نامه سعید سعید شیرزاد به گلرخ ابراهیمی

زده شعله در چمن درشب وطن خون ارغوانی
تو ای بانگ شورافکن تا سحر بزن شعله در کران ها
گلرخ جان،جان جانان رفیقایی
پنجاه روزی می شود که تو در اعتصاب هستی و هر روز که می گذرد نگران تر از دیروز نظاره گر فردا میشویم،چندی پیش برایت نامه ای نوشتم و نمی دانم آن را خوانده ای یا نه و به هرحال مطالبی را نوشته بودم و تصمیم گرفتم بازهم چیزی برایت بنویسم امیدوارم اصل این نوشته به دستت برسد.
گلرخ جان رفیق نازنینم
اگر یادت باشد توی چند روزی که بعد از اعتصاب آرش به مرخصی آمده بودی و تلفنی صحبت کردیم مطالبی را در رابطه با اعتصاب آرش بیان کردم وبیان کردی و توهم متفق القول به رویه ای که آرش در پیش گرفته بود نقد داشتیم و باتوجه به اعتراضات اخیر در سراسر کشور که وجب به وجب خاک این جغرافیایی موسوم به ایران را آبستن حوادث تلخ و ناگواری کرده است و جدای از بحث دنیای رسانه ای و فضای مجازی که در پیرامون اعتصاب غذا باید به آن فکر کرد شرایطی که در آن قرار داریم هم مزید بر سخن است.
رفیق جانم
ندای رهایی خلق شدن شاید با گرسنگی میسر شود ولی برای تو رفیق سرخ تر از آتشفشانی خفته به قدمت تاریخ زمین،گرسنگی پودر ضد آتش که دیگر به تو این اجازه و امکان را نمیدهد که تیر ترکشی باشی بران و سوزان که به هرچه هست و نیست معترض است.
گلرخ جان
بارها به بسیاری گفته بودم و بازهم میگویم که بعد از بازداشتم زحماتی که تو وآرش برایم کشیدید هیچ کس نکرد و بی تعارف و بی اغراق دین تو و آرش تا همیشه بر گردن من خواهد بود و خواسته که نه بلکه خواهشی از تو دارم و دلیل آن هم نه حفظ جان و سلامتی خودت و نه درخواست های دیگران بلکه تنها و تنها به این دلیل که باید خاری باشی در چشم این دنیای پراز زرو تزویر و صدای محروم ترین انسان های جامعه باشی که صدایشان به هیچ جایی نمیرسد و باید با بودنت کنار آنها حقایقی تلخ و ناگوار زنده مانیشان را به گوش همگان برسانی،همان زنانی که جز جسم بی اختیار مرد بودن چیزی نفهمیدند و نگذاشته اند که بفهمند و به دلیل اینکه دیگر همه واحه ها هیزم شعله های خرافی میشوند خواهش این رفیق کمتر از هیچ ات را اگر حرمت و رفاقتی هست تنها و تنها برای کنارهم بودن و تلاش برای دنیای بی زندان بپذیری و اعتصابت را تمام کن که با پایان این اعتصاب و هم سفره شدن با محرومان جامعه و صدای آنان بودن بزرگ ترین پیروزی توست که تورا در این راه مصمم تر از دیروز به جلو میبرد و بشکن رفیق جان…
دوستدار و رفیق همیشگی ات
کمتر از هیچ سعید شیرزاد
زندان گوهردشت ۷ فرودین ۹۷

Image may contain: 1 person, smiling, standing, tree and outdoor
Image may contain: 1 person, standing and outdoor

Comments are closed.