آنها به نام من سخن نمی‎گویند: سخنان تنها نمایندۀ مسلمان سنای کانادا

آنها به نام من سخن نمی‎گویند: سخنان تنها نمایندۀ مسلمان سنای کانادا


پیشنهاد در حمایت از آرمان‎های مردم‎سالاری مردم ایران. مطالبی بیشتر دربارهء بیانیهء صادره در تاریخ ۱۴ دسامبر ۲۰۰۹ توسّط سناتور موبینا جعفر – کانادا

عالیجناب موبینا اس بی جعفر: عالیجنابان سناتورها. میل دارم دربارهء این پیشنهاد سخن بگویم و می‎دانم که زمان به سرعت از دست می‎رود. امّا، سناتور گرافتستاین در زمان بازگشت ما به مجلس با ما نخواهند بود. در احترام به خواسته‎های ایشان، امروز دربارهء پیشنهاد مربوط به ایران سخن خواهم گفت.


 

سناتورهای محترم، خرسندم که امروز در این مجلس قیام می‎کنم تا در بحثی دربارهء پیشنهاد سناتور گرافتستاین در حمایت از آرمان‎های مردم‎سالاری مردم ایران سخن بگویم. به طور اخصّ مایلم از اصلاحاتی که سناتور دای نینو به شرح زیر پیشنهاد کردند که افزوده شود حمایت کنم:

“کانادا استفاده از تبعیض، اعم از مذهبی و قومی، را که وسیله‎ای برای سرکوب مردم ایران شده، محکوم می‎کند.”

در ماه ژوئن سال جاری، جهان از مشاهده تصاویر تلویزیونی حملات خشونت‎آمیز به شهروندان ایران معترض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری در بُهت و حیرت فرو رفت. این حملات، بازداشت‎های خودسرانه، آنچه که دربارهء شکنجه گفته می‎شود و محاکمه‎های “نمایشی” و احکام مرگ که متعاقباً صادر شده نشانه‎های رویداد گستردهء نقض فاحش حقوق بشر است که حکومت ایران علیه شهروندان خود مرتکب می‎شود.

سالهای زیادی من نماینده و وکیل پناهندگان ایرانی، بخصوص زنانی بودم که در ایران زندانی و شکنجه شده‌اند. رنج‌های این زنان غیر قابل تصوّر است. عالیجنابان سناتورها، متأسّفانه این رنجها هنوز ادامه دارد.

همانطور که در تفصیلات ناراحت کنندهء مطروحه در گزارش ۲۳ سپتامبر ۲۰۰۹ دبیرکلّ به کمیتهء سوم مجمع عمومی سازمان ملل متّحد توصیف شده، این موارد نقض حقوق بشر بر نمونه‎ای از جامعهء ایرانی، از جمله زنان، مقامات اتّحادیهء کارگری، فعالان حقوق بشر، روزنامه‌نگاران، دانشجویان، دانشگاهیان و اقلّیت‎های قومی و دینی تأثیر می‎گذارد.

امروز، به وضعیت یکی از گروه‌های دینی، یعنی بهائیان ایران، می‌پردازم که حکومت ایران، از زمان آغاز انقلاب اسلامی تا کنون، حقوق آنها به طور منظّم نقض کرده است. موقعی که در اوگاندا کودکی خردسال بودم، پدرم غالباً مرا برای دیدن محلّ ساختمانی می‎برد که معبد بهائیان در آنجا در دست بنا بود. موقعی که معبد ساخته شد، پدرم وجوه گوناگون امر بهائی را برایم توضیح می‌داد. وقتی او توضیح داد که امر بهائی به حقانیت جمیع ادیان معتقد و با آنها معاشر است، این مطلب چنان تأثیری بر من گذاشت که محبّتی عمیق و احترامی عظیم به جمیع ادیان یافتم. من در زمرهء تحسین کنندگان امر بهائی نیز هستم. ما اوگاندایی‎ها افتخار می‎کنیم که معبد بهائی در اوگاندا قرار دارد و بر این باوریم که این یکی از بهترین معابد است.

