“نفوسی که فی سبیلالله بلایا دیدهاند و شماتت غافلین را شنیدهاند و در سجن رفتهاند و از وجوه مکروهه آثار قهر و غضب مشاهده نمودهاند، بر جمیع لازم ذکر ایشان و احترام ایشان. اگر از بعضی هم امری غیرموافق در سجن ظاهر، باید از برای ایشان استغفار نمود. چه که در بلایا و رزایا بعضی به حال خود باقی نه؛ البتّه خطا واقع میشود، ولکن اِنّ ربَّنا لَهُوَ الغفور الکریم و انّه هو الغفّار الستّار المشفق العطوف الرّحیم” (مجموعه الواح خطّ عندلیب، ص۲۱۹).
نگارنده: سپیده قریب
بهائیان، از اعترافات نمایشی تا دادگاه ساختگی!
در ادامهء سلسله اعترافات نمایشی که از سیمای سراسری ایران پخش گردید، متّهمین در قالب چندین گروه به بیان مطالبی پرداختند که سخنان ایشان در اکثر موارد، نه تنها تائید کنندهء جرمی تلقّی نمی شد، بلکه حکایت از قانون مداری این افراد داشت. نکته ای که در ضبط و پخش این تئاترمضحک قابل توجه می باشد، ضعف مسئولین در القای نظریات خلاف حقیقت خود به متّهمین بی گناه تلقّی می گردد. به بیان دیگر با رشد عقلانی بازداشت شدگان، ایشان اکنون به خوبی می دانند که تنها راه مقابله با تزویر و نیرنگ بازجویان، زیر بار نرفتن و تن ندادن به خواسته های این افراد می باشد. چرا که پس از اعتراف به کارهایی که مرتکب آن نشده اند، نقش مهرهء سوخته را بازی کرده و آیندهء مبهمی خواهند داشت. و این مساله، ناشی از ارتقای توان فکری بی گناهانِ بازداشت شده می باشد.
اعترافات ساختگی:
از طرفی در قسمتی از این برنامه، به مدت ۴۰ ثانیه، سه پیرو دیانت بهایی به نمایش گذاشته شدند که قسمت های جدا شده از سخنان ایشان – در راستای شانتاژ خبری- چنان در امتداد یکدیگر قرار گرفته بودند که گویی این افراد در حوادث عاشورا نقش داشته اند. جهت روشن شدن مطلب فوق، مختصراً به بررسی این سخنان خواهیم پرداخت.
نفر اول سخنی با این مضمون می گوید “دیدگاه جامعهء بهائی همواره این بوده است که بهائیان در سیاست دخالت نکنند.”
پس در این مرحله، دیدگاه دیانت الهی بهائی در ارتباط با عدم مداخله در امور سیاسی مطرح می گردد. و تهیه کنندگان این ویدئو قصد دارند تا اینگونه نتیجه گیری نمایند که این ادّعایی باطل است.
در ادامه نفر دوم مطلبی با این مضمون می گوید:” از طرف بیت العدل(مرکز جهانی دیانت بهایی) حقّ شرکت و یا عدم شرکت بهائیان در انتخابات بر عهدهء خود ایشان(بهائیان) واگذار گردید”
و این یعنی بهائیان در صورت تمایل می توانستند همانند سایر هم میهنان خویش، از طریق حضور در این انتخابات در تعیین سرنوشت جامعهء خود شریک گردند.
نفر سوم می گوید: “مخصوصاً در موقعیتی که دیدند، فضای مناسبی است جهت پیاده کردن سیاست های خاص خودشان…”
این یک جملهء ناتمام می باشد که به هیچ عنوان مشخص نیست در ادامهء چه مبحثی مطرح می گردد. آیا این فرد در مورد فضای داخلی ایران صحبت می کند؟ آیا در ارتباط با جنگ ایران و عراق سخن می راند؟ و یا در رابطه با حضور طالبان در افغانستان نظر می دهد؟ با کدام منطق باید بپذیریم که منظور این فرد، روز عاشورا می باشد؟!
باز هم نوبت به نفر دوم می رسد، وی گوید: ” در روز عاشورا نیز به همراه دوستان خودم بودم”
این نیز جملهء نا تمام دیگری است که نمی توان هیچ قضاوت صحیحی از آن به دست داد. آیا دوستان این فرد در خانه بودند؟ آیا این فرد به همراه دوستان خود به مسافرت رفته بود؟ آیا آنها مشغول تماشای فیلم بودند؟ و یا در حال بازی فوتبال؟ و بر چه مبنایی می توان احتمال داد که منظور از این جملهء ناقص، حضور بهائیان در حوادث عاشورا می باشد؟!
در ادامه نفر سوم با این مضمون می گوید:” در مورد عاشورا هم، اس ام اسی از طرف یکی از بهائیان به دست من رسید که فردا عاشورا سبز خواهد بود”
آیا این اس ام اس به معنای حضور بهائیان در حوادث عاشورا می باشد؟! آیا آن فرد بهائی نمی توانست بگوید ” دوست عزیز فردا حتما در فلان خیابان حضور داشته باش”؟! به بیان دیگر، آیا جمله ای کاملا خبری، می تواند نقش جمله ای امری را بازی نماید؟!
و امّا گاف بزرگ وزارت اطلاعات در همین ۴۰ ثانیه اعترافات ساختگی!
اگر به قسمتی از سخنان نفر سوم که زیر آن خط کشی شده است دقت نمائیم، متوجه می گردیم که صحبتهای پیشین این فرد، اصلاً در ارتباط با عاشورا نبوده است! او می گوید: در مورد عاشورا هم… یعنی تا پیش از این در رابطه با موضوع دیگری سخن می گوید و حال می خواهد تا در مود عاشورا هم صحبتی نماید! همین یک مورد به خوبی بیانگر ساختگی بودن اساس و پایهء این جریان بوده و صریحاً بی گناهی این افراد و سایر بازداشت شدگان را نشان می دهد.
