پسرش از پشت شیشه سوختن مادر را تماشا می کرد

فریبا داودی مهاجر 

 دو دختر نوجوان پانزده و شانزده ساله اصفهانی فیلمی از خودشان قبل از خود کشی ضبط کردند و از روی پل چمران اصفهان پایین پریدند. یکی ازآن ها کشته شد و دیگری به شدت آسیب دیده و در بیمارستان بستری است. خبر به سرعت در شبکه های اجتماعی پخش شد ولی هیچ آمار دقیقی از پدیده خود کشی در ایران مانند دیگر پدیده های اجتماعی در ایران منتشر نمی شود تا بلکه کارشناسان و متخصصان با بررسی دلایل و ارایه راه کارها بتوانند در پیشگیری و کاهش خودکشی در ایران گامی بردارند.

مهدی معصوم بیگی، فرمانده انتظامی استان اصفهان در گفت‌وگو با خبرگزاری تسنیم ادعا کرده که دلیل “خودکشی” دو دختر جوان شرکت در بازی مجازی “نهنگ آبی” بوده است ولی آمار و دلایل دیگر خود کشی ها و خود سوزی هایی که در ایران اتفاق می افتد مانند یک اتفاق امنیتی تلقی می شود و هیچ تحقیق دقیق و قابل اتکایی در سطح ملی برای آن وجود ندارد. تحقیقی که بتوان با استفاده از آن به کمک انسان هایی رفت که به پایان خط رسیده اند و برای رهایی از اندوه و رنج به استقبال مرگ خود خواسته می روند. 

دو دختر اصفهانی خود را در دهان بازی نهنگ آبی انداختند ولی چرایی این که این دو دختر در چه وضعیت خانوادگی یا روحی و روانی و تربیتی قرار داشتند که مجذوب نهنگ آبی شدند دارای اهمیت است.

 مردم اطراف پل چمران اصفهان تجمع می کنند و پیکر خون آلود آن ها را تماشا می کنند. بعضی شوک شده بوده اند و بعضی با تاسف به آن ها نگاه می کردند ولی چرایی اینکه دو دختر نوجوان خود را در معرض آسیب چنین بازی قرار می دهند تنها برای خنده یا شرکت در یک بازی مجازی نیست و این موضوعی است که رییس پلیس اصفهان باید به آن توجه کند.

چندی پیش تنها در یک روز پنج نفر در جنوب تهران بدون آن که بدانند نهنگ آبی چیست خود کشی کردند و خبر خودسوزی دو زن در اهواز در رسانه ها خبر ساز شد. 

عده ای از کار شناسان معتقدند شرایط ایران از نظر خود کشی بحرانی است و این در حالی است که بسیاری از خانواده ها برای حفظ آبرو علت مرگ فرزند یا همسر و یا حتی والدین خود را پنهان می کنند.

آتش را به جان خرید

پروین ساعت ۶ صبح  و در آستانه پنجاه سالگی با نفت خود را به آتش کشید در حالیکه نمی دانست پسر کوچکش از پشت شیشه سوختن او در حیاط خانه را تماشا می کند. خانواده پروین به اقوام گفتند که سکته کرده است ولی من که طاقت دیدن تشییع جنازه پروین را نداشتم در خانه آن ها ماندم و روی طاقچه اتاق نامه پروین که چرا خودسوزی کرده است را خواندم . زنی که با پنج فرزند آتش را به جان خرید و برای همیشه خودش را در ذهن من ثبت کرد.

فریبا دختر جوان فامیل نیز هم سن و سال من بود . باردار با دخترکی که تازه زبان باز کرده بود. خبر خودسوزی فریبا را که شنیدم خودم را به بیمارستان سوانح و سوختگی توحید رساندم. فریبا در بخش معراج بود. نگاهم کرد و گفت : من را از خانه بیرون کرد و من به خانه مادرم که دو کوچه بالاتر بود پناه بردم. شب بود و برف می بارید ولی مادرم گفت من حوصله آبرو ریزی های شوهرت را ندارم و من بی پناه به مجتمعی که در آن زندگی می کردیم برگشتم. 

زن همسایه لای در را باز کرد و گفت : باز بیرونت کرده و من خیلی خجالت کشیدم. فریبا در حالیکه اشک از گوشه چشمانش روی باند های صورتش می ریخت , با صدایی که دیگر رمقی نداشت چنین ادامه داد: پشت در آپارتمان خودمان برگشتم و دیدم لای در باز است. چاره ای نداشتم و به داخل خانه رفتم . همسرم به من خندید . به او گفتم به خدا خودم را از دست تو می کشم و او در جواب من گفت که جرات نداری . من هم رفتم توی اشپزخانه و ظرف نفت را روی خودم ریختم و کبریت را کشیدم .

