کیان ثابتی
عید نوروز مهمترین جشن ایرانی محسوب میشود نه فقط برای جشن بودن بلکه بخاطر ویژگی منحصر بفردش و آن ویژگی اینستکه همه اعضای خانواده را دورهم جمع میکند، همه به همدیگرتبریک میگویند و بزرگترها به کوچکترها عیدی می دهند. برای من این ایام مرور خاطرات و یادکردن از آدمهایی است که مدتها ندیده ام، امروز توی دفتر خاطرات قلب و ذهنم که می گشتم یاد دوستان و آشنایانی افتادم که روزهای عید را بجای درکنار خانواده بودن باید در زندان سپری کنند انسانهایی که رنج زندان را دراین روزها تحمل می کنند تا شاید این استقامت بتواند آینده درخشان و شادی برای ایران زمین رقم زند.
متاسفانه در ایران ایام نوروز که بهترین لحظات سال برای همراه هم بودن خانواده هاست، ملاقاتهای زندانیان تعطیل می شود درواقع زندانی از همان دقایق کوتاهی که می تواند نوروز را با خانواده اش جشن بگیرد هم محروم می باشد. از این موضوع که بگذریم… چهره دوستان زیادی در مقابل چشمانم رژه می روند عزیزانی که عید را باید در زندان بگذرانند: جلایر وحدت- سیما اشراقی- کامران و کیوان رحیمیان- مهوش ثابت( که با آنکه بسیار از من دور بود ولی یکی از معدود مشوقانم در هنر نمایش بود)- انیسا فناییان- ساناز تفضلی- سیامک ایقانی- ناهید قدیری- سونیا احمدی- محمد حسین نخعی- فرهاد فهندژ و… اما یاد یک نفر بیش از بقیه ذهنم را مشغول کرده: عادل فناییان. یکی از زندانیان سمنان که کمتر نامش شنیده می شود ولی یکی از حکم بالاهای – بقول اهل زندان – زندانیان عقیدتی زندان سمنان است.
عادل فناییان را چند دفعه بیشتر ندیده ام ولی در همان برخوردهای کوتاه، حسن رفتارش چنان بود که نام و یادش در دفترخاطرات ذهنم ثبت شد. در این ملاقاتها چند خصوصیت ممتاز را در وی مشاهده کردم یکی ایستادگی بر باور و کوتاه نیامدن یا بهتربگویم خسته نشدن از پایداری بر عقیده اش بود. وی درآن زمان سه دفعه دوران زندان را در جمهوری اسلامی تجربه کرده بود و منتظر بود تا برای گذراندن چهارمین محکومیت به زندان احضار شود.
عادل فناییان اولین دفعه دراوایل دهه ۶۰ دستگیرشد. در این دوره بود که بر اثر شکنجه و ضربات بازجویان قسمتی از پایین جمجمه اش نزدیک به گردن بشدت آسیب دید بطوریکه وقتی آن نقطه را لمس می کردیم زیرانگشتان دست، نرمی و خالی بودن از استخوان را حس می کردیم. وی سپس در سال ۱۳۸۷ به اتهام تبلیغ علیه نظام یک دوره محکومیت شش ماهه را در زندان سمنان گذراند و بار دیگر در سال ۱۳۸۹ پس از یورش ماموران امنیتی به منزلش بازداشت شد که پس از مدتی به قید وثیقه آزاد گردید این دوره از زندان برای وی محکومیت ۶ ساله را به همراه داشت که در۲۱ خرداد ماه ۱۳۹۱ پس از احضارومعرفی خویش به زندان سمنان محکومیت خود را آغاز کرد.
خصوصیت دیگرعادل که درپی خصوصیت قبلی وی می توان ذکرکرد روحیه شادش بود هنوز قهقهه و از ته دل خندیدنش را فراموش نکرده ام بجز موارد مذکور باید به تعطیل شدن محل کسب و کارش هم اشاره کرد شیشه های اتومبیلش شکسته بود یک بار از وی پرسیدم چرا ماشین را درست نمی کنی؟ پاسخ داد چون دوباره میشکنند. پرسیدم معلوم شده چه کسانی این کارها را می کنند؟ پلیس پیگیری یا پیداشون کرده است؟ بجای جواب فقط با خنده سرش را تکان داد…با همه این مشکلات ناخواسته، سرور و شادی را نمی تونستیم در چهره اش نادیده بگیریم.
در روزهای عید همه به یاد مادران دربند می افتند ولی پدرانی هم هستند که به اتهاماتی واهی دور از همسر و فرزندانشان روزگار را در زندان سپری می کنند. عادل فناییان یکی از همین پدرانی است که به اتهام دگر اندیشی( بهائی بودن ) محکوم به ۶ سال زندان شده است و باید شش نوروز را دور از همسر و دو فرزندش بگذراند( سینا فناییان فرزند نوجوان وی یکی از چهاردانش آموزبهائی می باشد که چندی قبل به همراه سه نوجوان بهائی دیگر درکلاس درس توسط ماموران اداره اطلاعات سمنان بازداشت شدند و فرزند دیگرش همسر فرهاد فناییان می باشد که محل کسب وی سال گذشته مدت کمی بعد از ازدواج پلمپ گردید وی برادر انیسا فناییان دیگر زندانی بهائی سمنان می باشد)
به امید سالی سرشاراز صلح و آزادی که در آن هیچ هم میهنی به جرم دگراندیشی مجبور به گذراندن حبس و دوری از خانواده اش نباشد.