آخرین تیر در ترکش
وخشور ایران
حالیا دیری است که سفینۀ جامعۀ بهائی ایران، در کمال مظلومیت، در مقابل امواج سهمگین عداوت و خصومت شدید و عمیق مسئولین، که منبعث از غفلت محض آنها نسبت به اصل و منشأ قوّت آن است، مقاومت میکند. این مقاومت نه به صورت عکسالعمل مشابه، بلکه به صورت تقویت خویشتن در مقابل سلب کلّیه منابع ظاهرۀ قوّت آن است. تصوّرات واضحالبطلان مسئولین نسبت به منشأ قدرت جامعۀ بهائی ایران تا کنون سبب شده که در اقداماتی، که جز سلب حیثیت آنها در انظار اهل عالم و حتّی هموطنان حاصلی نداشته، ضعف و زبونی شدید خود را در معرض نمایش بگذارند.
مدّتی متجاوز از سی سال است که با تمام قدرت و قوّت، مسئولین جمهوری اسلامی ایران، جامعۀ بهائی ایران را آماج حملات مداوم خود قرار دادهاند. هر فرد هر قدر بیتجربهای کاملاً وقوف دارد که از هر اقدامی باید درسی گرفت و تجربهای آموخت. کسانی که فاقد درایت لازم هستند که بتوانند از اعمال خود درس بگیرند، لابد راه خطایی را که در پیش گرفتهاند همچنان طیّ خواهند کرد.
اقداماتی که در طول این مدّت نسبتاً کوتاه انجام شده آنقدر شدید و سهمگین بوده که هر جامعهای را میتوانست از پای در آورد، فرسوده و خسته کند، از زندگی بیزار سازد، از اعتقادات خود دست بردارد، یا حدّاقل میدان را به کلّی خالی کرده مکان دیگری را از برای خود بیابد تا اندکی بیاساید. امّا، جامعۀ بهائی ایران تا کنون ثابت کرده است که تاب مقاوت در مقابل این امواج سهمگین را دارد، زیرا توان خود را از منشأ و منبعی میگیرد که احدی را بر آن قدرت غلبه نیست.
راقم سطور را مقصود آن که به دو مطلب در این رابطه تصریح داشته باشد:
اوّل آن که، اگر جمهوری اسلامی تصوّر میکند که جامعهای بی پشت و پناه را در تنگایی قرار داده که میتواند آن را از پای در آوَرَد، ره به خطا رفته است. زیرا خود را با صاحب این جامعه در انداخته و با او پیکار میکند. بهاءالله از زمانی که در سیاهچال طهران، به دست سلطان الظّالمین، محبوس گشت، تا کنون ثابت کرده است که ارادهاش غالب بر ارادات عالم و مشیّتش فوق مشیّات امم است. از برای اصلاح عالم آمده و در مقابل هجوم عناصر مروّج فساد مقاومت خواهد کرد. جامعهاش را طوری تربیت کرده که برای اصلاح عالم قیام کنند و از هیچ مانع و رادعی خوف به دل راه ندهند. مقصدشان مقصد دیگر و مرامشان مرام دیگر است؛ نه طمع دنیوی دارند و نه مقصد سیاسی. لهذا هراسی به دل راه ندهند و ابداً از پای ننشینند. بنابراین، مسئولین امور نه با جامعۀ بهائی، بلکه با بهاءالله درگیر شدهاند و تا کنون از مغلوب کردنش عاجز و قاصر ماندهاند.
دوم آن که، مسئولین امور تا کنون جمیع وجوه اِعمال قدرت علیه بهاءالله و جامعۀ منسوب به او را آزمودهاند و ابداً طرفی نبستهاند. قتل نفوس، مصادرۀ اموال، سلب حقوق، اخراج از مؤسّسات، ایذاء اطفال، محرومیت از تحصیل، تخریب قبور، احتراق نفوس، قطع مستمرّی معمّرین، قطع اشجار در حدائق و بساتین، ایجاد حریق در دکاکین، تبدیل قبرستان به مثلاً فرهنگسرا، انحلال تشکیلات، احتباس مدیران جامعه، سیر دادن افراد با دستنبد و پابند در شوارع عام و حال تعطیل کردن دارالعلم از جملۀ این اعمال بوده که هیچ نتیجهای نداشته و این یک نیز حاصلی در بر نخواهد داشت. فقط سؤال این است که چرا در هر مرتبه که مواجه با ناکامی میشوند نمیخواهند به مخیّلۀ خود خطور دهند که لابدّ این جامعه را قوّتی دیگر و قدرتی منبعث از منبع لایزالی است که بدان دسترسی نتوان یافت.
مؤسّسۀ علمی آزاد تنها واحد متشکّل باقیمانده از جامعۀ بهائی بود. حال که آخرین تیر در ترکش را رها فرمودید و این مؤسّسه را، به قول جهان نیوز، متلاشی ساختید، دیگر چه خواهید کرد؟ دیگر چه دستاویزی خواهید داشت که هجوم دیگری را ترتیب دهید؟ دیگر در چه سبیلی سالک خواهید گشت؟ دیگر از چه طریقی وارد خواهید شد؟ دیگر چه ضربهای در نظر دارید که وارد سازید؟ شما که با افترا، بهتان، اکاذیب، حملات لفظی و عنصری و رسانهای و فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی انواع حملات را فرمودید و جز تشدید و تحکیم این جامعه نتیجهای عایدتان نشد، دیگر چه خواهید کرد؟
فقط یک مطلب را به خاطر داشته باشید که قدرت بهاءالله را، که ورای تخیّلات شما است، آنقدر قلیل و غیر قابل اعتناء تصوّر نفرمایید. او از ابتدا به پیروان خود فرمود نزاع و جدال در این آئین حرام است و تا کنون نیز از احدی چنین عکسالعملی را مشاهده نفرمودهاید و در آینده نیز مشاهده نخواهید کرد. امّا، امر او در حال ترقّی و تقدّم است و جالب و جاذب انظار اهل عالم. امید آن که تأییدات الهیّه سبب فتح ابصار جمیع مسئولین شود.