فریبا داودی مهاجر
دخترک هفت ساله هیچ شوقی برای مدرسه رفتن نداشت. تازگی ها از پدربزرگش می ترسیدو نمی خواست با او تنها باشد. تا تنها می شد پدر بزرگ اذیتش می کرد و او خجالت می کشید به پدر و مادرش حرفی بزند و حتی می ترسید که نکند پدر و مادرش حرف هایش را باور نکنند بخصوص که بابا بزرگش گفته بوداگر به کسی بگوید آن ها خفه اش می کنند.
حسین اسدبیگی (رییس اورژانس اجتماعی کشور) دراین باره به ایلناگفت : گزارش این تجاوز که در دروازه غاراتفاق افتاده توسط یک سازمان مردم نهاد به ما رسیده است و ما در حال بررسی موضوع هستیم.
طبق تعریف سازمان بهداشت جهانی کودکآزاری جنسی هر گونه آزار جنسی درگیر کردن کودک در فعالیتهایی است که منجر به ارضای جنسی افراد بزرگ سال میشود، یا عمل تحمیلی جنسی بر علیه کودکی که فاقد تحول شناختی، هیجانی و جسمی هستند، و یا سوءاستفاده جنسی با تماسها و تعاملات بین کودک و فرد بالغی که میداند کودک را به منظور تحریک جنسی مورد استفاده قرار داده است.
اما از تعاریف که بگذریم سوال اساسی این جاست که وظایف قانون گذاران در حفاظت از کودکانی که در حریم خانواده تحت سواستفاده یا آزار جنسی قرار می گیرند چیست و چرا قانون گذار مبادرت به جرم انگاری از اشکال مختلف خشونت خانگی از جمله تجاوز و آزار جنسی به کودکان و یا تجاوز در بستر زناشویی نمی کند.
همین مقام مسئول چند روز قبل از این حادثه به خبرگزاری ایلنا از تجاوز ناپدری به دختر بچه ساکن کرج خبرداده بود که ده ها بار توسط مورد آزار و اذیت قرار گرفته و در حال حاضر در بیمارستان بستری است.
اولین بار هشت سالم بود
برای ورزش به ورزشگاه کوچکی حوالی یوسف آباد می رفتم. مادر و دختری را چند بار در همان مکان دیده بودم. به دلیلی که اصلا نمی دانم یک روز دخترک از فرصت استفاده کرد و بدون مقدمه و با اطمینان به این که به مادرش نمی گویم شروع به صحبت با من کرد .
او در حالی که مراقب بود مادرش متوجه صحبت با من نشود گفت که علاقمند به پسری شده و پدرش اجازه ازدواج نمی دهد. گفت که هیجده ساله است و چند بار رگ دستش را زده و جای بریدگی ها را به من نشان داد.
جزییات را شرح نمی دهم ولی وقتی من به او گفتم که شاید پدرت دلایلی دارد و تو به مشورت او نیاز داری درباره به اطرافش نگاه کردو گفت نه پدرم ندارد به من اجازه ازدواج با هیچ پسری را بدهد . خودش گفته که هیچوقت حق ازدواج نداری و من پای هیچ سند ازدواجی را امضا نمی کنم.
به محض شنیدن این حرف توی دلم خالی شد، نگاهش کردم و نمی دانم چرا جرات پیدا کردم و پرسیدم آیا پدرت به تو نظر دارد .
او هم به چشم های من نگاه کرد و گفت اولین بار هشت سالم بود که من را به شهر محل تولدش برد و همان جا با دست بدن من را لمس کرد. حتی از تنم خون آمد . هیچوقت اون روز را فراموش نمی کنم و تا همین امروز من را رها نکرده است . مرتب و از هر موقعیتی استفاده می کند که گوشه و کنار آزارم دهد.
با خواهرم کاری ندارد ، فقط با من و آخرین بار من چاقویی پنهان کرده بودم که با چاقو بزنمش ولی تا چاقو را دید عقب غقب رفت. دخترک که بسیار زیبا بود چنین ادامه داد: من خواستگار دیگری داشتم که به من علاقمند بودو من حقیقتش را به او گفتم ولی رفت و پشت سرش را نگاه نکرد.
از او پرسیدم چرا به مادرت نگفتی و او گفت که مادرش می داند. فوری تلفن رد و بدل کردیم که مادرش سر رسید و گفت باز چرت و پرت تحویل مردم دادی . خانم باور نکنید ولی درست به خاطر می آورم زنی سالخورده که به همراه آن ها آمده بود و به جای صندلی روی پله ها نشسته بود جلو و آمد و گفت نه خانم دروغ نمی گوید .
صد بار به مادرش گفتم این خونه و زندگی را رها کن و بیا شهر ما …… یک لقمه نان را با هم می خوریم .
