آلمان نازی و یهودیان، جمهوری اسلامی و بهائیان

 

       آلمان نازی و یهودیان، جمهوری اسلامی و بهائیان

     بیانیهء مورخ ۲ نوامبر نمایندهء جامعهء جهانی بهائی در سازمان ملل متحد بار دیگر خبر از این می‌دهد که وزارت کشور جمهوری اسلامی در بخشنامهء جدیدی، از مراجع مهم کشوری خواستار تشدید نظارت بر فعالیت‌های بهائیان و  مخصوصاً نظارت و آگاهی یافتن از «وضع مالی»، «تعامل اجتماعى» و «ارتباط آنان با محافل خارجی» شده است.

    روشن است که آخرین جمله یعنی "ارتباط با محافل خارجی" دستاویزی برای موجّه ساختن صدور این بخشنامه می‌باشد زیرا بر کسی پوشیده نیست که بهائیان نه روابطی با محافل خارجی دارند و نه در آن پایهء اجتماعی هستند که اطلاعات و یا مقامشان بتواند برای خارجیان بهره‌مند باشد. روابط با محافل خارجی را باید در سطح رجال و سیاستمداران و صاحبان مشاغل حساس جست نه در بین مردم عادی، پیشه‌وران و زارعین و  بانوان خانه‌دار و یا دانشجویان محروم از تحصیل، آن هم در دیانتی که سیاست و سیاست پیشگی را برای پیروانش نهی می‌کند و خیانتی در جهان بالاتر از خیانت به میهن و زادگاه نمی‌شناسد.جمهوری اسلامی می‌خواهد با این بخشنامه و اقداماتی که در آینده به دنبال آن خواهد آمد باز هم عرصه را در همهء زمینه‌ها بر جامعهء بهائی ایران تنگ‌تر سازد . این نقشه‌های گوناگون به هدف گسترش نفرت از بهائیان در میان مردم ایران، و نیز به این قصد است که از جامعهء بهائی گروهی بسازد محتاج، دست به دهان و  همواره ترسان و هراسان و مورد نفرت کور و بی‌دلیلِ همگان. یعنی جامعه‌ای که زبان بریده و صُمّ و بکم، به کنجی بنشینند و شکرگزار باشد که افرادش هنوز جلوی جوخهء مسلسل قرار نگرفته‌اند.

    جامعهء بهائی از بدو تولد با دشمنی و مبارزهء روحانیون و قوه حاکمه ایران روبرو بوده، که نفع خود را در نابودی آن دانسته‌اند و  به غلط چنین پنداشته‌اند که تضعیف این جامعه و از بین بردن افراد آن، مساوی با از بین بردن تفکّر و اندیشهء بهائی است. این اشتباهی است که در طول تاریخ در مورد همهء ادیان  تکرار شده و متاسفانه کمتر کسی از آن پند پذیرفته است.

    اگر این مبارزه تا  سالهای جنگ دوم جهانی و ورود متفقین به ایران پراکنده و یا متمرکز در گروه‌های کوچک بود، اکنون بیش از نیم قرن است که صورت منسجم و سازمان یافته‌ای به خود گرفته و در بیست و پنج سال اخیر با تمرکز قدرت و روحانیت در یک نهاد، و بهره‌مندی از تمام امکانات مالی و کشوری و سیاسی، از برنامه‌ریزی و انسجام بیشتری برخوردار گردیده است.

    می‌گویند در آغاز انقلاب آقای بازرگان اولین نخست وزیر جمهوری اسلامی گفته بود که اگر فقط بهائیان را تهدید به بستن حساب‌های بانک آنان کنید همه دست از این دین بر می‌دارند. این حربه کارگر نشد، و نه تنها آن، بلکه بیرون ریختن ایشان از ادارات و محرومیت از تحصیل، غارت و غصب عدوانی خانه‌ها و مزارع و املاک، و حتی کشتن و خون ایشان ریختن نیز فایده‌ای نبخشید. بهائیان همهء آن سختی‌ها و رنج‌ها را به جان و دل تحمّل نمودند و از ایمان خود بازنگشتند. چراغی بود که ایزد برافروخته بود و  با این تندبادها خاموش نمی‌شد.

    اینک تمام شواهد حاکی از آنست که جمهوری اسلامی ایران تدارک طوفانی بنیان‌کن می‌بیند تا به مانند کاری که هیتلر با یهودیان آلمان کرد "تکلیف نهائی" خود را با این جامعهء مظلوم روشن کند، و برای این کار ، چه سرمشقی بهتر از رفتاری که نازی‌ها با یهودیان کردند.

