باز هم بی بی سی!!
نگارش: عبدالحسین بوشهری
رخدادها و تحولات این روزهای ایران، در صدر اخبار جهان جای گرفته است. روزی نیست که در سایتهای خبری و یا روزنامه های معتبر اروپائی و آمریکائی نامی از ایران، وتحولات جاری آن به میان نیاید. البته این یک روند عادی در امر اطلاع رسانی محسوب می شود و تنها مختص تحولات ایران نیز نمی باشد. اصولا کار یک خبرگزاری تهیه اخبار است. اما چرا این روزها دولتمردان ایرانی با این روند طبیعی انعکاس اخبار مخالفت می کنند، مسئله ای است که جای بحث بسیار دارد.
این روزها شاهد هستیم که به هر مناسبتی، چه مذهبی، چه سیاسی و حتی مناسبتهایی که تا همین یکسال پیش، جز مناسبتهای دولتی بود و در آن روزها از طرف دولت راهپیمائی برگزار می شد، تجمعات اعتراضی شکل می گیرد. اما جدای از رفتار حکومت با شهروندان معترض، ایجاد انواع واقسام محدودیتهای اطلاع رسانی، که از جانب حکومت ایجاد می شود، خود نوعی دیگر از سرکوب و پایمال شدن حقوق مدنی، شهروندی و بین المللی می باشد.
کم شدن وبعضا قطع شدن اینترنت، قطع شدن پیامک، فیلترینگ شدید سایتهای وشبکه های اجتماعی، ارسال پارازیت بر روی شبکه های خبری خارجی، همه و همه نشانهایی خشونتی است که عریان آن را در خیابانها میتوانید ببینید. در مبحث اینترنت، قانون جرایم رایانه ای در ۵ بخش و ۵۵ ماده که کلیه مواد آن امسال از سوی شورای نگهبان تایید شد، یکی از قوانین جدید جمهوری اسلامی در راستای ایجاد محدودیتهای قانونی وسلب حقوق اولیه شهروندان آن هم با حربه قانون می باشد!!
بنابر فهرستی که آقای خرم آبادی ارائه کرده مصادیق محتوی مجرمانه جرایم رایانه ای در پنج فصل در بخش های “محتوی خلاف عفت و اخلاق عمومی، محتوی علیه مقدسات، محتوی علیه امنیت و آرامش عمومی، محتوی علیه مقامات و نهادهای دولتی و عمومی و محتوایی که برای ارتکاب جرایم رایانه ای و سایر جرایم، تهیه شده است.” مواردی نظیر این که اگر کسی “فیلترشکن” انتشار دهد یا به افراد دیگر از طریق اینترنت آموزش دهد که چگونه می توان از فیلترینگ عبور کرد، نیز در این قانون از مصدایق جرم محسوب شده است.
علاوه بر این، اگر کسی لینک سایت هایی را که دارای “محتوی مجرمانه” هستند یا در آنها نشانی های اینترنتی سایت های مسدود شده و نشریات توقیف شده آمده را منتشر کند و آنها در اختیار دیگران بگذارد، مجرم است. این بخش در حالی به عنوان مصداق جرم ذکر شده که بسیاری از سایت ها در ایران فیلتر شده و کاربران با استفاده از فیلترشکن از این سایت ها استفاده می کنند. اما رژیم اسلامی، تنها به کاربران ایرانی خود بسنده نکرده است. معاون دادستان، سایت شبکه اجتماعی تویتر را متهم کرده که به روز رسانی سایت خود را “که مستلزم قطع چند روزه” بود، با هدف حمایت و سرویس دهی “به آشوبگران” به تاخیر انداخته است. همچنین فیس بوک متهم شده که “در راستای تسهیل ارتباط میان کاربران ایرانی و سایر کشورها در مقطع اغتشاشات نسخه آزمایشی خود رابه زبان فارسی ارائه کرد تا آشوبگران بهتر بتوانند از آن استفاده کنند.” براستی چرا حکومت ایران، از چند سایت اینترنتی اینچنین واهمه دارد؟
اما این هراس و البته حمله مقامات ایرانی تنها مختص تویتر و فیس بوک، نیست. دو شبکه بسیار پر بیننده و فارسی زبان صدای آمریکا و بی بی سی نیز از ابتدای اعتراضات، در مظان اتهام قرار گرفتند. البته اتهامات این دو شبکه جدای از اینکه وابستگی به آمریکا و صهیونیزم و … باشد، دامنه ای گسترده یافته و به عده ای از شهروندان ایرانی نیز تعمیم داده شده است!! دولت اسلامی که در برخورد با معترضان روش سرکوب و شیوهء “پلیسی” را در پیش گرفته، این روزها ناشیانه، انگشت اتهام خود را به سوی بهائیان نشانه رفته و مسبب تمام این حوادث را بهائیان می داند!!