 اوایل اردیبهشت بود . مردی ٣۵ساله با حضور در پارکینگ بیمارستان عرفان و پیوستن به همسرش که کارمند این بیمارستان بود، با شلیک گلوله‌، خودش و همسرش را کشت. به گزارش روزنامه شرق، اردیبهشت‌ امسال، مردی خود را زیر پل عابر پیاده واقع در خیابان میرداماد به ‌دار آویخت و مرد دیگری که از درد به خود می پیچید به بیمارستان میلاد مراجعه کرد ولی وقتی شنید که باید سیصد هزار تومان به حساب بیمارستان واریز کند خودش را از طبقه سوم این بیمارستان به پایین پرتاب کرد. 

خودکشی به مثابه امر اجتماعی 

دکتر سعید معید فر آسیب شناش اجتماعی در گفت و گو با ایسنا می گوید : ما امروز دچار بحران‌هایی شده‌ایم  که نتیجه آن افزایش خشونت‌های خانوادگی، فرزندکُشی‌ها، قتل‌های خانوادگی و خودکشی است و وقتی فردی در مکان های عمومی خود کشی می کند در واقع عکس العمل به شرایط جامعه نشان می دهد و به نوعی به شرایط حاکم اعتراض می کند مانند فردی که ۵ شهریور سال گذشته در یکی از خطوط متروی تهران اقدام به خودکشی کرد.

وی معتقد است خودکشی موضوعی است که از گذشته تا حال در جوامع انسانی وجود داشته و تا حدودی یک امر طبیعی بوده است در رابطه با بدل‌شدن خودکشی به یک امر اجتماعی گفت: روان‌شناسان خودکشی را یک وضعیت پیشرفته از مشکلات روحی و روانی در فرد می‌دانند و افسردگی ضعیف که می‌تواند بدل به افسردگی شدید شود منجر به اقدام به خودکشی در فرد می‌شود. اما هنگامی که میزان خودکشی افزایش پیدا می‌کند و وضعیتی غیرعادی شکل می‌گیرد، خودکشی از یک پدیده عادی و فردی تبدیل به مسئله‌ای اجتماعی می‌شود. در چنین حالتی ما باید به دنبال پارامترهای جامعه‌شناختی مسئله بگردیم.

این جامعه‌شناس گفت: هنگامی که انسجام و همبستگی در جامعه کاهش پیدا کند، منازعه فرد با افراد و جامعه به تبع آن افزایش پیدا می‌کند. در چنین شرایطی فرد رضایت و خشنودیِ حاصل ازارتباط با جامعه را از دست میدهد و فلسفه وجودی حیات  نیز برایش از بین می‌رود؛ چرا که این فلسفه وجودی تابعی است از حضور و ارتباط فرد با افراد و جامعه است .

بنابراین چنانچه دکتر معید فر می گوید می توان نتیجه گرفت در جامعه ای که همبستگی میان افراد بیشتر باشدو حضور فرد در جامعه به مثابه نقش شهروندی , مشارکت ودرک متقابل شکل بگیرد فرد احساس مفید و موثر بودن پیدا کرده و وابستگی بیشتری به جامعه و فلسفه حیات و انگیزه برای زندگی پیدا می کند. به عبارتی احساس رضایت از خویش ترس ها ، افسردگی و اضطراب هایش را کاهش می دهد و زندگی برایش رنگ، دلیل ، ارزش ،  هدف ، انگیزه و امید پیدا می کند.

به عبارتی می توان گفت حاکمان در بسیاری از آسیب های اجتماعی که جامعه با آن درگیر است عاملیت داشته اند. زمانی که برای تداوم قدرت با شیوه های مختلف برای “تضعیف پیوندها در جامعه” برنامه  ریزی می کنند و یا مایل به ارتقا مشارکت پذیری مردم نیستند و مردمی منفعل و بی تفاوت را بیشتر می پسندند پیش بینی جامعه ای بیمار و مریض را نمی کنند که آمار خشونت خانگی و اجتماعی یا قتل و اعتیاد و خود کشی در آن سر به آسمان می زند. جامعه ای که با فقدان سلامت روانی و نارضایتی از خود روبروست و هر لحظه در معرض انفجار قرار دارد.

جامعه ای که بیکاری ، فقر، تورم ، مشکلات اقتصادی و ناامیدی در آن موج می زند و انگیزه برای زندگی را کاهش می دهد. چنین جامعه ای استحکام خود را از دست می دهد و فرد احساس تنهایی و بی پناهی می کند. گروه های خویشاوندی و حتی همسایگی از بین رفته و انسان منزوی می شود و گاهی فقط برای دیده شدن رنجی که از تنهایی و افسردگی می برد دست به خود کشی و دیگر کشی می زند. 