سناتورهای محترم اجازه می‎خواهم چند لحظه‎ای برای بیان پیشینهء امر بهائی وقت صرف کنم. این امر در دههء ۱۸۴۰ در ایران تأسیس شد. از جمله تعالیم اساسی روحانی امر بهائی این مفهوم است که فقط یک خدا وجود دارد و ادیان عمدهء عالم توسّط مربّیان الهی تأسیس شده که تعالیمی متناسب با مرحلهء رشد و پیشرفت عالم انسانی به آن عنایت کرده‎اند.

منشأ و جوهر روحانی جمیع این ادیان، از دیدگاه امر بهائی، واحد است. تنها تعالیم اجتماعی است که برای حمایت از ظهور مدنیتی همیشه در حال پیشرفت تغییر یافته است. بهائیان، اعم از فردی یا در قالب جوامع، و با هدایت تشکیلاتشان، تلاش می‎کنند تعالیم روحانی و اخلاقی را دریافته در زندگی خویش و جوامع خود اجرا نمایند و در تأمین خیر و مصلحت عمومی شریک گردند.

قریب پنج میلیون نفری که جامعهء بین‌المللی بهائی را تشکیل می‌دهند نمایندهء ۲۱۱۲ گروه قومی و قبیله‌ای هستند که در بیش از ۰۰۰ر۱۲۱ نقطه، ۱۹۰ کشور مستقل و ۴۵ قلمرو وابسته و مناطق ماوراء بحار سکونت دارند.

اعضاء این دیانت، که فاقد هر گونه مرزی اعم از طبقاتی یا نژادی است، از طریق تأسیس هیأت‎های محلّی و ملّی که به طور دموکراتیک انتخاب شده به محافل روحانی معروفند، جامعه را اداره می‎کنند. مرکز جهانی و مقرّ شورای حاکمهء بین‎المللی‌‎اش، که به بیت‎العدل اعظم معروف است، همانطور که توسّط شارع امر بهائی تصریح شده، در حیفا، که آن زمان فلسطین بود، قرار دارد.

زمانی که با زنان اسرائیلی کار می‎کردم غالباً از معبد حیفا دیدن کرده‎ام. این معبد فقط یک بنا نیست بلکه در منطقه‎ای بنا شده باشد که محلّ سطوع صلح و آرامش است. غالباً اوقاتی را در باغ‌های معبد حیفا گذرانده‌ام تا آرامش را بیابم.

جامعهء بین‎المللی بهائی دارای موقف معتبر و رسمی مشورتی در شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل متّحد و یونیسف است. همچنین عضو وابستهء برنامهء محیط زیست سازمان ملل متّحد و دایرهء اطّلاعات عمومی سازمان ملل متّحد است.

این جامعه دارای دفاتری جهت حمایت از همکاری‎اش با سازمان ملل متّحد در نیویورک و ژنو است. جامعهء بین‎المللی بهائی، از طریق دفاترش در سازمان ملل متّحد، بیانیه‎هایی انتشار داده و در سلسله‎ای از اجلاس‎های سران جهان در سازمان ملل متّحد، که در سراسر دههء ۱۹۹۰ تشکیل شد و در تریبون آزاد هزاره با ریاست مشترک نمایندگان ارشد جامعهء بین‎المللی بهائی به اوج خود رسید، مشارکت داشته است.

نمایندگان بهائی در فرایند اصلاحات سازمان ملل متّحد مشارکت فعّال داشته‎اند. آنها کار کمیسیون‎های گوناگون سازمان ملل متّحد و شورای حقوق بشر سازمان ملل متّحد را پیگیری کرده، تریبون آزادی برای گفتگو را با اجرای جلسات جانبی موضوعی و ابتکارات متنوّع دیگر، تأمین کرده است.

