“سین مثل سربلندی “

سین مثل سربلندی

بابا جون الله ابهی

 

هیچ وقت تصور نمیکردم یکروز بخواهم برایت نامه ای بنویسم ، آنهم نامه ای که میدانم نمیتوانم برایت پست کنم .


یادم میآید آخرین باری که برایت نامه نوشتم ده سال پیش بود وقتی که نمیخواستم باهات حرف بزنم ؛ اما حالا این نامه را مینویسم چون نگذاشتند که باهات حرف بزنم . پس چاره ای ندارم جز اینکه حرف هایم را در این نامه برایت بنویسم . میخواهم بنویسم که دلم برایت تنگ شده ، که تو این ۷ روزه بازداشتیت هر بار که صدای زنگ تلفن را میشنیدم فکر میکردم توئی.

 

خیال میکردم حالا که بدون هیچ گناهی فقط به جرم بهایی بودن بازداشتت کردند حد اقل اینقدر انصاف را به خرج میدهند که بگذارند با خانواده ات تماس بگیری . اما اشتباه میکردم . افرادی که برنامه دستگیریت را طوری چیدند که تمام تعطیلات عید را از خانواده ات دور باشی میتوانند تو را از کمترین حق قانونی ات هم محروم کنند .
اما نا امید نشدم ، تمام اداره ها رو برای یک لحظه دیدنت زیر و رو کردم به این امید که شاید بین این همه آدم حد اقل یک نفر به احترام اینکه در کشور اسلامی زندگی میکنند ، به احترام اینکه ادعای ایمان به حضرت محمد رو دارند کمی انصاف به خرج دهند اما …
بابا دلم برات تنگ شده ، نگرانتم ، اما ناراحت نیستم ، سرشکسته و خجل زده نیستم ، و بر عکس تفکر پوچ آنهایی که خیال میکردند میتوانند با دستگیری ات یکی از سین های هفت سینمان را سر شکستگی و سرخوردگی بکنند اما برعکس ما سربلند و سر افرازیم و به داشتن پدری مثل شما افتخار میکنیم . اگر جرم شما بهایی بودن است ما به مجرم بودنتان افتخار میکنیم . افتخار میکنیم که پای ایمانت و عشقت ایستادی. بهت افتخار میکنیم که ظلم و ستم این آدم ها ذره ای از محبت خالصانه وجودت را کم نکرد.
هرچند عید امسال پیش ما نیستی ، هرچند که میبینم همه برای با هم بودن برنامه ریزی میکنند و خوشحالند اما نمیخواهم غمگین باشم و از غصه دوریت اشک بریزم چون میدانم که میدانی ارزش رنجی که میکشی خیلی بیشتر از حد تصور هر فردی است. و چون میدانی که فرمودند (( بلائی عنایتی)) پس حالا که این فضل و عنایت نصیب ما شده برای چه ناراحت و افسرده باشیم . اما ناراحتی من به خاطر نبودنت نیست برای تاسف بر حال افرادیست که تصور میکنند با زندانی کردنت به موفقیت بزرگی دست یافتند اما غافلند از اینکه خود در افکارشان زندانیند و در تعصبشان گرفتارند
بابا ، چند ساعت دیگر سالی نو آغاز میشود و من در لحظه تحویل سال فقط یک آرزو دارم و آن آزاد شدن همه افراد از زندانهایشان است . چه شما و چه انها.
دوستت دارم و بهت افتخار میکنم .

 

عیدت مبارک
گلارا

۲۹/۱۲/۱۳۸۹

گلارا فنائیان فرزند هوشنگ فنائیان شهروند بهایی ساکن آمل می باشد که در ۲۲ اسفند ماه بازداشت شده است 

Comments are closed.