بدون شک در جوامع امروزی وجود گروههای حمایتی ، نهادهای مشاوره ،مداخله گری اجتماعی ، سازمان های غیر دولتی و سیاست های اقتصادی و اجتماعی نظام سیاسی دارای اهمیت است. جامعه ایران در راه بی بازگشت به سوی مدرنیته قرار دارد در حالیکه قواعدی سنتی بر آن حاکم است. پارادوکسی که نه تنها جامعه که تک تک مردم را تحت تاثیر خود قرار می دهد.

حکومت ایران باید نگاه خود به جامعه و انسان و منزلت انسانی را تغییردهد تا انسان ها بتوانند بدون تبعیض و نابرابری و در مسیر رفاه و توسعه با احساس رضایت از خود و در سلامت روانی زندگی کنند.

داروهایش را می خواست

مرد میان سالی وارد تحریریه روزنامه خرداد شد. به نظر میان سال می آمد ولی سی و چند ساله بود و می خواست با دبیر اجتماعی روزنامه ملاقات کند. مرد جوان جانباز جنگ بود و ادعا می کرد که اگر ستاد جانبازان به در خواست هایش توجه نکند خودش را مقابل ستاد آتش می زند. مرد جوان خواسته زیادی نداشت ، داروهایش را می خواست. جانباز اعصاب بود و درصد جانبازی اش را کاهش داده بودند و ناراحت بود و بی قرار . هم حقوقش را کم کرده بودند و هم در صد جانبازی اش را از هفتاد درصد به چهل کم کرده بودند. نگران همسرش بود و بچه هایش. 

مرد می گفت : از سبزوار اعزام شدم. شناسنامه ام را تغییر دادم تا برم جنگ و حالا این جواب من است. موشک که خورد زمین من تو حیاط پادگان دوکوهه بودم. یک لحظه 

فکر کردم نه روی زمین هستم و نه روی آسمان. توی سرم سوت می کشیدو گوش هایم. مغزم درحال ترکیدن بود و دیگه هیچی نفهمیدم تا تو بیمارستان اختر تهران چشم باز کردم. اخه دو تا پام قطع شده بود و اون بیمارستان برای مجروح هایی بود که مثل من قطع دست و پا داشتند. چه دکتر خوبی داشتم . اسمش دکتر فراهانی بود. 

او حرف می زد و من گوش می دادم. قول دادم که گزارشی از وضعیتش تهیه کنم . 

چند روز بعد خبر آمد که جانبازی مقابل ستاد جانبازان خودش را آتش زده است . هر چه اینطرف و آنطرف زدم اسم و رسم جانباز را به من نگفتند . گزارش چاپ شد و من هیچوقت مرد جوان را ندیدم. 

چندی پیش هم در سرباز وظیفه ای به نام ساسان خلیلی در محل خدمت با سلاحی که همراه داشت در پادگان آب یک قزوین ابتدا به سمت سه سرباز وظیفه دیگر شلیک و در نهایت با همان سلاح خودکشی کرد.

در یک جستجوی سطحی در اینترنت به اطلاعات زیر دست پیدا کردم.

.

-در روز ۲۴ تیرماه سال ۹۶  یک سرباز وظیفه با تیراندازی رئیس کلانتری آب پخش را زخمی و خودش را در اطاقی محبوس و در حالی که دو خشاب گلوله همراه داشت اجازه دسترسی و یا ورود حاضران به اطاق را نمی داد و تلاش ها برای متقاعد کردن وی به تسلیم نتیجه نداده و نهایتا خودکشی کرد.

-در روز ۲۷ اردیبهشت سال ۹۶ سربازی در شهره بدره استان ایلام به علت اختلافات شخصی با تیراندازی سرباز دیگری را کشت و در نهایت خود کشی کرد.

-در روز ۱۷ اردیبهشت سال ۹۶ یک سرباز وطیفه در مقابل چشمان کارمندان بانک با اسلحه کلاشینکف در آبادان دست به خودکشی زد.

– در روز ۶ آذر سال ۹۵ یک سرباز در محله تهرانپارس تهران خودکشی کرد.

-در روز ۶ مهر سال ۹۵ سربازی با شلیک به ناحیه سر  در کانکس نگهبانی در اهواز جانش را از دست داد.

-در روز ۲۷ شهریور سال ۹۵ در پی تیراندازی یکی از سربازان در شهر یاسوج  سه سرباز را کشت و دوتن دیگر را زخمی کرد و به سمت خود شلیک کرد.