جامعهء بهائی کانادا، که در سال ۱۹۹۸ صدمین سال تأسیسش را جشن گرفت، اوّلین محفل روحانی ملّی خود را در سال ۱۹۴۷ انتخاب کرد. یک سال بعد، کانادا اوّلین کشوری در جهان بود که محفل روحانی ملّی را طبق قانون مصوّبهء ۳۰ آوریل ۱۹۴۹ پارلمان تسجیل نمود.

امروز، جامعهء بهائی کانادا از تقریباً ۰۰۰ر۳۰ عضو با پیشینه‎های گوناگونی که حقیقتاً نمایندهء تنوّع پربار فرهنگی و قومی کانادا است، تشکیل شده است. بهائیان کانادا در کلّیه استانها و مناطق سکونت دارند و در ۱۲۰۰ نقطه پراکنده‌اند. پیشینه‎های اقتصادی و اجتماعی آنها مانند میراث فرهنگی و مذهبی آنها متنوّع است.

در طول سالها، محفل روحانی ملّی بهائیان کانادا از دعوت‎های دولت کانادا برای بیان دیدگاه‎هایش دربارهء موضوعاتی با اهمّیت استانی، ملّی و بین‎المللی در گفتگو و اقدام اجتماعی مرتبط با مضامینی از قبیل خشونت علیه زنان، نژادپرستی، توسعهء پایدار، آب و هوا، تعلیم و تربیت و آموزش حقوق بشر، استقبال کرده و به آنها جواب داده است.

نهاد توسعهء بین‎المللی بهائی کانادا با نهاد توسعهء بین‎المللی کانادا (CIDA) در طرح‏های مراقبت‎های اوّلیه بهداشتی، رادیوی جامعه و آموزش جامعه در افریقا، هندوستان و امریکای مرکزی و جنوبی همکاری داشته است. بهائیان در هر کشور جهان که سکونت داشته باشند، مانند بهائیان کانادا، به عنوان نیرویی سازنده مورد تحسین هستند. می‎دانم کاری که آنها مسئول اجرای آن هستند برای جمیع ما مفید است.

سناتورهای محترم، در این صورت چرا با نسل‎کشی تدریجی جامعهء بهائی در ایران از طریق وسائلی چون بازداشت‎های خودسرانه، تحریک نفرت در رسانه‎های تحت کنترل حکومت و از فراز منابر، اذیت و آزار کودکان مدرسه‎ای، جلوگیری از ورود جوانان به تحصیلات عالیه یا استخدام در بخش عمومی، محدودیت شدید در استخدام در بخش خصوصی، تخریب قبرستانها، قطع حقوق بازنشستگی دولتی، و تبعیض در دادگاه‎ها روبرو هستیم؟

در ایران، این حملات علیه بهائیان در سه سال گذشته با صدور یادداشت رسمی در الزام به شناسایی، تحت نظر گرفتن و ارسال گزارش دربارهء بهائیان، شدت یافته است. این حرکت به یادداشت‎های صادره خطاب به ۸۱ دانشگاه که در طیّ آن تصریح شد که بهائیان نباید در دانشگاه پذیرفته شوند و، در صورتی که پذیرفته شده باشند، باید اخراج گردند؛ یادداشتی به قوای امنیتی که ۲۵ حرفه را فهرست کرده بود که بهائیان، به عنوان اشخاص نجس، از مبادرت به آن محرومند، و سند ۳۱ صفحه‎ای منتشره در شیراز منجر شد که اسامی کلّیه بهائیان، مشاغل و نشانی آنها در آن درج شده بود، همراه با نامه‎هایی از رهبران مذهبی که از شهروندان خود خواسته بودند از بهائیان پرهیز کنند و از هر گونه معامله با آنها خودداری نمایند.

