در سوگ آیت الله منتظری
کاویان صادق زاده میلانی
وفات آیت الله منتظری را به بیت ایشان و بازماندگان و تلامیذ آن بزرگوار و عموم شیعیان تسلیت عرض می کنم.
حضرت بهاالله میفرمایند:
“یا حزب اللّه ، علمای راشدین که بهدایت عباد مشغولند و از وساوس نفس امّاره مصون و محفوظ ، ایشان از انجم سماء عرفان نزد مقصود عالمیان محسوب ، احترام ایشان لازم. ایشانند عیون جاریه و انجم مضیئه و اثمار سدره مبارکه و آثار قدرت الهیّه و بحور حکمت صمدانیّه. طوبی لمن تمسّک بهم انّه من الفائزین فی کتاب اللّه ربّ العرش العظیم.” )گنجینهء حدود و احکام ص ۲۵۱)
امّا علمائیکه فی الحقیقه بطراز علم و اخلاق مزیّنند ایشان بمثابه رأسند از برای هیکل عالم و مانند بصرند از برای امم لازال هدایت عباد بآن نفوس مقدّسه بوده و هست نسأل اللّه أن یوفّقهم علی ما یحبّ و یرضی إنّه هو مولی الوری و ربّ الآخره و الأولی (لوح مبارک خطاب به شیخ محمّد تقی اصفهانی ص ۱۳)
یکی از جریانهای جالب و قابل تامل در سالهای اخیر جریان اصلاح طلبان یا روشنفکری دینی است. گرچۀ حضور این حرکت در عرصۀ فکری ایران موضوع اصلی این مقال نیست ولی بدون شک آیت الله منتظری را باید پدید آورنده و راهبر روحانی این جریان در نیمۀ دوم دهۀ ۶۰ شمرد، همانگونه که عبدالکریم سروش رهبری فکری آن جریان را در دهۀ ۷۰ در دست گرفت. بسیاری از رهبران برجستۀ فکری این جریان یعنی حجت الاسلام محسن کدیور و عماد الدین باقی و آقای قابل و دیگران از هستۀ شاگردان آیت الله منتظری برخاستند و البته اکثر پیشکسوتان این جریان در راستای باورهای خود سختی های فراوانی کشیده اند که حبس و زندان و شلاق و فشار فیزیکی ورقی از دفتر پر حجم رنج نامۀ اینان است.
نقد جایگاه آیت الله منتظری در تاریخ معاصر ایران همانگونه که در مقاله های آینده می آورم شاید دشوار باشد ولی بدون شک در یک موضع آن مخالف و موافق ایشان و جریان روشنگری دینی هم نظر هستند. قولی که جملگی برآنند اینکه اگر آقای منتظری و بیت ایشان و شاگردان وی در پی رهبری بودند و درشهوت قدرت می سوخنتد، نقش سیاسی خود را طوری ایفاء می کردند که بر مسند قدرت و اریکۀ رهبری چنان سوار می شدند که جای حرکتی برای دیگران نمی ماند. به عبارت دیگر آقای منتظری و شاگردانش ازروز اول برای تثبیت مقام و قدرت خود سیاستهای لازم را اجرا نکردند. نکتۀ اساسی ایراد آقای خمینی به آقای منتظری و عزل وی از مقام جانشینی رهبری اعتراض آقای منتظری به حمامهای خون نیمۀ دوم دهۀ ۶۰ بود که در طی موج دوم آن حدود ۳۰۰۰ نفر از زندانیان مجاهد و بازداشت شدگان عملیات مرصاد اعدام شدند.(۳۵۳-۳۵۷) اعتراض دیگر آقای منتظری به صیغه کردن دختران مجاهدخلق پیش از اعدام آنها بود. (خاطرات ۳۵۰-۳۵۳) ناراحتی دیگر آیت الله منتظری خرید و وارد کردن اسلحه از اسرائیل در طول جنگ با عراق بود.
سال پیش و در گرماگرم بازداشت مسوولان جامعۀ بهائی در ایران و افزایش محدودیتهای جامعۀ بهائی فتوای آیت الله منتظری نمودی از باز شدن فضای تازه ای در گفتمانهای میان دینی در جامعۀ مدنی ایران بود. وقایع دو سال اخیر نشان می دهد که جامعۀ مدنی ایران و طیفهای سیاسی و فکری دیگر دین بهائی را پدیدۀ ناچیزی در حاشیۀ گفتمانهای روز نمی بینند بلکه با وجود فشار شدید و ممتد نیروهای فشار نظام و دستگاههای اطلاعاتی، موضوع دین بهائی و حقوق بهائیان در جامعۀ از حاشیه به مرکز ثقل اندیشه های معاصر منتقل شده است. در این مقالۀ کوتاه حرکتی را بررسی میکنم که در جوهر و ذات جنبش اصلاحات نهان بود. این بررسی نشان می دهد که این حرکت جوهری و درونی جریان روشنفکران دینی اسلامی چگونه از جریانی بهائی ستیز به جریانی تبدیل شد که حضور دین بهائی و بهائیان را به عنوان عضوی از اعضای جامعه مدنی ایران می پذیرد.