البته این تنها آن بخشی از خودکشیها و دیگر کشیها است که خبر آنها به هر نحوی از دیوارهای بلند و بتونی پادگانها به بیرون درز پیدا کرده است. حال آنکه به نظر میرسد تعداد موارد واقعی خودکشی در میان سربازان و گروههای مسلح ایرانی باید بسیار بیشتر از اخبار منتشر شده در رسانه ها باشد که نیازمند توجه مسولان حکومتی است. نا امیدی و شرایط سخت سربازی و بی توجهی به شرایط روحی و روانی سرباز از جمله دلایلی است که موجب خود کشی سرباز می شود. 

بحران خودکشی در ایران 

 

موسوی‌چلک رئیس انجمن مددکاری ایران، گفت: آمارهای رسمی در حوزه اقدام به خودکشی واقعی نیست؛ چراکه بسیاری موارد برای استفاده از دفترچه بیمه ثبت 

نمی‌شود؛ اما در نهایت باید گفت خودکشی معلولِ عوامل دیگری است که اگر مدیریت نشوند، شاهد سایر آسیب‌های اجتماعی نیز خواهیم بود. 

اسفندماه سال ٩۴، جوان ٣٠ ساله‌ای پس از رفتن به طبقات بالایی پاساژ پایتخت در خیابان میرداماد، به خیابان پرید. با حضور نیروهای اورژانس در محل مشخص شد جوان ٣٠ساله به علت شدت جراحت‌ها جانش را از دست داده است. دو روز قبل جسد نیمه‌جان دختری ١٣ساله در اتوبان نیایش پیدا شد و پلیس اعلام کرد، دختر پس از جروبحث با مادرش از خانه خارج شده و خود را از پل نیایش به پایین پرت کرده است.

 ، سه خودکشی دانش‌آموزی در سال ٩۴، خودسوزی کارگران، خودکشی شهروندان در مترو از جمله خبرهای پراکنده ای است که آن را از لابلای خبر ها پیدا می کنم.

 آیا همه اینها می‌تواند نشانه‌ای از بحران خودکشی در ایران باشد؟ 

رضا رستمی روانشناس ، می گوید :

 عوامل مختلف اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، جسمی، خانوادگی و… در اقدام به خودکشی نقش دارند. وی درباره نقش عوامل اجتماعی و خانوادگی در تصمیم به خودکشی؛ گفت: دراین‌باره می‌توان به اختلافات زناشویی، والدین و فرزند، تنش‌های میان فرزندان، فوت یکی از اعضای خانواده و حتی جلب توجه از سوی اطرافیان اشاره کرد. وی افزود: از عوامل اقتصادی نیز می‌توان به ازدست‌دادن شغل، ورشکستگی، فشارهای مالی و… اشاره کرد که هریک می‌تواند انگیزه اقدام به خودکشی را در افراد ایجاد کند.

 

دکتر میر روانشناس به وب سایت نگاه می گوید : ابتلا به برخی بیماری‌های جسمی و روحی طولانی‌مدت مانند سرطان، افسردگی مزمن و اسکیزوفرنی می‌تواند موجب خستگی و فرسودگی بیمار شود که در نهایت فرد به‌دلیل فشارهای روحی و مسائلی که به‌دلیل بیماری برای خانواده‌اش ایجاد می‌شود تصمیم به خودکشی بگیرد.

افراد باید دقت داشته باشند اگر شخصی در اختلافات خانوادگی، مشکلات مالی یا ابتلا به بیماری عنوان می‌کند که قصد خودکشی دارد باید توجه جدی شود و این گفته را مزاح و گذرا ندانند و با عنوان جملاتی از قبیل اینکه خودکشی جرئت می‌خواهد، هر کاری دوست‌ داری می‌توانی انجام دهی یا خودکشی کار هرکس نیست، فرد را تحریک نکنند.

وی افزود: زمانی که فردی می‌گوید قصد خودکشی دارد، باید علت مطرح‌کردن این جمله بررسی و ریشه‌یابی شود. 

رستمی درباره راهکاری‌های پیشگیری از اقدام به خودکشی در جامعه، گفت: در ابتدا باید توجه کرد خودکشی نباید در رسانه‌ها به‌گونه‌ای مطرح شود که موجب الگوبرداری سایر افراد جامعه به‌ویژه نوجوانان شود. همچنین خانواده و مسئولان مدارس باید به افراد در معرض خطر توجه بیشتری کنند

 

مسئولان دولتی میزان خودکشی در ایران را خیلی جدی نمی‌دانند

 

