بررسی تطبیقی رساله مدنیه و پنج رساله عصر مشروطه(۱۲)
(یک کلمه مستشارالدوله تبریزی/بستان الحق شیخ ابراهیم زنجانی/تنبیه الامه و تنزیه المله میرزای نائینی/مفتاح التمدن فی سیاسهالمدن معین الاسلام بهبهانی/رساله لالان ثقهالاسلام تبریزی)
علی اصغر حقدار
تحلیل محتوایی رساله لالان- بخش چهارم
به تحقیق جدال مشروطه خواهان و مشروعه خواهان بر رساله لالان سیطره دارد و تمامی اهتمام نویسنده بر توجیه شرعی و نه عرفی مشروطیت قرار گرفته است؛ عارضه ای که بر بیشتر رسالات و کنش گران دینی آن دوران مستولی بوده و اندیشه سیاسی مدرن را در عصر مشروطه با آفت های جدی معرفتی گرفتار کرده بود. ارجاعات مکرر ثقهالاسلام به تاریخ و اصول اعتقادی مذهبی در توجیه و تبیین مشروطیت و مخالفت با مخالفان متشرع مشروطیت، مانده فصل را به خود اختصاص داده است. فصل سوم، «تکلیف چیست؟» نام گرفته است.
به تعبیر نویسنده دفاع دینی از مشروطیت برای حفظ شریعت و وطن، تکلیف اصلی مشروطه خواهان است. می نویسند:«عزیزان وطن! ملت بی علم است و تابع قوت و طالب امیت، مشروطه طلبان باید حسن مشروطه را برای ایشان حسی نمایند و برای شخص بی اطلاع و بی علم دلیل و برهان معنوی آوردن بی جا است؛… پس بیایید دست به هم دهیم و هم آواز شویم و آن علم عدالت را که همه می دانیم و مرکوز طباع ما است و شریعت اسلامیه به ما یاد داده، معمول داریم تا خود را به ساحل نجات برسانیم و از طرف خصم ایمن شویم و بر او غلبه جوییم.»(ص۳۹) ثقهالاسلام تبریزی فصل چهارم رساله خود را در «عاقبت کار چیست؟» قرار داده است؛ می نویسد:«اگر دولت، مشروطه را ندهد و امنیت و ائتلاف میان دولت و ملت حاصل نشود و طرفین از همدیگر مطمئن نشوند، رفته رفته دایره فساد وسعت گرفته و تمامی ممالک پامال تاخت و تاز و عدم امنیت شده، نه سر ماند و نه دستار، و اگر ما تبریزیان نیز به تکالیف فصل سوم عمل ننماییم و خود را از همه چیز معاف شمریم، اولین جان خذلان را از دست ساقی عدوان ما خواهیم نوشید.»(ص۳۹) داستان رویدادهای عصر مشروطه، همان طور که ثقهالاسلام آرزو کرده و تشخیص داده بود، با مقاومت تبریز به سرنوشت نیکویی رسید و مشروطه بعد از تعطیل جزئی توسط محمد علی شاه و متشرعانی چون شیخ فضل الله نوری، به سیستم سیاسی ایران زمین برگشت و دوره دوم آن با تلاش آزادی خواهان در داخل و خارج کشور، مستقر شد.
مشروطه پژوهان آن حوادث تاریخی را به گونه های متفاوت ثبت کرده اند. با ظهور استبداد محمد علی شاه و بسته شدن مجلس، عدهای از آزادیخواهان از سه منطقه برای اعادهی مشروطیت و سرنگونی محمد علی شاه، روانهی تهران میشوند. ستارخان از تبریز ـ سردار اسعد بختیاری از سوی جنوب و محمد ولیخان سپهدار تنکابنی از طرف شمال به سمت تهران حرکت کرده و بعد از درگیری با قوای دربار و قزاقان حامی شاه، در ۲۴ جمادیالاخر ۱۳۲۷ِ/۲۳ تیر ۱۲۸۸خ تهران را فتح میکنند. در پی این اقدامات، محمد علی شاه به سفارت روسیه پناهنده شده و با تشکیل مجلس عالی فوِالعاده از سوی انقلابیون از سلطنت خلع و پسرش ـ احمد میرزا ـ به پادشاهی برگزیده میشود.
بمباران مجلس شورای ملی و تعطیلی آن شروع دورانی بود که از آن به «استبداد صغیر» نام میبرند؛ این دوران، حاکمیت استبدادی محمد علی شاه از بمباران مجلس (۲ تیر ۱۲۸۷ خ) تا فتح تهران (۲۲ تیر ۱۲۸۸خ) را شامل میشود. در این دوران محمد علی شاه با برچیدن نهادهای قانونی جدیدالتاسیس، احساسات مشروطهخواهان را تحریک نمود؛ تبریز و مجاهدان طرفدار مشروطه را که پیشتاز مقابله با محمد علی شاه و خواهان اعادهی مشروطیت بودند، به محاصرهی قوای تحت امر خود درآورد؛ به سخن آفاری «وقتی مجلس به توپ بسته شد و روشنفکران برجسته نهضت در ژوئن ۱۹۰۸ (تیر ۱۲۸۷) مجبور به جلای وطن شدند، مرکز انقلاب از تهران به تبریز انتقال یافت. ارتش مقاومت مجاهدین در تبریز، به فرماندهی ستارخان و به کمک انجمن تبریز و مرکز غیبی، رهبری جدیدی پدید آورد.