دادگاه ساختگی:
پس از پخش نمایش ساختگی اعترافات، در روز دهم بهمن ماه دادگاه تعدادی از این افراد برگزار گردید که یک بار دیگر بی اساس بودن اتّهامات را آشکار نمود. عجیب ترین قسمت این دادگاه های نمایشی را می توان در سخنان متّهم بهایی و وکیل او که باید از حقوق موکّلش به بهترین شکل ممکن دفاع نماید، ملاحظه نمود.
فرد بهائی سخن خود را اینگونه شروع می نماید: بیت العدل هیئت ۹ نفری هستند که در کشور فلسطین اشغالی مستقر هستند…
و وکیل او صحبت های خود را اینگونه آغاز می کند: درست است که بهائیان ساکن در ایران تابع بیت العدل رژیم صهیونیستی هستند…
در حالیکه متّهم معتقد است که مرکز جهانی بهایی در فلسطین اشغالی و ده ها سال پیش از تشکیل کشور اسرائیل ایجاد شده است، ولی وکیل او مرکز جهانی بهایی را تابع رژیم صهیونیستی می داند!!
باید در پاسخ به این شاهکار وزارت اطلاعات و قوّهء قضائیهء کشور عنوان نمود که آیا در قانون اساسی و در دادگاه های جمهوری اسلامی ایران، وکیل بر علیه موکّل خود صحبت کرده و سعی در مجرم نمودن او دارد؟! اگر اینگونه است، لطفا از این پس متّهمین را راهنمایی فرمائید تا پول خود را هدر نداده و وکیل نگیرند… شاید که اینگونه به سرعت آزاد شوند!
در ادامهء این نمایش طنز، فرد بهایی می گوید:” ما به طور جدی در تجمعات و اغتشاشاتی که به نفع موسوی بود شرکت میکردیم”
منظور او از “ما” چه می باشد؟ مُراد از بکارگیری اسم “موسوی” چه بوده است؟ مگر جناب آقای موسوی در همان ابتدای انتخابات نگفته بود که من هم یک عضو از این جریان هستم؟ پس چگونه می شود که تجمّع به نفع فرد خاصی باشد؟ آیا نفع این تجمّعات، ترور خواهرزادهء جناب مهندس موسوی بود؟!
آیا این جملات ما را یاد نوشته هایی نمی اندازند که از قبل به دست متّهمین داده و آنها باید از روی آن قرائت نمایند؟! نوشته هایی که با هدف یک تیر و دو نشان، می خواهند در راستای تخریب یک نفر، فضا را جهت نابودی دیگری مهیّا سازند؟
فرد بهایی می گوید: “… در میدان فردوسی حضور داشتم و اقدام به بوق زنی میکردم اما اذعان دارم که این از جرم من نمیکاهد”
آیا این فرد بهایی از لحاظ عقلی دچار ناتوانی می باشد که مساله ای را بر علیه خود عنوان نموده و در پایان می داند که از جرم او نمی کاهد؟!! اگر ایشان مشکل عقلی دارد که اساساً مراحل قانونی متفاوتی را باید سپری نمایند و اگر اینگونه نیست، تنها حالتی که باقی می ماند، به خطا رفتن بازجوی ایشان می باشد که نوشتن اعترافات را با دقت کمی انجام داده و فرد بهایی هنگام خواندن از روی آنها، دچار این اشکال گردیده است!
فرد بهایی ادامه می دهد که: ” من از طریق پست الکترونیکی با بیت العدل ارتباط داشتم.”
جالب ترین قسمت محاکمه، دقیقا همین لحظه می باشد که فرد بهایی! اصولا تفاوت میان کافی نت و بیت العدل را نمی داند! چه بهایی جالبی! او هنوز نمی داند که مرکز جهانی بهایی با آن وسعت و گستردگی، آنقدر بیکار نیست که ایمیلی داشته و با ایشان مستقیماً در ارتباط باشد!
و آخرین نکته که حجّت طنزگونه بودن دادگاه را بر هر ناتوان ذهنی نیز تمام می نماید، صحبتهای نهایی این فرد است: ” متهم پرونده چهارم با بیان اینکه مسئولان وزارت اطلاعات به صورت دلسوزانه و صادقانه با وی برخورد کردهاند ضمن تشکر از آنها از قاضی پرونده خواست تا تخفیف در خصوص جرم وی قائل شود.”
واقعا جالب است، اگر کسی نداند خیال می کند که اساساً این فرد به مهمانی وزارت اطلاعات دعوت شده، در طول این مدّت با چلوکباب شیشلیک سنّتی و انواع و اقسام غذاهای محلّی پذیرایی شده، مسئولان هر شب دندان های ایشان را مسواک زده، او را تا محلّ خواب حمل نموده و در پاسخ به خُر و پُف های شبانهء او می گفته اند: الهی قربون اون صدای نازت بشیم!!
اکنون با بررسی مختصر سخنان ردّ و بدل شده در دادگاه نمایشی، می توان به طور مبرهن و واضح به ساختگی بودن آن واقف گردیده و حتّی این احتمال را داد که اصولاً هیچ فرد بهایی ای در این محاکمه حضور نداشته و برگهء نوشته شده را شخص دیگری روخوانی کرده است! و آخرین برهان جهت اثبات ادّعای فوق، نیاوردن دو حرف ابتدایی اسم و فامیلی فرد متّهم جهت لو رفتن این جریان می باشد، در حالیکه در سایر جلسات دادگاه، همواره این موضوع رعایت شده و نام متّهم پرونده به طور مختصر بیان می گردد.
درود بر آزادی