به هر حال میزان خودکشی در ایران همیشه در پرده‌ای از ابهام بوده و این نیز به‌دلیل سیاست‌های رسمی‌ است که اعلام آمار خودکشی را به صلاح نمی‌دانند. در واقع از سال ۱۳۹۲ که سازمان پزشکی قانونی کشور آماری از میزان خودکشی در وب‌سایت خود ارائه داد و از افزایش آمار خودکشی اظهار نگرانی کرد تاکنون آمار جدیدی ارائه نشده است. براساس آخرین آمارهای موجود از میزان خودکشی در کشور، در ۹ ماه ابتدایی سال ۹۲ روزی بیش از ۱۱ نفر در کشور خودکشی کرده‌اند، طبق آمار اعلام‌شده از سوی سازمان پزشکی قانونی کشور در ۹ماهه سال ۹۲، سه‌هزارو ١٢۵ نفر خودکشی کرده‌اند و از میان این افراد ۹۸۲ نفر را زنان و دوهزارو ١۴٣ نفر را مردان تشکیل می‌دادند.

 

این در حالی ا‌ست که در مدت مشابه سال ۹۱ نیز دوهزارو ٧۴٠ نفر خودکشی کردند و این نشان‌‌دهنده افزایش آمار خودکشی است. اگر کمی به عقب‌تر برگردیم و به آمار خودکشی در سال‌های ۸۸ و ۸۹ نیز توجه کنیم، خواهیم دید این روند سال به سال، افزایش یافته؛ در سال ۸۸، سه‌هزارو ١٢٢ خودکشی و در سال ۸۹، سه‌هزارو ۶۴٩ خودکشی گزارش شده و خودکشی در سال ۸۹ نسبت به سال ۸۸ افزایش ۱۷ درصدی داشته است.

به‌صورت کلی و براساس آمار پزشکی قانونی، بین سال‌های ۱۳۸۰ تا ۱۳۹۱، بیش از ۳۰‌ هزار نفر بر اثر خودکشی جان خود را از دست داده‌اند. براساس آمار سال ۹۲ از هر صد ‌هزار ایرانی، پنج نفر در سال جان‌شان را با خودکشی از دست داده‌اند.

 آمار بالای خودکشی در گروه سنی ۱۵ تا ۲۴ است؛ یعنی بیش‌ترین خودکشی در این گروه سنی رخ می‌دهد. نرخ خودکشی در استان‌های محروم کشور نیز بیشتر از سایر نقاط است و در استانی مانند ایلام – که بیشترین میزان خودکشی در کشور را دارد – در ازای هر صد ‌هزار نفر، ۷۱ نفر در سال خودکشی می‌کنند؛ اما با وجود این آمار درخور توجه، مسئولان دولتی میزان خودکشی در ایران را خیلی جدی نمی‌دانند.

جامعه با نشاط نیست

حسن موسوی‌چلک، رییس انجمن مددکاران اجتماعی ایران و مدیرکل دفتر مدیریت عملکرد سازمان بهزیستی کشور، دو سال قبل در نشست “خودکشی و افکار عمومی جامعه ایرانی” گفته بود: «مشخصه‌های جامعه ما در این زمینه امیدوارکننده نیست. در کشور ما رضایت اجتماعی، نشاط و اعتماد پایین است و غمگینی و اختلال روانی زیاد در یک جامعه نشان می‌دهد که آن جامعه با نشاط نیست. در چنین شرایطی طبیعی است که عوارض اجتماعی داشته باشیم و خودکشی یکی از این عوارض است.»

او یادآوری کرده بود که یک عامل به تنهایی نمی‌تواند منجر به خودکشی در افراد شود، بلکه مسائل روحی و روانی، ارتباطات اجتماعی و مهارت مقاومت و مبارزه با مشکلات از جمله مهم‌ترین‌ها هستند: «ما از منظر ارتباطات اجتماعی به شدت از یکدیگر فاصله گرفته‌ایم و مشکل از آنجا شروع می‌شود که افراد با یکدیگر حرف نمی‌زنند.»

این مقام بهزیستی با هشدار نسبت به بی‌تفاوتی اجتماعی و خلاء حمایت‌های روانی در این زمینه گفته بود که رسانه‌ها گاه باعث یادگیری و جلب توجه می‌شوند: «بخشی از خودکشی یادگیرانه است در بهمن ۷۲ در یکی از مناطق کشور در عرض یک ماه ۴۵ خودکشی با قرص برنج رخ داده بود و دلیلش این بود که یادگیری اتفاق افتاده بود.»

افسردگی بوده و نیاز به درمان دارد

حسن هاشمی قاضی‌زاده، وزیر بهداشت، در بهار سال ۹۵ و پس از انتشار اخبار خودکشی‌های پیاپی در رسانه‌ها، جلسه‌ای فوری متشکل از سیاستگذاران و کار‌شناسان مسئول تشکیل داد و خواستار ریشه‌یابی بالا رفتن آمار خودکشی در ایران شد.