جواب را تا حدّی می‎توان در اتّهامات بی‎اساسی یافت که علیه هفت تن اعضاء گروه سابق هماهنگ کنندهء امور جامعهء بهائی در ایران وارد شده است. این هفت بهائی – فریبا کمال‎آبادی، جمال‎الدّین خانجانی، عفیف نعیمی، سعید رضایی، بهروز توکّلی، وحید تیزفهم و مهوش ثابت، که منشی هیأت مزبور بود – در ماه‎های مارس و مه ۲۰۰۸ دستگیر شده و از آن زمان تا کنون در زندان مخوف اوین به سر می‎برند و در اواخر فوریه ۲۰۰۹ اعلام شد که برای روبرو شدن با اتّهامات جاسوسی برای اسرائیل، اهانت به مقدّسات اسلام، و تبلیغ علیه رژیم در دادگاه انقلاب ایران حضور خواهند یافت. این اتّهامات که کاملاً بی‎اساس و پایه است، می‎تواند به مجازات اعدام منجر گردد. سناتورهای محترم، ما باید ندایی در دفاع از ا ین هفت ایرانی برآوریم.

ایران کاملاً واقف است که قرار گرفتن محلّ و مقرّ مرکز جهانی بهائی در اسرائیل نتیجهء رویدادی تاریخی است که خود ایران مسبّب آن بوده است. بهاءالله، شارع امر بهائی، را اولیاء حکومت ایران از این کشور به عراق نفی بلد کردند؛ و بنا به خواست دولت ایران، از آنجا به قسطنطنیه، و نهایتاً به عکّا – زندان مخوفی در جایی که آن زمان فلسطین بود – تبعید شد.

ایران بر این نکته نیز واقف است که تعالیم بهائی حضرت محمّد را مظهر ظهور الهی و کتابش را کتاب مقدّس می‎داند؛ همانطور که بهائیان به حقّانیت کلّیهء شارعان ادیان بزرگ جهان اذعان دارند؛ امر بهائی بهائیان را به معاشرت با پیروان کلّیه ادیان با روحی از دوستی و اتّفاق، یعنی با روح و ریحان، موظّف نموده است.

و بالاخره آن که، ایران می‎داند که بهائیان، به موجب تعالیم دیانت خود، موظّفند از سیاست‎های حزبی دوری نمایند، مطیع حکومت متبوعهء خود باشند، و برای پیشرفت و ترقّی جامعه‎ای که در آن سکونت دارند تلاش نمایند.

سناتورهای محترم من ضامن تعهّد بهائیان به هر آن چیزی هستم که از نتیجهء کارشان در اسرائیل و کانادا مشاهده کرده‎ام.

رهبری بهائی در ایران از کلّیه اتّهاماتی که به آن وارد شده مبرّا است. بلکه، دستگیری آنها، ادامهء بازداشت آنها که با نقض قوانین خود ایران صورت گرفته، و محاکمهء قریب‌الوقوع آنها آخرین فصل از فعّالیتی سنجیده است که حکومت ایران مدّت سی سال است در تلاش برای ریشه‌کن کردن جامعهء بهائی به صورت واحدی کارامد و خودکفا به آن دست زده است. این نمونه‎ای قدیمی از اذیت و آزار کامل دینی، بدون هیچ پیرایهء قومی، زبانی، سیاسی، اقتصادی یا عوامل دیگر است. فقط اعتقاد بهائیان است که آنها را از سایر شهروندان متمایز می‎سازد – اعتقاداتی که تعالیم بهائی ایشان را از تحمیل آن بر دیگران منع می‎کند.

به باور من، در جهان امروز، همهء ما باید مجاز به اجرای مناسک دیانت خود باشیم. آزادی انتخاب عقیده و تغییر آن برای پیشرفت انسان اهمّیتی اساسی دارد. این آزادی به فرد امکان می‎دهد در جستجوی معنا بر آید، و این فی نفسه سائقهء متمایز کنندهء وجدان بشری است.

