اندرزگاه شماره ۴ اوین،۴ سالن دارد، که یکی از سالنها متعلق به قرنطینه و زندانیان تازه وارد میباشد ، البته پس از اینکه سلولهای انفرادی برای زندانیان بسته شد ، گاها زندانیان را برای شکنجه وبیشتر به سالن قرنطینه منتقل میکنند ، تا مدت زیادی از امکانات اولیه زندان به دور باشند ، سالنهای دیگرکه متعلق به زندانیان مالی می باشد ، که بعد ازحادثه سال ١٣٩٢ و پراکنده کردن زندانیان سیاسی و امنیتی ، بصورت جداگانه وهر اتاق یکنفر ، دور از هم نگهداری میشوند .
بنابه گزارش رادیو فرشته و سایت خبرى نگاه، اما با اینکه این اندرزگاه متعلق به متهمین می باشد ، بعضا دیده شده است که محکومین سیاسی و امنیتی را که مدت زیادی از حبس آنان میگذرد را برای کنترل بیشتر به این اندرزگاه منتقل میکنند .
اما نکته قابل توجهی که چشمان هر تازه واردی را به خود در این اندرزگاه به خود جلب می کند ، سبک و روش تعداد قلیلی اززندانیان مالی است ، که به اختلاسهای بالای هزاران میلیازد تومان دست زده اند و با سرمایه های ملی ، درزندان زندگی اشرافی میکنند . که آنان به صورت یک روال مسوولین بالاتر قوه و سازمان زندانها را به اشکال مختلف از نظر ملی ، تامین کرده و زندگی ایشان را در زندان را به ازای این رشوه ها برای خود فراهم می آورند ، این است زندان مدعیان اسلام !
از اتاق مجزا و چندین خدمه ای که با داشتن سرویس بهداشتی وحمام مجزا و امکانات خاصی که در اتاق شخصیشان برای خود ، با کمک مسوولین زندان فراهم ساخته اند که از لحاظ کیفیتی و کمیتی، تفاوتی با زندگی طبقاتی مرفه جامعه ندارد .
امکاناتی مانند آبمیوه گیری ،مایکروفر ، ماساژور برقی گرفته تا خوراکیهای خاصی که شاید در هر فروشگاهی ، در سطح شهر یافت نشود. که برای این زندانیان به داخل زندان وارد میشود ، از آن گذشته ملاقات خصوصی بازنان صیغه ای، که هفته و ماهی چند باربرای دیدن خارج از نوبت درفضایی کاملا خصوصی فراهم میشود و به جای اینکه قوانین زندان را مسوولین تدوین کنند ، گاها به دست این افراد نوشته و اجرا میشود .
این امتیازها که ازسوی مسوولین زندان برای این خواص در نظر گرفته میشود ، در ازای تحویل برخی از هزینه های زندان می باشد که شامل باز سازی زندان ، مواد خوراکی زندانیان و تامین بخشی از هزینه های کادرنگهبانی و کادر اداری زندان می باشد ، دراینجا پرسشی که برای هرذهن بیداری مطرح میشود این است که آیا بودجه ای که برای تامین هزینه زندانیان ، از طرف قوه قضاییه و سازمان زندانها تعریف می شود ، به کجا میرود ؟ و آیا تعریف میشود ؟
و اگرجواب مثبت است ، این بودجه ها در کجا هزینه میگردد ؟ باید جواب داد که تجربه سالها نشان داده که هرجا پولهای میلیاردی که از اینگونه افراد دریافت می شود ، با حساب سازی از طریق فاکتورها به حساب و ردیف های مخارج زندان میشوند ، به عبارتی هم بودجه دولتی دریافت میشود وهم با سرکیسه کردن این زندانیان مخارج خود را تامین میکنند .
در آیین نامه سازمان زندانها که در تاریخ٩/٩/١٣ به تصویب رسید ، که زندانیان را از هر طبقه اجتماعی که باشند برابردانسته و مسوولین زندان را مکلف به توزیع یکسان امکانات بین تمامی زندانیان وادار کرده است . که متاسفانه یک عده خاص و قلیل بر دیگر زندانیان حکمروایی میکنند و با دیگر زندانیان با تدافع برخورد میکنند ، این امر باعث شده مسوولین زندان برخورد مناسبی با سایر زندانیان نداشته باشند .