او در این جلسه از جمله گفت: «زمانی که صحبت از نشاط اجتماعی می‌شود برخی فکر می‌کنند منظور برگزاری کنسرت است و مسئله به سمت و سوی سیاسی پیش می‌رود ولی آمار افسردگی در کشور بالا است و بیش از ۱۲ درصد از مردم دچار افسردگی بوده و نیاز به درمان دارند.»

روزنامه “جام جم” در حاشیه خودکشی دو دختر اصفهانی و بحث بازی آنلاین می‌نویسد: «نه فقط نهنگ آبی که آسیب‌ها از ریز و درشت خیلی وقت است حریم نوجوانی و جوانی را شکسته و شده بخشی از زندگی، آسیب‌هایی که در گزارش‌های رسمی آموزش و پرورش با این واژه‌ها ازآن یاد می‌شود: رفتارهای پرخطر، بزهکاری، انحرافات اخلاقی، اختلالات روانی، آسیب‌های نوپدید و گرایش به دخانیات، مصرف موادمخدر، خودکشی، خشونت و…»

طرفه آن که کاربری به نام امید در توئیتر نوشته است: «ما کل زندگی‌مون مرحله ۵۰ نهنگ آبی هست. هر روز تو فکر اینیم که تموم کنیم این زندگی لعنتی رو…»

 دراردیبهشت ۱۳۹۴ زنی ۴۸ ساله از طبقه چهارم برج میلاد تهران خود را به پایین پرتاب کرد. در مرداد همین سال، دختری ۲۰ ساله در تهران پس از تجاوز چند مرد با پرتاب خود از پشت بام منزل به زندگیش پایان داد. 

در اردیبهشت ماه نیز کارگر ۴۵ ساله ای با داشتن ۴ فرزند پس از گفتگو برای دریافت وام با یکی از مدیران امور مالی دارو پخش خودکشی کرد. در همین ماه یک دانشجوی دختر خلخالی از دانشگاه محقق اردبیلی با خوردن قرض برنج به زندگی خود پایان داد. درمرداد ماه نیز مردی ۳۵ ساله در متروی منیریه تهران خودکشی کرد.

اولین خودکشی متروی تهران در فروردین سال ۸۴ ۱۳توسط دختری ۱۸ ساله به نام مریم رخ داد، او در ایستگاه شهید بهشتی به زندگی خود پایان داد واز آن تاریخ خودکشی های متعددی در مترو صورت گرفت.

خانواده ها علاقمند نیستند که مرگ فرزندانشان را اعلام کنند.

به  گزارش خبرگزاری مهر محمدرضا فراهانی معاون دانشجویی وزارت بهداشت دریک نشست خبری در اردیبهشت سال ۹۴ تاکید کرد که آمار خودکشی دانشجویان علوم پزشکی در سال ۹۳ نسبت به سال ۹۲ افزایش داشته است. وی در این باره گفته است: «آمار خودکشی در سال گذشته نسبت به سال قبل و سال قبل نسبت به سال های قبل روند افزایش را نشان می دهد.»

سازمان های مختلفی درایران آمار مربوط به این آسیب اجتماعی را منتشر می کنند، ولی این آمارها روزآمد نیست. ، سایت سازمان پرشکی قانوین کشور آمار مرگ های مشکوک به خودکشی رادر ۴ ماهه اول سال ۱۳۹۲ را منتشرکرده است.

به گزارش خبرگزاری مهر حمید یعقوبی رییس مرکز مشاوره و سلامت سازمان امور دانشحویان گفته است: جمع آوری آمار خودکشی دانشجویان مشکل است، خانواده ها علاقمند نیستند که مرگ فرزندانشان را اعلام کنند.

به گزارش ایسنا بر اساس مقایسه دو آمار در ۹ ماهه اول سال های ۱۳۹۱ و ۱۳۹۲شاهد افزایش ۱۴ درصدی مرگ های مشکوک به خودکشی هستیم.

روزآمدترین آمار در پیوند با سال ۱۳۹۲ است که احمد شجاعی رییس سازمان پزشکی قانونی اعلام کرده است:« متاسفانه خودکشی در کشور افزایش یافته است و آمار مربوط در این زمینه بسیار نگران کننده است. در سال ۹۲ خودکشی های منجر به مرگ به ۴۰۵۵ نفر رسیده و این آمار نشان میدهد که سلامت روانی جامعه مطلوب نیست.»