از آزادی دین یا عقیده در مادّهء ۱۸ اعلامیهء جهانی حقوق بشر حمایت شده است. در این مادّه آمده است:

هرکس حق دارد که از آزادی فکر، وجدان و مذهب بهره مند شود . این حق متضمّن آزادی تغییر مذهب یا عقیده و همچنین متضمن آزادی اظهار عقیده و ایمان می باشد و نیز شامل تعلیمات مذهبی و اجرای مراسم دینی است . هرکس می تواند از این حقوق منفرداً یا مجتمعاً به طور خصوصی یا به طور عمومی برخوردار باشد .

برای ما که در کشوری زندگی می‎کنیم که به آزادی دین یا عقیده احترام می‎گذارد، تصوّر و تجسّم معنای اقلّیت دینی در جامعه‎ای که آزادی دین یا عقیده وجود ندارد، سخت دشوار است. عواقب عضویت در اقلّیتی دینی برای بهائیان که از زمان ولادت این دیانت در اواسط سدهء ۱۸۰۰ با امواج حرکت‏های ایذایی مواجه بوده‎اند، بسیار بدیهی و روشن است؛ حرکت‎هایی ایذایی که از زمان شروع انقلاب اسلامی در سال ۱۹۷۹ تا کنون بلاوقفه ادامه داشته است.

آنچه را که برای بهائیان رخ می‏دهد، بهائیانی که سالها است وکالت و نمایندگی آنها را به عهده داشته‎ام، نسل‎کشی تدریجی نامیده‎ام.

بهائیان در ایران با حرکت‎‏های ایذایی عظیمی مواجهند. بهائیان ایران، در مواجهه با تشدید حرکت‎های ایذایی، به تشدید مساعی خود در خدمت به جامعه مبادرت کرده‎اند. مثلاً، با بهره گرفتن از دروسی که دربارهء برابری حقوق زنان و مردان دارند، تجربیات خود را با دوستان و همسایگان خویش در میان می‎گذارند و با هم در اجرای طرح‎ها مشارکت دارند.

آنها با وقوف بر لزوم سواد در تحرّی حقیقت و درک مستقل آن، سواد خواندن و نوشتن را به کودکان محروم آموزش می‎دهند. آنها که جامعه‎ای بس متنوّع با مؤمنانی از گسترهء وسیعی از گروه‎های قومی و پیشینه‎های مذهبی دارند، در میان خود اتّحاد به وجود آورده‎اند و برای غلبه بر تعصّب و برقراری وحدت، با جامعهء بزرگتر در حال همکاری هستند.

حتّی با این وضعیت، این مجهوداتشان سبب اذیت و آزار بیشتر ایشان شده است. سه جوان بهائی، صرفاً به دلیل اجرای برنامهء سوادآموزی به کودکان محروم در حومهء شهر، اکنون مشغول گذراندن احکام محکومیت حبس چهارسالهء خود در شیراز هستند. اگرچه آنها ابتدا تقاضا مجوّز برای این فعّالیت نموده و آن را دریافت داشته‎اند و از ارتکاب هر گونه کار خلافی در گزارشی رسمی تبرئه شده‎اند، امّا کلّیه مساعی مبذوله برای تخفیف محکومیت آنها بی‎ثمر بوده است.

به جوانان دیگری که غیربهائی بودند و کسانی که با اینان کار می‎کردند، احکام تعلیقی دادند مشروط بر آن که در کلاس‎هایی دربارهء اسلام شرکت کنند که در طیّ این کلاسها به ایمان و عقیدهء آنها اهانت می‎شود.

سناتورهای محترم توجّه به این نکته ارزشمند است که جوانان مسلمانی که با بهائیان کار می‎کردند آزاد شدند در حالی که جوانان بهائی با احکام زندان روبرو هستند.