البته نکتۀ مطالب بالا همان بود که در پیش آوردم. اگر آقای منتظری و بیت او بازی سیاسی و قدرت طلبی را درست انجام می دادند دو دهۀ اخیر را در حاشیه و زیر سرکوب به سر نمی بردند و در مقام رهبری بودند. البته شجاعت ایراد سخن به موقع لازمۀ رجال سیاسی با جربزه است گرچه در مورد آقای منتظری تاوان سنگینی در پی داشت. بازیگران سیاسی دیگر ممکن بود بنا بر مصلحت دو سه سالی دندان بر جگر بگذارند و تا مرگ آقای خمینی صبر کنند. ولی منتظری چنین نکرد. و این خصلت ستوده او یعنی ایستادن و راستگویی در برابر قدرت را شاگردان او نیز از او به ارث برده اند.
اکنون می رسیم به بررسی فتوای تاریخی آقای منتظری دربارۀ بهائیان. فتوا نمی گوید که دین بهائی بر حق است. فتوا نمی گوید که تعالیم بهائی چون نفی خشونت، رفع تبعیض و تساوی حقوق زن و مرد باید در جامعه پیاده شود. حتی نمی گوید که بهائیان باید داخل در جامعۀ مدنی ایران شوند. متن فتوا پیشینۀ آقای منتظری را در بهائی ستیزی و اختلاف نظر دینی او با بهائیان را نیز نفی نمی کند (خاطرات ۳۳۷ و ۸۷). با وجود این پیشینه هنوزهم باید گفت که فتوایی روشنگر و تاریخی است. و امّا متن فتوا از قرار زیر است:
بسمه تعالی
با سلام و تحیّت
فرقۀ بهائیت چون دارای کتاب آسمانی همچون یهود،مسیحیان و زرتشتیان نیستند در قانون اساسی جزو اقلیتهای مذهبی شمرده نشده اند، ولی از آن جهت که اهل این کشور هستند حق آب و گل دارند، و از حقوق شهروندی برخوردار می باشند، همچنین باید از رافت اسلامی که مورد تاکید قرآن و اولیاء دین است بهره مند باشند.
انشاءالله موفق باشید.
والسلام علیکم و الرحمه الله
امضاء
۲-۲۵-۱۳۸۷
حسینعلی منتظری
نکتۀ قابل تامل اینجاست که شخص آقای منتظری و بیت او و شاگردانش نیز در معرض حق کشیهایی نظیر آنچه بر بهائیان نجف آباد و آنچه پس از انقلاب بر جامعۀ بهائی ایران وارد آمد قرار گرفتند. دختر آیت الله منتظری که دبیر و فوق لیسانس ادبیات بود از آموزش و پرورش بدون هیچ گناهی پاکسازی شد. منزل و دفتر و حسینیۀ ایشان بارها مورد هجوم قرار گرفت و حتی قرآنها و نهج البلاغه و کتابهای ادعیه و مانند آن را پاره پاره کرده و اشیاء حسینیه و دفتر ایشان را نیز شکستند و به غارت بردند (خاطرات ۴۳۲-۴۳۳). و در شرح یکی از چنین حمله هایی به بیت خود در خاطراتش عبارتی را آورده است که رفتار نظام جمهوری اسلامی با بهائیان را به گونه ای دقیق توصیف می کند و می نویسد که «جمعی از فضلا و طلاب را که در دفتر مشغول نماز جماعت ظهر و عصر بودند پس از کتک زدن و هتاکی بازداشت نمودند، و از قراری که نقل شد رئیس قوه قضائیه (جوادی آملی) که باید حافظ امنیت جامعه باشد از تهران به قم آمد و دستور حمله به حسینیه و دفتر و بیت را صادر نمود و شب چهارشنبه به تهران بازگشت و در خطبۀ نماز جمعه تهران نیز هرچه خواست به هم بافت» (خاطرات ۴۳۲).
کوتاه سخن اینکه فتوای آیت الله منتظری برجسته ترین مرجع تقلید درون مرزی شیعه دربارۀ حقوق شهروندی و مدنی بهائیان، و بیانیه ها و فتواهای ایشان در موارد دیگر نقض حقوق بشر ورود جامعۀ ایران و تفکر اصلاح طلبان دینی به عصری تازه است. فتوای آیت الله منتظری نماد رسیدن به این فضا و تکامل اندیشۀ روشنفکران دینی است. از آنجا که آزمون لیتموس آزادی جامعۀ مدنی حقوق دگر اندیشان و از جمله بهائیان است فتوای تاریخی آیت الله منتظری جایگاه ویژه ای را در تاریخ فکری ایران خواهد داشت. ورود به این عصر نوین و متحول شده را از حرکت طیفهای فکری به سوی جامعۀ باز تر و روشن تر در می یابیم. در این عصر تازه آراء دیگران با تهمت پاسخ داده نمی شود و گفتگو و صحبت و بحث پویا و بدون خشونت در ضمن رعایت حقوق مدنی و شهروندی دیگران انجام می شود.
به امید فروریختن دیوارهای خامی و تعصب و دگرآزاری.
ایام بکام