مهرداد  درویش پوربه ازدواج های اجباری و کودک همسری اشاره می کند و معتقدد است:خودکشی به عنوان یک پدیده اجتماعی علل متفاوتی دارد، برخی از جامعه شناسان معتقدند زمانی که فرد در شرایطی قرار می گیرد که در جریان اجتماعی شدن مهم بودن و مورد توجه جامعه بودن را از دست می دهد و به نقطه نا امیدی می رسد خودکشی رخ میدهد. برای مثال زمانی که موج اخراج از کار بدون بیمه های بیکاری آغاز می گردد و فرد تصور می کند که از دایره تقسیم اجتماعی خارج شده و جامعه دیگر اهمیتی به او نمی دهد، احتمال انگیزه اقدام به خودکشی افزایش می یابد.

دکتر مهرداد درویش پور، جامعه شناس براین باور است که خودکشی علل متفاوتی دارد؛ وی در گفتگو با یورونیوز می گوید:« مطمئنا افسردگی یکی از عوامل مهم در تصمیم فرد به پایان دادن زندگی خود است، اما بیکاری، فقر و نداشتن آینده ای روشن به ویژه در جامعه ای مثل ایران امید به زندگی را کاهش می دهد. فرد در لحظات بحرانی زندگی، خود را تنها وبدون پشتیبان احساس می کند و چون تحمل این همه ناکامی را ندارد، مرگ را بعنوان آخرین گزینه انتخاب می کند.»

وی معتقد است «اما جوانان ایرانی بخاطر گسترش فقر و به ویژه بیکاری بیشتر در معرض آسیب قرار دارند، افزون بر آن نبود آزادیهای فردی وممنوعیت تفریح و شادی پارامترهای بسیار مهمی است. در شرایطی که جوانان سرمایه های مملکت هستند، بسیاری از آنان تمایل دارند که از کشور خارج شوند، در جامعه ای که شادی و نشاط از آن رخت بر بسته است، این گروه سنی بیشتر در معرض آسیب قرار می گیرد.

اجرای طرح شور زندگی با هدف افزایش نشاط

از گروه های آسیب پذیر در برابر خودکشی زنان هستند، آمار مراجعه به مرکز اورژانس اجتماعی ایران در سال ۹۳ نشان می دهد که از ۱۲۶۷ تماس تلفنی ۸۰۰ نفر مربوط به زنان و ۴۶۰ نفر مربوط به مردان است، یعنی زنان دو برابر مردان در معرض این بحران قرار می گیرند. زنان خانه دار، زنان متاهل، زنان تازه ازدواج کرده بیشتر در معرض آسیب هستند. مهرداد درویش پور جامعه شناس به یورونیوز می گوید: «زنان مورد ظلم مضاعف واقع می شوند، یعنی به جز عوامل، افسردگی، بیکاری و فقر، باید پدرسالاری را هم به آن افزود، حتی برای رفتن به خارج از کشور یا کارکردن این گروه نیاز به گرفتن اجازه از پدر یا شوهر خود را دارد، بنابراین تحمل این وضعیت برای آنان به مراتب سخت تراست. درعین حال درگیری های عدم تمکین، نبود حمایت های خانوادگی، قانونی و اجتماعی زنان را بیشتر در معرض بحران خودکشی قرار می دهد.» باید اضافه کرد که نرخ بیکاری زنان در ایران دو برابر مردان است. نبود کار و نداشتن امید به آینده ای روشن این شرایط را برای زنان سخت تر می کند.

مهرداد درویش پور معتقد است تحرک های فردی و مشاوره با روانشناسان می تواند راه کارهای کوتاه مدت باشد ولی راه کارهای بلند مدت رادر تغییر وضعیت جامعه می داند و می گوید: «ایجاد اشتغال، گسترش آزادی ها و امید به زندگی از عوامل اصلی کاهش خودکشی است و تا زمانی که رفاه و آزادی برای جامعه و گروه های مختلف اجتماعی از جمله زنان و جوانان فراهم نگردد، با توجه به شرایطی که حکومت ایران به جامعه تحمیل کرده، بعید می دانم تا وضعیت به شکل بحرانی برسد، چاره ای در این مورد اندیشه شود.»

کارشناسان معتقدند اجرای طرح شور زندگی با هدف افزایش نشاط، شادی و امید برای مقابله با مشکلات و اضطراب از عوامل کاهش خودکشی است. در کوتاه مدت پدر ومادران می توانند با آموزش مهارت های زندگی اجتماعی و تصمیم گیری درمقابل مشکلات به فرزندان خود بیاموزند که راه حل های متفاوتی برای مقابله با چالش های زندگی وجود دارد تا آن ها بتوانند بهترین گزینه را انتخاب کنند.