روزنامه کیهان در چند نوبت چنین ادعائی را تکرار کرد. «شبکه های ماهواره ای فارسی زبان ضد انقلاب از قبیل بی بی سی فارسی و VOA(صدای آمریکا) که تمام پرسنل اجرایی آنها از فرقه ضاله بهائیت اند…»[۱] عنوان کردن این موضوع که صدای آمریکا وابسته به دولت آمریکا است، بیشتر به یک جوک شبیه است تا حتی یک تهمت. البته واضح است که صدای آمریکا و بی بی سی، از طرف دولتهای خودشان ساپورت می شوند.کما اینکه شبکه های خبری جمهوری اسلامی از طرف دولت ساپورت می شوند. اما نکته مهم در این پشتیبانی این است که در آنجا خبرنگاران، حق و حقوقی دارند و آزادی بیان محترم شمرده می شود و خبرنگاران تنها به جرم خبرنگاری، بازداشت نمی کنند. امری که این روزها در ایران به یک قانون تبدیل شده است.
اما ادعای اینکه این دو شبکه توسط بهائیان اداره می شوند و تمامی پرسنل نیز بهائی هستند، سخنـی به گزاف است. این ادعا این روزهـا به انحا مختلف توسط اشخاص مختلف تکرار میشود. در تازه ترین مورد، «آیت الله دری نجف آبادی، شبکه خبرپراکنی BBCرا عامل بروز اقدامات ساختار شکنانه عاشورا معرفی کرد و گفت: این شبکه خبرپراکنی از فرقه ضاله بهائیت تغذیه می شوند و اخبار آنان در باره ایران اسلامی، دروغ و بی اساس است.»[۲]
به این موضوع اشاره شد که، وابستگی مالی خبرگزاری های دولتی به دولت هایشان، نه تنها مذموم نیست بلکه رویه ای عادی است که در همین جمهوری اسلامی نیز رعایت میشود. با این تفاوت عمده که اخبار در شبکه های دولتی ایران، از بالا به پائین جریان دارد، برای همین بین اخبار شبکه های ایرانی تا رویدادهای جاری در سطح شهر زمین تا آسمان اختلاف است. با وجود این اختلاف جای تعجب است که چگونه آقای دری نجف آبادی، اخبار بی بی سی یا صدای آمریکا را دروغ و بی اساس، می خواند. اخباری که حتی بوسیله خبرنگاران آن شبکه ها نیز تهیه نشده، و مستقیما توسط خود مردم ایران برای آنان ارسال می شود. با یک نتیجه گیری ساده متوجه می شویم که متهمین ردیف اول این اتهام مردم ایران هستند نه شبکه های خارجی.
اما چرا حاکمیت سعی دارد، بهائیان را مسبب اغتشاشات معرفی کند؟ اکنون دیگر حربهء شیطان بزرگ کاربردی ندارد. روسیه نیز که تبدیل به دایهء مهربان تر از مادر گشته. پس چه خوب است که با توجه به احساسات مذهبی مردم و بعضاً تعصب آنان نسبت به واقعه عاشورا، با مطرح و بزرگ کردن بهائیان به عنوان مسببین اصلی، اینبار با تحریک عواطف مذهبی، ضمن مبارزه با کاندیداهای معترض، توجیهی نیز برای مبارزه با بهائیان پیدا کنند.
وحشت حکومت از بی بی سی کاملاً قابل درک است. آن عده از انقلابیون ۵۷ که اکنون در دولت هستند، میدانند که یکی از دلایل عمده پیروزی انقلاب اسلامی، کمکهای بیشائبه بی بی سی به آنان بود. بی بی سی که آن هنگام تنها یک صدا بود، مردم را در یک ساعت معین پای رادیو میخکوب میکرد تا گوش به فرمانهای رهبر انقلاب که از رادیو بی بی سی پخش می شد بدهند. در واقع در نبود اینترنت و ماهواره و موبایل و مشکلاتی که چاپ و تکثیر اعلامیه در برداشت، رادیو بی بی سی مطمئن ترین راه برای ارسال پیام به انقلابیون درون ایران بود. حال که دیگر بی بی سی، صدا و تصویر را با هم در اختیار دارد، میتوان کاملا ترس حکومت را از این غول رسانه ای درک کرد. البته انقلابیون ۵۷ بسیار خوش شانس تر از معترضین ۸۸ بودند زیرا که رژیم شاه توانائی ارسال پارازیت بر روی رادیو بی بی سی را نداشت و آنها آزادانه به صدای رهبر محبوبشان گوش می دادند. در آن هنگام که صدای یک مرجع شیعه از بی بی سی پخش می شد، برای کسی بهائی بودن یا نبودن کارمندان آن مهم نبود، زیرا هدف وسئله را توجیح میکرد.
اما اکنون شهروندان بی دفاع بهائی، آماج شدیدترین، اتهامات شده اند. کیهانیان، باید بدانند که عاشورا و امام حسین، برای بهائیان نیز مقدس هستند و مصداق این مدعا زیارتنامه ای است که در حق حضرت سیّدالشهدا از قلم بهاءالله، شارع دین بهائی، نازل گشته. نیز باید بدانند که نزاع و جدال و جونریزی، مطلوب نظر بهائیان نبوده و نیست. شاهد این مدعا نیز تاریخ ۱۶۶ ساله پر فراز و نشیب این دیانت است، که حتی برای دفاع از خود نیز هیچگاه دست به خشونت نزده است، چه برسد به شرکت در منازعات سیاسی که بهائیان همانطور که از “طاعون” دوری می کنند از آن نیز بیزاری می جویند.
به امید روزی که پرده های غفلت و جهل کنار رفته و پرتو حقیقت آشکار گردد.