ساخت گشایی ِ اتهامات وارد شده در مورد رابطۀ بهائیان و مطالبات اخیر مردم
کاویان صادق زاده میلانی
«یک بار در تیر ماه گذشته چنین نیرنگی اندیشیده بوده که آگهی هایی با ژلاتین از زبان مجاهدین قفقازی یا تبریزی بسازد، در این زمینه که “ما بهائی هستیم و این کوششها را برای اشکار کردن دین خود بکار می بریم، ایرانیان باید بهائی شوند و گرنه همگی کشته خواهند شد”، و آنها را در تهران و دیگر جاها پراکنده کنند، تا بدینسان مردم عامی را بمجاهدان بدگمان گردانند.»
(کسروی، تاریخ مشروطیت ۵۵۹)
احمد کسروی در رابطه با روش خودکامگان و نیروهای استبداد در تهییج و تحریک تودۀ مردم علیه نیروهای هوادار مشروطیت این واقعیت تاریخی بالا را مطرح می کند. پروپاگاند دستگاه استبداد و قشریون مدهبی فقط شامل طرح بالا نبود بلکه تلگرافهایی توسط شیخ فضل الله نوری عنصری مشروطه ستیز بنام عبدالبهاء خطاب به بزرگان مشروطه جعل می شد و در بازار ها پخش می شد تا عوام را علیه مشروطیت و مردمسالاری به حرکت آورند. نتیجۀ این اقدامات فریب دهنده در آن برهۀ حساس و سرنوشت ساز به تضعیف و در نهایت به شکست مشروطیت انجامید. شکستی که ایرانیان هنوز برای آن تاوان می دهند.
در روزهای پس از انتخابات اخیر و بخصوص پس از وقایع عاشورا دستگاه حاکمیت تکرار روش شیخ فضل الله نوری و حاجی سید محمد یزدی را دستور عمل خویش کرده اند. بنگاههای خبررسانی رسمی و نیمه رسمی درون کشور و برخی شخصیتهای وابسته یکی پس ازدیگری بهائیان را در کنار رسانه های بیگانه به عنوان محرکان اصلی وقایع اخیر معرفی می کنند. تردیدی نیست که در روزها و هفته های آینده این روش برخورد فزونی خواهد گرفت. دولت به خاطر سلب مسئولیت از خود برای بحران های موجود مملکتی می خواهد تقصیر مطالبات مردم را به گردن دیگران بیاندازد و حال ادعا می کند که بهائیان یکی از گروه هایی هستند که به دنبال راه اندازی وقایع عاشورای امسال بوده اند. حاکمیت با این این رویکرد دو هدف را دنبال می کند. یکم تحریک احساسات در بین عدّه ای از متعصبان دینی علیه فعّالان راه آزادی به امید اینکه برچسب بهائی بر چنین شخصیتهایی راه را برای سرکوب و حذف آنان هموارتر کند. دوم اینکه امیدوارند ایجاد یک رابطۀ ذهنی در تودۀ مردم بین بهائیان و به اصطلاح “اغتشاشات” موجب آمادگی افکار عمومی برای پذیرش سرکوب بیشتر بهائیان از طرف دولت باشد.
در طول تاریخ ۱۶۰ سال گذشته کسانی که در ایران با آراء بهائیان مخالف بودند و آن را خطری برای دستگاه خود میدیدند، بدون کوچکترین توجّهی به منافع ایران و ایرانیان به مخالفت با این نهضت ایرانی برخاستند. هر آنچه را دوست نداشتند بهائی خواندند. هر شخص منصف و روشنفکری که ایران را متعلّق به همۀ ایرانیان میدانست بهائی خواندند و با ذکر همزمان نام بهائی با عواملی چون جاسوسی و نفوذ دولتهای بیگانه سعی کردند ذهن مردم را نسبت به بهائیان تیره و تار سازند و از این طریق صدمات فراوان به ملّت ایران و روند پیشرفت اجتماعی و مدنی آن سرزمین وارد آورند.
جای بسی خشنودی و شکرگزاری است که حال ملّت ایران بیدار شده است و این بار فریب این قبیل دروغ ها و دسیسه بازی ها را نمی خورد زیرا ماهیت حقیقی بهائیان و مقاصد ایشان شناخته شده است. مردم ایران امروز شکوه و عظمت وطن خود را در بنای مملکتی کثرت گرا و با پیشینۀ متنوع و متحد می دانند.
بهائیان از زمان مشروطیت تا به حال تا حدّی که جلوی راهشان توسّط قشریون مذهبی سد نشده است در صف جلوی آزادی بیان و عقیده، آزادی زنان و ایجاد الفت و محبّت بین همگان بوده و برای بزرگداشت ایران از هیچ فداکاری دوری نجسته اند، در ترویج عدالت و مساوات و اجرای قانون از طرق صلح آمیز کوشیده اند و علیرغم مخالفت های شدید همیشه برای رفع تظلمات خود نیز کوشا بوده اند.
کارنامۀ جامعۀ بهائی در سی سال اخیر نیز شفاف و قابل بررسی است. بهائیان که شهروندان ایران هستند مطالبات خود را مرتباً دنبال می کنند. ولی تظلم جامعه بهائی به موارد آشکار نقض حقوق بشر و حتی نقض قوانین مملکتی نیز بدون اثر مانده است. جوانان بهائی هنوز از حق تحصیل محروم هستند. کارمندان بهائی استخدام دولتی نمی شوند. کار در بخش خصوصی با فشار فزایندۀ حاکمیت مواجه است. بهائیان بدون هیچ دلیل و منطقی بازداشت می شوند و از آشکارترین و ابتدایی ترین حقوق قانونی محروم هستند. البته این دشواریها ویژۀ بهائیان نیست. امروزه تعداد کثیری از شهروندان ایران نیز با همین مشکلات رو به رو هستند و این جای بسی تأسّف است که ببینیم مملکت این چنین واپس می رود.
مسئولان جامعۀ بهائی ایران بیش از یک سال ونیم اخیر را در بازداشت به سر برده اند. اتهامات علیه ایشان برخلاف عرف قضایی و قانونی از طریق رسانه ها اعلام می شد و بنابر مد ِ روز عوض می شد. از انفجار حسینیۀ شیراز گرفته تا رابطه با دولتهای خارجی و براندازی و اقدام علیه امنیت ملی همه در اینجا و آنجا مطرح شده اند. اتهامات ساختگی و نسبتهای نادرست اخیری که بعد از وقایع عاشورا از سوی رسانه ها و برخی مسئولین در مورد بهائیان مطرح گشته موضع نظام را در برابر این زندانیان باور و وجدان مشخص می کند و با توجه به محاکمۀ قریب الوقوع آنان بسیار نگران کننده است.
کوتاه سخن اینکه تلاش کنونی جریانهایی درون حاکمیت برای بستن مسوولیت مطالبات اخیر مردم در فضای پس از انتخابات به بهائیان تلاشی است که تکرار سیاست نیروهای ضد مشروطه در آن گیر و دار بود. در رویدادهای مشروطیت روشنفکران و رهبران مشروطه بنام “بهائی” بازداشت می شدند و پروپاگاند و تبلیغات دولت استبداد در جهت شوراندن مردم علیه مشروطیت با همین انگ “بهائیت” بود. در مورد وقایع امروز ایران چنین اتهاماتی در همان راستای تاریخی ِ حذف رقیب به کار می رود. ولی این بار مردم به واقعیتهای تاریخی بیدارند و سره را از ناسره و درست را از نادرست تشخیص می دهند و اکاذیب جریانهای بالا را باور نمی کنند.