چیزی جز اعمال طیبه و اخلاق راضیه مرضیه، به کودکان آموزش داده نمی شود و گواه آن هزاران کودکی هستند که از محرومترین مناطق آفریقا تا ثروتمندترین نقاط اروپا در این کلاسها شرکت کرده اند. حال چه کسی بی حیاست؟، قضاوت با خودتان.
اینکه دختران دبیرستانی را به ازدواج تشویق کنیم، شاید فکر خوبی باشد اما بشرط آنکه بسترهای اجرائی آن نیز وجود داشته باشند. کسانی که با ازدواج موقت دختران باکره، آن هم بدون اجازه پدر موافق هستند، باید عواقب این حرکت را که آمار بالای زنان بی همسر و فرزندان تک سرپرست می باشد نیز در نظر بگیرند و بدانند که این حرکت شاید در کوتاه مدت جوابگو باشد، اما در بلند مدت مصداق از چاله به چاه افتادن است. در این مورد جدا سازی جنسیتی دانشگاهها و حتی محیط های کاری[۸]، تنها بر وخامت اوضاع کنونی می افزاید زیرا که انسان از هرچه منع شود به آن حریص تر میشود. لازم است کسانی که بهائیان را به بی عفتی متهم می کنند قوانین و شرایط ازدواج در دین بهائی را نیز بخوانند، تا بدانند که حقوق زن تا حد در دین بهائی رعایت شده است[۹].
متهم کردن بهائیان به بی حیایی، در واقع نوعی فرافکنی از واقعیت های موجود در جامعه توسط عده ای است که تنها می توانند به تکفیر بهائیان بپردازند. این عده بهتر است به گزارش «تغییر ویژگی های روسپیگری در تهران»[۱۰] نیز توجه کنند وسعی در برطرف کردن مشکلات نمایند. برطبق این گزارش «در دهه ۶۰ و ۷۰ سن روسپیگری بالای ۳۰ سال بود اما اکنون سن روسپیگری از ۱۵ سال به بالا رسیده است»[۱۱]. ۱۵ سال یعنی نوجوانانی که بزرگ شدهء حکومت اسلامی هستند و در مدارسی درس خوانده اند که ازدواج موقت جزدروس دوران کودکیشان نبوده، حال تصور کنید زمانی که مبحث ازدواج موقت به کتب درسی نیز افزوده شود شاهد چه آماری خواهیم بود.
در بحث حیا و عفت دیانت بهائی بر هر دو جنس تاکید دارد و پاکدامنی را تنها مختص زنان نمی داند، بلکه مردان را نیز به عفت و پاکدامنی توصیه میکند، نکته ای که عده ای در ایران از آن غافل هستند. این غفلت تا بدانجا رسیده که آقایان را “گربه” وخانمها را “گوشت” نامیده اند[۱۲]!! در پایان و برای خاتمه بحث، میخواهم به موضوع زنای با محارم اشاره کنم. نکته ای که بهائی ستیزان، مدام بر آن تاکید می کنند اما دریغ از یک مورد، حال آنکه ۵۲۰۰ پرونده زنای با محارم آن هم توسط مسلمانان شیعه؛ در جمهوری اسلامی تنها گوشه ای از واقعیت هاست.[۱۳]
«اگر چه در سال های اخیر هیچ آماری در ارتباط با افزایش زنای با محارم در کشور منتشر نشده، اما روزنامه رسالت به نقل از رییس انجمن آسیب های اجتماعی از تشکیل ۵۲۰۰ پرونده قضایی در کشور در مورد رابطه جنسی برادر با خواهر و پدر با دختر خبر داده است. این آمار که به گفته برخی از جامعه شناسان تنها مشتی نمونه خروار است، غیر از هزاران مورد تجاوز و سوءاستفاده جنسی خانگی توسط محارم است که هرگز گزارش نشده اند… به رغم هشدار برخی از فعالان حقوق کودکان و زنان در سال های اخیر مبنی بر افزایش موارد سوء استفاده جنسی خانگی از کودکان و زنان در کشور، مراکز و نهادهای رسمی هرگز گزارش یا آماری در این باره منتشر نکرده اند. روزنامه رسالت اما در روزهای اخیر به بهانه همایش “نگاهی نو به مواد مخدر صناعی” که در تهران برگزار شد، با چاپ گفت و گویی با رییس “انجمن آسیب های رفتاری” تازه ترین آمار زنای با محارم را منتشر کرد. دکتر یگانه به این روزنامه می گوید: درحال حاضر چهارهزار پرونده درخصوص تجاوز برادر به خواهر و ۱۲۰۰ پرونده درخصوص تجاوز پدر به دختر در دست بررسى است... خبرگزاری ایسنا هم در سوم آبان سال هشتاد دو “گزارشی تکاندهنده از قتلهای ناموسی و تجاوز به محارم در خوزستان” را منتشر کرد که بر اساس آن، مشاور وقت استاندار خوزستان با اشاره به مواردی از تجاوز محارم به دختران در استان گفته بود: “در این زمینه از میان تنها ۱۸ دختر بین ۱۲ تا ۱۴ سال که بدلیل تجاوز پدر و برادرشان به دفتر امور بانوان استانداری مراجعه کردهاند، ۱۲ مورد آنها دختران زیر ۱۴ سال بودهاند… خبرگزاری آفتاب…در گزارشی با عنوان “خانه ای که دیگر امن نیست” گزارشی از زندگی هشت دختر ۱۲ تا ۱۸ ساله در یک مرکز نگهداری را منتشر کرد که برخی از این دختران ابتدا مورد تجاوز جنسی محارم خود قرار گرفته و پس از آن وادار به تن فروشی شده بودند.»[۱۴]. پرواضح است که حتی یک بهائی، در پرونده های بالا نقشی نداشته است.
باید به این نکته توجه کرد که اگرچه تاکنون هیچ نهادی آمار دقیقی از زنا با محارم و آمار تجاوز به محارم در کشور را منتشر نکرده، اما این بدان معنی نیست که چنین آماری در اختیار مسئولان و نهادهای مربوطه هم نباشد. پس مسئولان مربوطه، بهتر است بجای دروغگویی مداوم و ایراد تهمتهای بی پایه و اساس علیه بهائیان، و پاک کردن صورت مسئله، در جستجوی راه حل مشکلات مردم ایران علی الخصوص نسل جوان باشند.