    در سال  ۱۹۲۰، هیتلر پیش از رسیدن به قدرت، در یک اجتماع کوچک حزب نازی، برنامهء ۵ماده‌ای خود را برای ایجاد سوسیالیسم ملی در آلمان اعلام ساخت. یکی از آن پنج ماده این معنی را می‌داد که یهودیان جایی در آلمان آینده نخواهند داشت:  "هیچ کس نمی‌تواند تابعیت آلمان را داشته باشد مگر آنکه خون آلمانی داشته باشد. بنا بر این هیچ یهودی نمی‌تواند تابعیت آلمانی داشته باشد." و در آغاز  قدرت خود نوشت: "یهودی‌ها دزد و راهزنند. هرگز تمدنی را بنا نکرده‌اند ولی صدها تمدن را ویران ساخته‌ … هر چه دارند از دیگران ربوده‌اند. قدرت‌های خارجی برای آنان مراکز دینی می‌سازند… یهودیان ساختهء دست این قدرت‌ها و عامل اجرای سیاست‌های ایشان می‌باشند."  هنگامی که در سال ۱۹۳۸ یک دیپلمات آلمانی در پاریس به دست یک یهودی به قتل رسید برنامه‌ای توسط گروه اس اس در آلمان ترتیب داده شد که روز ۱۰ نوامبر آغاز شد و به مدت هفت روز ده هزار مغازهء یهودیان به آتش سوخت و اموال آن به تاراج رفت. حتی مراکز آتش نشانی برای نشان دادن وفاداری خود به هیتلر از  خاموش ساختن حریق‌های دامنه‌گیر خودداری کردند. با آن همه خسارتی که به جامعهء یهودی وارد آمد یهودیان را مجبور ساختند که یک بیلیون مارک برای خسارت به ساختمان‌ها بپردازند و   واداشتند که پیاده روها و خیابان‌ها را از بقایای آتش و خاکستر  بشویند. اینها و دیگر اعمال وحشیانهء نازی‌ها همه مقدمهء برنامهء "تکلیف نهائی" برای سوزاندن ۶ میلیون یهودی بود. در همان سال ۱۹۳۸ دولت آلمان خرید اجناس را از مغازه‌های یهودیان تحریم کرد

   امروزه در جمهوری اسلامی نه تنها فتوای نجس بودن بهائیان و حرام بودن معاشرت و خرید و فروش با آنان صادر می‌گردد، بلکه وزارت کشور از تمام استانداری‌ها و نیز اتحادیه‌های صنفی می‌خواهد که بهائیان (و کسب و کار آنان) را شناسایی کنند. این شناسایی برای چیست؟ آیا جز تدارک برای وارد ساختن رنج و آزار بیشتر هدف دیگری هم در پی دارد؟

علاوه بر آن، اگر روزنامه کیهان چاپ طهران و یا سایت‌های اینترنتی ضد بهائی را بخوانید تکرار تهمت‌های هیتلر را به یهودیان خواهید دید که اینک بهائیان آماج آن قرار گرفته‌اند، مثل: عاملان بیگانه، جاسوسان، خرابکاران، پنهان کاران، فاسدان (از جمله قاچاق دختران مسلمان به دوبی برای فروش آنان و یا رواج دادن تریاک و هروئین در جامعهء ایران!) و هزاران تهمتی که در طبلهء هیچ عطاری یافت نمی‌شود مگر مغزهای نفرت‌آلوده و مشوّش نویسندگان ضد بهائی، که برای یافتن عیب و ننگی بر این جامعه و آلوده ساختن جامهء پاک و منزّه آن، خود را به هر در و دیواری می‌زنند و از فرط عجله برای نشان دادن خلوص اسلامیت خود سرنا را از سر گشادش می‌نوازند.

    اینان از این حقیقت تاریخی غافلند که نه قرن بیست و یکم دههء ۱۹۳۰ قرن پیش است، نه جامعهء تازه نفس و پیشرو  بهائی با افکار و اعتقادات خود شباهتی به جامعهء یهودی زمان آلمان هیتلری دارد، نه دیگر دنیا اجازهء چنین ظلم‌هایی می‌دهد، و نه آنکه حتی مسلمانانی که اندک آشنایی با بهائیان دارند این دروغ‌ها را باور می‌کنند.  بلکه هم‌میهنان ما نیز  با شنیدن و خواندن این تهمت‌ها دست کسانی را در پشت پرده می‌بینند که در ایران بذر نفاق و برادرکشی می‌پاشند و در پی آنند که اسلام و ایران را در جهان بدنام سازند.

 آنان که مبارزه با دیانت بهائی را با این شیوه آغاز نموده‌اند از این نکته نیز غافلند که قطار تندروی روشنگرایی و عقلانی‌گری با شتاب در جهان پیش می‌رود و ممکن نیست که این اقدامات بتواند آن را از سرعت بیندازد. مبارزه با بهائیت مبارزه با ترقی و تکامل، مبارزه با خردگرایی، مبارزه با تساوی حقوق همهء انسان‌ها و مبارزه با صلح و  مهر و آشتی و راستی است، و این اقدامات هر قدر تند و خشن، باز هم نمی‌تواند تحوّل اساسی و بنیادین روشنگرایی را که در تمام جهان جریان یافته و از افریقا و اقیانوسیه را تا قطب شمال در بر گرفته از بین ببرد.

 

Comments are closed.