در ادامه داستان متوجه شدم که دختر نگران این است که بکارت ندارد و نمی داند به خواستگارش چه بگوید. حال این که ما چه کردیم و چه شدبماند ولی در تمام این سال ها چشم های نگران و لرزان دخترک را فراموش نمی کنم که به من شناخته و نشناخته متوسل شده بود.
خانه های امن کجا هستند
پس از سال ها تلاش مستمر و صحبت و نوشتن و مصاحبه گفت و گو موفق شدیم ضرورت تشکیل خانه های امن را برای حاکمان ایرانی به گفتمان تبدیل کنیم ولی ۲۲ خانه امن کفاف این همه زن و کودک و یا سالمند تحت خشونت را نمی دهد.
قربانیان خشونت به چرخه خشونت باز می گردند چرا که آموزش دیگری ندیده اند و یا به بیماران و بزهکاران تبدیل می شوند ولی در این میان وظیفه شخص ریاست جمهور یا رییس قوه قضاییه چیست و چه نهادی می تواند بر غفلتی که امروز کودک ایرانی حتی از ناحیه پدر و مادر شاهد آن است اگر پایان نمی دهد ولی کاهش دهد.
تاسیس خانه های امن باید در اولویت برنامه های آقای روحانی قرار گیرد و ساز و کار لازم آن با همکاری سازمان های غیر دولتی ایرانی و غیر ایرانی که تجربیات بسیار ارزشمندی در اختیار دارند انجام شود.
این خانه های امن در ابتدا می تواند در فازها و اولویت بندی های متفاوت احداث شود و سپس فعالیت های خود را به موضوعاتی که قربانیان به آن احتیاج دارد تعمیم دهند.
خانه های امن با خرید یک آپارتمان و چند خط تلفن حل می شود . گروه های مداخله با بحران می خواهد و تیم کارشناسی قوی در زمینه های مختلف که بتوانند با این بحران اجتماعی مقابله کنند
آمار نه دقیق ولی قابل توجه
طبق گفته رییس اورژانس اجتماعی کشور کودک آزاری آماری حدود ۲۶هزار و ۵۰۰ مورد را در سال ۹۵ به نام خود ثبت کرد. از این تعداد ۲۷۰۰ نفر به مراکز ثابت مداخله در بحران مراجعه کردند، بیش از ۱۰ هزار مورد خدمات سیار بوده است و ۱۳ هزار و ۷۰۰ مورد تماس تلفنی نیز با با خط ۱۲۳ (اورژانس اجتماعی) صورت گرفته است و این در حالیکه است که بسیاری از موارد گزارش نمی شود و اورژانس اجتماعی برای مقابله با بحران با محدویت های متفاوتی روبروست .
کودک سه ساله در تنور
برهانزاده کارشناسارشد روانشناسی تربیتی، بیتوجهی یا غفلت ( Neglect ) را دسته ای از انواع کودکآزاری دانست و گفت: غفلت همیشه عمدی نیست، بلکه فقدان آگاهی، مشکلات مالی و سایر عوامل ممکن است مانع کفایت والدین در جهت سرپرستی و پرورش فرزند شود ولی آنچه مسلم است مسوولیت والدین در نگهداری از کودکان است همچنان که چند روز پیش افکار عمومی با این خبر مواجه شد جسد کودک سه ساله پیرانشهری در تنورکشف شد .
رییس مرکز مدیریت حوادث و فوریت های پزشکی دانشگاه علوم پزشکی آذربایجان غربی از پیدا شدن جسد کودک سه ساله در تنور خبر داد.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران به نقل از برنا، باقر بهرامی در این مورد گفت: دختر بچه سه ساله اهل روستای آبخورده پیرانشهر از صبح روز گذشته مفقود شده بود که پس از چند ساعت جست و جو جسد وی پیدا شد.
وی افزود: این دختر بچه به داخل تنور داغ همسایه افتاده بود که نیروی های امدادی با جسد سوخته وی مواجه شدند.
رییس مرکز مدیریت حوادث و فوریت های پزشکی دانشگاه علوم پزشکی آذربایجان غربی گفت: جسد این کودک به بیمارستان امام خمینی پیرانشهر انتقال داده شد.
ما چه می توانیم بکنیم
- حساس باشیم
- آموزش بدهیم و یاد بگیریم
- فعال باشیم
- غفلت نکنیم
- مسئول باشیم
- به حرف های کودکان گوش کنیم
- قضاوت نکنیم
- به جای آبرو به سلامت کودکان فکر کنیم
- از دولت ها پرسش کنیم و مطالبه گر باشیم
- در شبکه های اجتماعی مردم را نسبت به این موضوع حساس کنیم
- به علایم ناگهانی و مختلفی که ناگهان کودکان دچار آن می شوند توجه کنیم
- کودکان را با هر فردی تنها نگذاریم
- به کودکان آموزش دهیم
- شهروند باشیم