فریبا داودی مهاجر
نمی دانم مرد ۴۴ ساله چگونه آدمی ست که با دختر ۱۱ ساله ازدواج
می کند و نمی دانم پدر دختر چگونه پدری که جگر گوشه اش را برای پول می فروشد ولی می دانم این قانون نظام جمهوری اسلامی ست که چشم هایش بر خرید و فروش کودکان به نام ازدواج ؛ شرع و اسلام بسته است.
دخترک اهل “چرداول ایلام است ” و هنوزعلائم بلوغ را ندارد و عادت ماهیانه نشده و در همین سن باید تمکین و اطاعت کند شبیه دختر شبیه نوعروس ۹ ساله مشهدی که پای سفره عقد نشست.
من نمی دانم مردانی که کودکانان را برای رابطه جنسی به نام ازدواج انتخاب می کنند با بدن های نحیف این دختر بچه ها چه می کنند و چه توقعاتی از آن ها دارند ولی می دانم که متهم اصلی، قانونگذارانی هستند که از عذاب و رنج تجاوز جنسی به این دختر بچه ها لذت می برند و اگرنه قانون منع ازدواج با کودکان زیر ۱۳ سال با چنین مشکلاتی روبرو نمی شد.
به گزارش خبر “آن لاین” داماد ۴۴ ساله می گوید که به دلیل سنت ها مبادرت به چنین ازدواجی کرده در حالیکه دختر خودش دو سال از این دختر بچه بزرگتر است و هفت فرزند از همسر اولش دارد. مرد مدعی ست در این ازدواج با خانواده دختر پولی رد و بدل نشده ولی فاطمه محمدی مسئول بهزیستی ” چرداول ” چنین معامله ای را رد نمی کند ، تو گویی دخترک مال و زمین و حیوانی ست که خرید و فروش می شود و چشمان فرشته عدالت کور….
تجاوزقانونی به دختر بچه ها
دختر بچه رها نام دارد، دخترکی که قرار بوده به جای رهایی به اسیری رود و دچار سرنوشتی نامعلوم که قانون گذاران نظام اسلامی برای او رقم زده اند.
زهرا کهرام، فعال اجتماعی جمعیت امام علی درباره سیر پرونده رها کودک ۱۱ ساله ایلامی میگوید: ما اتفاقی متوجه این ازدواج شدیم. طرحی داشتیم برای معاینات پزشکی زنان محل که وقتی در یکی از خانه ها را زدیم فهمیدیم دخترک بچه ای عروس خانه است و مادر خوانده هفت کودک که همه آن ها از او بزرگتر هستند. دخترکی که بالغ نشده و هر شب مرد با او رابطه جنسی دارد و با این کودک همبستر می شود به طوری که آسیب های جسمی و روحی فراوانی دیده و گریه های مکررش امان بریده است. دخترکی بی پناه که پدرش ۶ ماه پیش او را به قیمت ۱۵ میلیون تومان به این مرد فروخته است.
به گفته هووی رها، مرد هر شب با این بچه که جثه نحیفی داشته همبستر می شده و این رابطه با درد و گریه و جیغ، ترس و ناراحتی شدید روحی دخترک همراه بوده است.
او می گوید: رها التماس می کرد که به خانه برگردد و من نگران این بچه هستم و راضی به این وصلت نبودم.
رها و جیغ های شبانه
کهرام در ادامه میافزاید: موضوع را در سریع از طریق نامه به اطلاع خانم همتی مدیرکل بهزیستی استان ایلام رساندیم و در رسانهها منتشر کردیم. بهزیستی و خانم طبیه سیاووشی ، نماینده مجلس وارد عمل شدند و در نهایت دادستانی ایلام هم پیگیر وضعیت رها شد.
هم اینک رها به بهزیستی ایلام منتقل شده تا تحت مراقبت های پزشکی و درمانی قرار گیرد و از پدر و داماد بازجویی هایی صورت گرفته است.
کهرام با ابراز نگرانی از وقوع چنین ازدواجهایی در مناطق محروم توصیه میکند: باید در اسرع وقت کارگروهی از آموزش و پرورش و بهزیستی در استانداری ایلام تشکیل شود تا جلو این قبیل ازدواجها که در برخی موارد به خودسوزی هم ممکن است بینجامد، گرفته شود.
زهرا همتی ساختاری و بنیادی در جامعه صورت بگیرد تا در باورها هم تغییر حاصل شود.