آنها نه تنها حکومت نظامی ایجاد نکردند، بلکه در گرماگرم نبردها از هیچ کوششی برای ایجاد نهادهای دموکراتیک در تبریز فرو گذار نکردند. ایالتهای دیگر نیز به زودی از آذربایجان سرمشق گرفتند و حکومتهای محلی و انجمنها یکی پس از دیگری روی کار آمدند.» (انقلاب مشروطه ایران، ص۲۹۷)
محمد علی شاه برای درهم شکستن مقاومت مجاهدان، به محاصرهی تبریز پرداخت و همین مساله منجر به مداخلهی نظامی روسیه در تبریز (۲۹ آوریل ۱۹۰۹) و به دار آویختن ثقهالاسلام و دیگر مجاهدان شد. اما مجاهدان با کمک انقلابیون قفقازی به تجدید سازمان انجمن تبریز مبادرت کرده و بعداز چندین مرحله جنگ و گریز، توانستند شهر را از تصرف قوای شاهی حفظ کنند. آفاری بر پایهی یافتههای تاریخی و اسناد انجمنها و… بر هماهنگی مجاهدان ایرانی و مبارزان قفقازی تاکید دارد: «مقاومت کنندگان تبریز، با کمک رادیکالهای قفقاز، نیرویی متشکل از کارگران، پیشهوران، دهقانان، طلاب، عشایر و نیز تعدادی از زنان مبارز سازمان دادند.
انتخاباتی برگزار شد و انجمن تبریز تجدید سازمان یافت. به محض اینکه مقاومت کنندگان تبریز در نبرد مواضع برتر یافتند، این شهر جنگ زده بازسازی شد، مدارس را بازگشایی کردند، درمانگاهها دوباره شروع به کار کردند و نانواییها کار خود را از سر گرفتند. رویدادهای تبریز پیش درآمد سلسله قیامهایی در سراسر کشور، بخصوص در گیلان و اصفهان شد که وظیفه ناتمام انقلابیون آذربایجانی را ادامه دادند.» (انقلاب مشروطه ایران، ص۲۷۸)
در حالی که مجاهدان تبریزی در مقابل قوای محمد علی شاه سرسختانه از مشروطه دفاع میکردند، عدهای از نمایندگان پارلمان و سران برخی از ایلات در خارج از کشور به مبارزه با محمد علی شاه برخاسته و زمینههای استقرار مشروطیت را فراهم میساختند؛ انجمن سعادت در استانبول، کمکهای مالی و سیاسی به انجمن تبریز میرساند. سیاستمداران و روشنفکرانی نیز در اروپا با انتشار مجلات به افشای سرشت استبدادی محمد علی شاه میپرداختند.
در اروپا عدهای از ایرانیان عازم ایران شدند تا مقابله با شاه را سازماندهی کنند. سردار اسعد بختیاری به میان ایل خود آمد و با جمعآوری قوای قابل توجهی عزم تهران نمود؛ از سوی دیگر نیروهای ملی در تحت فرمان ستارخان و باقرخان از سوی تبریز روانهی تهران شدند.
جبههی سوم نظامی را سپهدار تنکابنی تشکیل میداد که با تجمع قوای خود و انقلابیون قفقاز از طرف شمال رو به تهران آورد؛ نیروهای متحد مجاهدین و مشروطهخواهان در ۲۲ تیر ماه ۱۲۸۸ خورشیدی وارد تهران شده و به کمک مردم بعد از چندین روز جنگ و گریز، مراکز مهم حکومتی و مجلس را به تصرف خود درآورده و بعد از پناهنده شدن محمد علی شاه به سفارت روسیه، تشکیلات جدیدی به نام «مجلس عالی» برای ادارهی کشور به وجود آوردند که بعد از استقرار کامل قوای مشروطه به حکومت موقت که «هیئت مدیره» خوانده میشد، تبدیل گردید و اقداماتی را در راستای تحکیم پایههای نظام مشروطه در سراسر کشور به اجرا گذاشت.
اقدامات هیئت مدیره بیشتر ناظر به این موارد بود:
۱ـ خلعید و تبعید محمد علی شاه از کشور.
۲ـ محاکمهی مخالفان نظام مشروطیت.
۳ـ جمعآوری پول از ثروتمندان برای تامین مالیهی دولت.
۴ـ انجام انتخابات مجلس دوم.
۵ـ واگذاری حکومت به کابینهی سپهدار.
به دنبال این اقدامات، مجلس دوم شروع به کار کرد و مرحلهی تازهای از نظام مشروطه در ایران به اجرا درآمد. اما این مجلس نیز دولت مستعجل بود و با اولتیماتوم روسیه که به دنبال ماجرای مورگان شوستر به وجود آمد، تعطیل شد. با سپری شدن دوران استبداد محمد علی شاهی و اعادهی مشروطیت، مهمترین مسالهای که پیش روی مجاهدان و مشروطهخواهان قرار داشت، سر و سامان دادن به وضعیت مالی کشور و وصول مالیاتهای معوِ ماندهای بود که باعث کسری در خزانه و تاخیر در پرداخت مطالبات کارگزاران و نظامیان حکومتی شده بود.
فاتحان تهران که در پی عزل محمد علی شاه، اکثریت نمایندگان مجلس دوم را هوادار خود کرده بودند، برای حل مشکلات مالی کشور، با توجه به قرارداد ۳۱ اوت ۱۹۰۷ روس و انگلیس مبنی بر دخالت در امور استقراض خارجی و مستشار از کشورهای دیگر، شخصی به نام «مورگان شوستر» را به همراه سه نفر دیگر (لکفر ـ شیندلر ـ هیقاک) از امریکا برای ساماندهی به وضع مالی کشور و اصلاح امور مالیاتی با تصویب مجلس شورای ملی در بهمن ۱۲۸۸ به استخدام دولت ایران درآوردند.