رفتار متمولانه این زندانیان باعث شده تا اجناسی که حتی به فروشگاه زندان می آورند ، با قیمت بسیار بالا عرضه شود ، که از عهده خریداری بسیاری اشخاص خارج است .
بنیاد تعاون سازمان زندانها در واقع اجناس را چند برابر قیمت غرضه میکند ، این اجناس ابتدا توسط تعدادی که در دفتر میرداماد نشسته اند با بیست در صد تامین میشود ، سپس در مراحل بعدی سودهای کلانی را از قبیل این اجناس به جیب می زنند .
رستوران زندان نیز یکی دیگر از منبع های درآمد بنیاد تعاون است ، که زندانیان را به هر صورت ممکن تحت فشار میگذارند .
روش دیگری که اعمال میشود تقلب هایی است که هنگام کشیدن کارت در فروشگاههاو کارت خوان رستورانها ، در محل سالنها صورت میگیرد ، که عموما زندانیان ازخالی شدن کارتهایشان شکایت دارند .
وضعیت تامین خوراکی زندانیان شرایط خوبی را سپری نمی کند ، استفاده از کنسانتره های دامی ( سویا ) و مواد پخت غذا و حتی آب مصرفی زندانیان نیز که از همان آب چاه می باشد ، تمامی زندانیان را به بیماریهای گوارشی و کلیوی دچار کرده است .
که وقتی که برای درمان به بخش بهداری میروند ، تنها با دادن قرصهای عادی ، کلیه مراحل درمان را خلاصه میکنند . از درمانهای تخصصی دیگر خبری نیست ؛ و اگر وضعیت بیمار در حالت حاد باشد کمترین به ندرت این درمانها را برای این بیماران معمولی و زندانیان معمولی اعمال میکنند .
متاسفانه به جرات میتوان گفت که زندانیان سیاسی وامنیتی در این بند چهار در شرایطی بغرنج ترو زجر آور تر، بدور از هر نوع امکاناتی ، درحال تحمل حبس هستند ، زندانیان سیاسی و امنیتی امکان حضور درکلاسهای آموزشی و فرهنگی راندارند و بدون توجه به قانون تفکیک جرایم زندانها مندرج درآیین نامه دادرسی سال ١٣٩٢ ، زندانیان سیاسی رادرکنار بقیه زندانیان ، بالاخص افراد شرور و معتادان نگهداری میکنند . و افرادی را مامور این امر میکنند که اخبار ورفتارزندانیان سیاسی و امنیتی را به مقامات بالا و رییس روسا گزارش دهند .
که متاسفانه این مساله آرامش و آسایش روانی زندانیان سیاسی را به خطر انداخته است ، و این غزض ورزی تا بحدی است که خانواده زندانیان سیاسی و امنیتی ، تا مدتها پس از دستگیری ، از آوردن لباس و البسه محروم میشوند .این امکانات در شرایطی به اختلاسگران هزار میلیون تومانی و چپاولگران ملت ایران داده میشود که زندانیان سیاسی از حقوق اولیه نوشته این قانون گریزان محروم میباشند وچون صدای خیلی از آنان به گوش کسی نمی رسد ، تا عدالت و قانون را در بین آنان به درستی اجرا کنند ، دست به اعتصاب میزندد .
هم اکنون ما شاهد این هستیم که چند تن از زندانیان سیاسی به خاطر همین تضییع حقوق که توسط مسوولین زندان شامل نفی حق ملاقات با خانواده ، لغو مرخصی و عدم رسیدگی به وضعیت بیماری زندانیان است ، دست به اعتصاب زده و میزنند .
این نوع تفکر مسوولین و نحوه عملگرد آنها ، زندان اوین را تبدیل به یک شکنجه گاه روحی ، روانی و جسمی برای تمامی زندانیان سیاسی و امنیتی تبدیل کرده است .
زندانیان اسیاسی اندرزگاه ۴ زندان اوین