زهرا همتی، مدیرکل جدید بهزیستی استان ایلام در همین زمینه گفت: پدر و مادر رها معتاد هستند و ما موفق شدیم با حکم دادستان “افشار خسرویزاد” رها را از خانه همسرش بگیریم و به بهزیستی تحویل دهیم.
تیم تخصصی روانشناسی در حال ارائه خدمات به این کودک ۱۱ ساله هستند تا از فشار روانی وارده به وی کاسته شود چراکه رها تحت تأثیر ترسهایی که این مدت تجربه کرده است، شبها در خواب جیغ میزند و دچار ترس شدیدی ست بنابراین به مشاوره و خدمات روانشناسی نیاز دارد، اما خدا را شکر در حال حاضر در شرایط بهتری بسر میبرد.
رئیس اورژانس اجتماعی میگوید: برای پیشگیری از چنین ازدواجهایی باید اقدام یکپارچه و چندجانبه بخوبی و فراگیر انجام شود تا بتوان در این امر به نتیجه مطلوب دست پیدا کنیم.
برده کودکان ایرانی
خواهر رها هم در کودکی ازدواج کرده و دو برادرش با وجود اعتیاد والدین در شرایط خطر به سر می برند. خانواده دچار فقر شدید مالی هستند و به نظر می رسد از فروش دختران خود خرج مواد خود را تامین می کنند.
امثال رها کم نیستند، دختران و حتی پسر بچه هایی که از کودکی باید کار کنند و هزینه والدین بد سرپرست خود را بپردازند. کودکانی که به آن ها تجاوز می شود و تحت سواستفاده قرار می گیرند. مواد می فروشند و معتاد می شوند و جمهوری اسلامی آن ها را در زمره انسان قرار نمی دهد.
ازدواج اجباری و خودسوزی
زهرا کهرام فعال مدنی در همین رابطه می گوید: در ایلام مورد دیگری داشتیم که خانوادهای قصد داشتند دختر ۱۳سالهشان را به عقد مردی بزرگسال دربیاورند و دختر به عاقد میگوید که نمیخواهد ازدواج کند و عاقد عقد را به هم میزند. این اتفاق با واکنش شدید خانواده دختر، مواجه میشود و خانواده دختربچه با تهدید و خشونت او را را وادار میکنند که تن به ازدواج دهد و دختر در مقابل، اقدام به خودسوزی میکند و از دنیا میرود.
موضوع خودسوزی دخترانی که به ازدواج مجبور شده اند خود مقاله ای دیگر را می طلبد ولی یکی از موضوعاتی ست که فعالان اجتماعی، رسانه های داخل و خارج کشور کمتر به آن می پردازند و در واقع چنین دخترانی پناهی جز مرگ ندارند و آمارهای دولتی هم نشان دهنده پدیده کودک همسری است که با همراهی قانون صورت می گیرد.
آخرین آمار دقیق متعلق به سال ٩۵ است. حسن نوروزی سخنگوی کمیسیون حقوقی قضائی آمار سال ٩٧ ازدواج کودکان را در نشستی ارائه کرد. مطابق آمار ٩۵ بالای ١٠ هزار مورد ازدواج دختران زیر ١۴ سال داریم که با مردانی با اختلاف بالای ١۵ سال سن ازدواج کردهاند.
این در حالی است که ما آماری داریم که میگوید حتی دختران زیادی در حاشیه استانهای مختلف با مردانی ۵٠ سال بزرگتر از خودشان ازدواج کردهاند. در سال ٩۵ آمار شش دختر زیر ١۴ سال را داریم که با مردانی که ۶٠سال از آنها بزرگتر هستند، ازدواج کردهاند.
ازدواج هایی که تنها قانون و قوای انتظامی قدرت کنترل آن را دارند.
دستگاه تناسلی دختربچه ها تکاملنیافته است
اعظمالسادات موسوی، رئیس انجمن متخصصین زنان و مامایی ایران است. او درباره مشکلات جسمی ناشی از ازدواج کودکان برای دختران نابالغ میگوید: “طبق تعریف سازمان بهداشت جهانی افراد زیر ١٨ سال، نابالغ محسوب میشوند، بنابراین ازدواج زیر ١٨سال ازدواج در کودکی است که تأثیرات سوئی در آینده فرد دارد.
