نامه ى معصومه منصوری به عاصمه جهانگیر گزارشگر ویژه حقوق بشر در رابطه با موقعیت پدرش محمد علی منصوری
خانم عاصمه جهانگیر گرامی
پدر من، محمد علی منصوری، از سال ٢٠٠٧ به عنوان زندانی عقیدتی در زندان بسر می برد.
بر اساس مشاهدات همبندان پدرم در زندان، در روز ٢٣ آوریل ٢٠١٧، گارد زندان وارد سلول ایشان شده و با زور پدرم را به زندان مخوف اوین که در شهر تهران قرار داردمنتقل کرده اند. دستور این انتقال از طرف شعبه سی و سوم دادگاه اوین صادر شده است.
این اولین باری نیست که “قوه قضائیه” ایران در صدد بازگشایی پرونده جدیدی بر علیه پدرم می باشد تا مدت محکومیت وی را طولانی تراز آنچه که هست، بنماید. در ماه ژوئن ٢٠١١، پدرم به همراه سه تن دیگر از همبندانش در سلولهای انفرادی بند ٢۴٠ زندان اوین به مدت یک ماه محبوس بودند. این بند بدلیل اسفناک بودن شرایطش بسیار مشهور و شناخته شده است. پدرم در زمان حبس انفرادی بیش از ده کیلو گرم وزن کم کرده بود. در این دوران وی مجددا مورد بازجویی و شکنجه های روحی و روانی قرار گرفت.
به گمان من این جابجایی یک هماهنگی از پیش تعیین شده توسط رژیم ایران برای شکنجه بیشتر پدرم می باشد.
این جابجایی و بازجویی جدید مرا بسیار نگران و مظطرب نموده است. هرچند هنوزجرم پدرم اعلام نشده، اما دفعه قبل جرمش به “اقدام علیه امنیت ملی”! ارتباط داده شده بود.
سوال اینجاست که چگونه کسی که ده سال است در زندان محبوس بوده و هیچگونه امکان تماس با دنیای بیرون را ندارد، تهدید و خطر برای امنتیت ملی به حساب می آید؟ نکته قابل توجه اینجاست که جرم مرتکب شده در درون زندان جزایش سلول انفرادی در همان زندان می باشد. اما در مورد زندانیان عقیدتی اصلا چنین نیست: جرائم بصورت تعبیردلبخواه از قانون و معمولا در رابطه با موقعیتهای اجتماعی در کشور تعیین و تعریف می شود.
در واقع من به ارتباط موضوع انتقال پدرم به زندان اوین وانتخابات ریاست جمهوری در ماه ژوئن مشکوک هستم.
آنچه مرا بیش از حد نگران می کند موضوع سلامتی پدرم میباشد.
رژیم ایران یک تاریخچه وحشتناک از رفتار غیر انسانی با زندانیان عقیدتی دارد. در سال ١٩٨٨، هزاران زندانی توسط حکمی از سوی خمینی در حالی که دوران محکومیت خود را می گذراندند، طی مدت دو ماه به جوخه های اعدام سپرده شدند.
عاملان این قتل عام کاملا شناخته شده و در حال حاضر در مسند قدرت در دولت فعلی مشغول به کار هستند.( یک نمونه آن: وزیر دادگستری، مصطفی پورمحمدی)
موارد بسیاردیگری ازاعدام زندانیان عقیدتی وجود دارد که بعد از قتل عام سال ١٩٨٨ صورت گرفته است. اما هیچ یک از عاملان این جنایات به دست عدالت سپرده نشده اند.
از زمان جابجایی وی، پدرم از حق ملاقات هفتگی با خانواده محروم شده و ما از وضعیت جسمی و روحی وی هیچ اطلاعی نداریم. شواهد قبلی اینطور نشان میدهد که او ممکن است از این حبس غیر قانونی جان سالم بدر نبرد.
در سپتامبر ٢٠٠٧، پدرم به جرم شرکت در مراسم یادبود شهدای قتل عام ١٩٨٨ به اتهام ” حمایت از مجاهدین خلق ایران” و “تبلیغات علیه رژیم واقدام علیه امنیت ملی” دستگیر و به پانزده سال حبس و تبعید محکوم شد.
تقاضای من از گزارشگر ویژه حقوق بشر برای ایران، اقدام فوری در مورد دریافت خبری از وضعیت انتقال پدرم و شرایط وی در زندان و دلیل این انتقال از دولت ایران می باشد.
با احترام
معصومه منصوری