افزون برآن ایجاد کلینیکهای بهداشتی ـ روانی و تقویت آنها برای آموزش افراد در مورد نوع برقراری ارتباط با دیگران میتواند در جهت کاهش آمار خود کشی موثر باشد. کاظم ملکوتی، استاد دانشگاه علوم پزشکی می گوید:« تنها دو درصد افراد معرفی شده برای دریافت خدمات درمانی اعصاب و روان به مراکز مربوطه مراجعه می کنند و شرکت های بیمه هزینه های درمانی اقدام به خودکشی را نمی پردازند. بنابراین ایجاد امکانات خدمات درمانی و فرهنگ سازی می تواند در جهت کاهش پدیده خودکشی کمک کند.»

رئیس مرکز فوریت های اجتماعی سازمان بهزیستی کشور گفت: ناامیدی مهم ترین علت خودکشی بوده و بیش از ۹۰ درصد افرادی که دست به خودکشی می زنند دچار اختلالات روانی هستند.

به گزارش انتخاب، حسین اسدبیگی  افزود: هرچند اختلالات روانی و افسردگی در بروز خودکشی نقش مهمی دارد اما مسائل مختلف اجتماعی ، سیاسی ، جغرافیایی و اقتصادی و به ویژه مشکلات خانوادگی نیز در تعامل با هم فرد مستعد را به سمت خودکشی سوق می دهند

بلای آسمانی

رئیس مرکز فوریت های اجتماعی سازمان بهزیستی کشور گفت: لازم است که در برنامه های صدا و سیما ، نشاط اجتماعی ایجاد شود چراکه اکنون از خبرهای مختلف صدا و سیما فقط بوی مرگ و ناامیدی می آید و اغلب اخبار و برنامه ها به جنگ ، بلای آسمانی و افراد کشته شده اختصاص دارد

اسدبیگی افزود: صدا و سیما با بزرگ نمایی برخی اخبار موجب ایجاد بدبینی در هموطنان می شود درحالیکه یکی از اقدامات موثر در کاهش بار خودکشی در هر جامعه ای این است که خوش بینی را بطور واقعی در دل مردم بیاندازیم.

رئیس مرکز فوریت های اجتماعی سازمان بهزیستی کشور گفت: سال گذشته چهار هزار و ۲۴۰ خودکشی از طریق تلفن ۱۲۳ ، مراکز ثابت مداخله در بحران و خودروهای سیار به این مرکز گزارش شد که توانستیم برای آنان اقدام ها و مداخلاتی انجام دهیم اما این مداخلات کافی نیست.

اسدبیگی تاکید کرد: باید مداخلات بیشتری برای پیشگیری سطح یک خودکشی راه اندازی و تقویت کنیم تا اصلا اقدام به خودکشی پیش نیاید و این مساله نیاز به یک برنامه مدون کشوری دارد.

وی خاطرنشان کرد: خوشبختانه در حال حاضر یک طرح تقسیم وظایف ملی در حوزه آسیب های اجتماعی شامل طلاق، اعتیاد، روابط نامشروع و اختلالات روانی و خودکشی بین دستگاه های مختلف صورت گرفته و کمیته هایی در این زمینه شکل گرفته است.

*انتشار افسارگسیخته اخبار خودکشی در فضای مجازی و عواقب جبران ناپذیر آن

رئیس مرکز فوریت های اجتماعی سازمان بهزیستی کشور گفت: قبلا اگر کسی در ایران جان خود را به علت خودکشی از دست می داد، رسانه ها به آن «خودکشی موفق» می دادند در حالیکه ریزه کاری هایی در خصوص انتشار مربوط به خودکشی در رسانه ها وجود دارد و نباید از صفت موفق برای خودکشی استفاده کنند.

اسدبیگی تاکید کرد: لازم است رسانه ها در خصوص مسائلی مانند خودکشی و خودزنی آموزش ببینند. به علت انتشار سریع اخبار در فضای مجازی متاسفانه نظارت بر اخبار خودکشی در این فضا سخت بوده و بسیاری از اخبار بی پایه و اساس در فضای مجازی منتشر می شود.

وی خاطرنشان کرد: بطورمثال در رسانه ها نباید محل و صحنه های مربوط به خودکشی نمایش داده شود چراکه این کار موجب می شود که افراد دیگری از عمل فردخودکشی کننده، تقلید کنند. بطورمثال پل رودخانه نانجینگ ینگتزه در چین و پل گلدن گیت در آمریکا به محل هایی برای خودکشی درآمده و حتی روی این پل ها تلفن هایی گذاشته اند که بالای کیوسک های تلفن نوشته شده که «امیدواری وجود دارد؛ اگر قصد خودکشی دارید می توانید تلفن را بردارید و با یک کارشناس صحبت کنید».

Comments are closed.