جامعهء بهائی در ایران از دسترسی به رسانه‎ها ممنوع است و نتوانسته به اقداماتی که در بیان نادرست باورها و سلوک آنها معمول می‎گردد، جواب مقتضی بدهد، که نتیجهء ان تعصّب گسترده و غیرمنطقی بوده که به حکومت ایران اجازه داده در کمال مصونیت به اقدامات خود ادامه دهد. امّا، این تعصّب تدریجاً دارد از بین می‎رود. تعداد فزاینده‎ای از ایرانیان از حکومت خود می‎خواهند به حقوق هم‎وطنان بهائی آنها احترام بگذارد.

سناتورهای محترم همهء ما باید به آنها ملحق شویم و از حکومت ایران بخواهیم که اعضاء هیأت سابق رهبری جامعه را، در خلال محاکمه‎ای علنی و منصفانه، آزاد نماید؛ احکام حبس سه جوان زندانی در شیراز را تبدیل نماید؛ و برای شهروندان بهائی‎اش همان حقوق و آزادی‎هایی را قائل شود که برای کلّیه ایرانیان در قانون اساسی پیش‎بینی شده و با موازین بین‎المللی حقوق بشر منطبق است.

رئیس مجلس: جناب سناتور جعفر، وقت شما تمام است

سناتور جعفر: آیا می‏توانم پنج دقیقهء دیگر فرصت داشته باشم؟

عالیجناب جرالد کامیو (قائم‎مقام رهبری دولت): پنج دقیقه بلااشکال است.

سناتور جعفر: تشدید حرکت‎های ایذایی علیه بهائیان ایران نشان دهندهء وخیم‎تر شدن وضعیت حقوق بشر در کشور مزبور است.

به کلّیه سناتورهای محترم توصیه می‎کنم از دولتمان بخواهیم از مردم ایران دفاع کند. یادآوری می‎کنم که کانادا اوّلین کشوری بود که محفل روحانی ملّی را در سال ۱۹۴۸ به رسمیت شناخت. ما باید به حضور خود ادامه دهیم، و به طور فعّال در حمایت از بهائیان و کلّیه مردم ایران عمل نماییم.

امروز، توصیه می‎کنم از دولتمان بخواهیم از حقوق کلّیه ایرانیان حمایت کند. این به معنی حقوق بشر برای بهائیان ایران، حقوق بشر برای مسلمانان سنّی‎مذهب ایران، و حقوق بشر برای مسیحیان ایران است. حقوق بشر برای کلّیه ایرانیان نیاز به حمایت دارد.

سناتورهای محترم اگر زمانی لازم بود که به بررسی حمایت از حقوق ایرانیان بپردازیم، آن زمان هم‎اکنون است. از فرصت استفاده کرده تصدیق می‏کنم که سناتور گرافتستاین دربارهء موضوعات یهودی ستیزی در این مجلس سخت کار کرده است. مایلم ایشان بدانند که، اگرچه ما را ترک می‎گویند، امّا میراثی به جای گذاشته‎اند. می‎توانم به ایشان اطمینان دهم که، اگرچه هرگز قادر نخواهم بود کاری را به خوبی ایشان انجام دهم، امّا حضور خواهم داشت تا اطمینان حاصل نمایم که ما در این کشور همچنان از آزادی‎هایی که داشته‎ایم بهره‎مند خواهیم بود.

سناتور گرافتستاین درس‎های زیادی دربارهء یهودی‎ستیزی به من آموخت که از ایشان سپاسگزارم. به کار در این زمینه ادامه خواهم داد.

من به عنوان تنها سناتور مسلمان در این مجلس سنا، به سناتورهای محترم می‎گویم، که وقتی مردم دربارهء دیانت من سخن می‎گویند و سبب سوء رفتارهای وحشتناک می‏شوند، به نام من سخن نمی‎گویند.

http://www.treasuresofwonderment.com/story/2009-12-17/they-do-not-speak-my-name

Comments are closed.