او معتقد است که بیشتر این کودکان از نظر جسمی رشد کافی ندارند و روابط جنسی در آنها عوارض بیشتری دارد. عوارضی مانند پارگیهای دستگاه تناسلی و عفونتهای داخلی دستگاه تناسلی مانند لولههای رحمی که بعدها میتواند منجر به نازایی شود.
او در ادامه درباره افزایش بیماری در زنانی که در سن کم ازدواج میکنند، میافزاید: «شرایط فیزیولوژیکی دستگاه تناسلی دختران، بهویژه دهانه رحم بهگونهای است که برای پذیرش عفونت بهخصوص عفونت «اچپیوی» که باعث سرطان دهانه رحم میشود، بسیار مستعد است.
شواهد علمی نشان میدهد هرقدر ازدواج در سنین پایینتر صورت بگیرد، بهویژه در شرایطی که مردی که با او ازدواج میکند قبلا سابقه ارتباط جنسی داشته باشد، احتمال ایجاد سرطان در این افراد بالاتر میرود».
به گفته این متخصص زنان و زایمان آمارها نشان میدهد احتمال سقط جنین، زایمانهای زودرس و تولد نوزادان با وزن کم در زنانی که زیر ١٩سالگى تجربه بارداری دارند بهدلیل اینکه سیستم بدنشان به تکامل نرسیده و استخوانها تراکم لازم را پیدا نکردهاند، بیشتر است. همچنین آمار مرگومیر ناشی از بارداری در زنانی که در سن پایین و بهویژه کودکی ازدواج میکنند، بیشتر است. عواملی مانند عدم تکامل جسمی بهطور مستقیم و مراقبتهای نامناسب بهداشتی و پیگیر و مراقبتهای پایین دوران بارداری بهطور غیرمستقیم میتواند باعث مرگومیر این مادران شود.
همچنین اختلالات دوران بارداری مانند فشار خونهای دوران بارداری، خونریزیهای بعد از زایمان یا بارداریهای پوچ در سنین حدود ١٩ سال آمار بالاتری را نشان میدهند. آمار مشکلات در جنین مادران زیر ١٩ سال نیز بیشتر است. وزن کم، نداشتن رشد کافی در داخل رحم و احتمال سقط و زایمان زودرس در این مادران بیشتر است.
او در پاسخ به این پرسش که شنیده شده بهتازگی دختری قبل از تجربه قاعدگی در ایلام مجبور به ازدواج شده است و این شرایط چه تأثیری بر جسم آن کودک میتواند داشته باشد، میگوید: «اصلا نمیتوانم تصور کنم که یک کودک قبل از بلوغ بتواند رابطه جنسی برقرار کند. دستگاه تناسلی قبل از بلوغ نسبت به سایر اعضای بدن بسیار تکاملنیافته و کوچک است و اصلا ظرفیت پذیرش رابطه جنسی را ندارد.
یکی از مراحل بلوغ، رشد ناگهانی است یعنی بدن فرد از نظر هیکلی شروع به رشد میکند و مرحله آخر بلوغ در دختران قاعدگی است، البته این به این معنا نیست که بعد از قاعدگی سیستم تناسلی به تکامل برای انجام عمل جنسی میرسد و دختران حداقل دو سال پس از اولین قاعدگی سیستم تناسلیشان تکامل پیدا میکند و دستگاه تناسلی آماده رابطه جنسی میشود.
در نهایت آن که اگر زهرا کهرام نبود، اگر شبکه های اجتماعی به این موضوع نپرداخته بودند رها همچنان و هر شب در خانه مرد مورد تجاوز قرار می گرفت و از کابوس همبستری فریاد می زد و چه بسا همین حالا دختر بچه های زیادی در وضعیت رها هستند و فریادرسی ندارند.
قانون ممنوعیت ازدواج کودکان زیر ١٣ سال، می توانست این کودکان را نجات دهد هر چند که دختران زیر ١٨ سال همچنان کودک محسوب می شوند، قانونی که هنوز فراکسیون زنان مجلس شورای اسلامی نتوانسته مخالفان سرسخت این قانون را مجاب به تصویب آن کند و این در حالی ست که دست سازمان های غیر دولتی برای هرگونه مشارکت مردمی و فعال همچنان بسته است.
شاید اگر این سازمان ها امکان مشارکت می یافتند، شاید اگر می توانستیم از تجربه های بین المللی استفاده کنیم امروز کودکان کشورمان کودکی می کردند.