اعتراض کیهان به دفاع از حقوق بشر
فرهاد ابطحی
پس از آنکه نامه محرمانهء آیت الله خامنه ای خطاب به ارگانهای رژیم، که در آن دستور شناسائی نمودن سری همه بهائیان ایران و تحت نظر قرار دادن و پرونده سازی مخفی علیه آنان صادرشده بود، توسط نماینده سازمان ملل علنی و افشاء گردید، جامعه بهائی مستقیما به اعتراض به این موج تازه جور و ستم بر بزرگترین اقلیت مذهبی ایران پرداخت و همانند سازمان ملل نگرانی خودرا از این گونه نقشه های سری که معمولا قدم اول برای فجایع دسته جمعی اسفناکی بوده است به مردم ایران و جهان اعلان نمود. تجربه نشان داده است که این سکوت و بی اعتنایی دنیا نسبت به علائم نوظهور جنایات دسته جمعی است که تحقق اینگونه کابوسهای هولناک را در دنیا میسر ساخته است. حال بار دیگر روزنامه کیهان وارد گود شده و بجای حمله بر بیدادگری اجتماعی و ناشکیبایی مذهبی و نقشه های ضد انسانی تصفیه نژادی و قومی و مذهبی و عوض افشاگری این برنامه سری و دروغ پردازیهای دستگاههای تبلیغاتی، به حمله بر جامعه مظلوم بهائی پرداخته و اعتراض این جامعه زجر کشیده را به این موج جدید ناشکیبائی دینی دلیلی بر ظالم بودن بهائیان و خیانت ایشان قلمداد کرده است. در این نوشتهء کوتاه سعی می شود مسائل مربوط به نوشتهء کیهان اندکی باز شود.
در بیانیه مورد بحث مرجع عالی بهائیان نه اشاره ای به معضلات هسته ای شده و نه صحبت از براندازی نظام است. در این بیانیهِ مرجعِ عالیِ بهائیان، بیت العدل، از بهائیان ایران به خاطر استقامت و بردباری آنها در زیر بار فشار قدردانی شده و خدمات آنها به ایران را در راستای آیندهء درخشنده و روشنی که خداوند برای ایران و ایرانیان در آئین بهائی پیشگوئی کرده بررسی می کند. توجه شما را به برخی مفاد پیام جمع می کنم:
استقامت و وفاداری احبّای ایران به امر مبارک در حین مقابله با آشوب و ضوضائی که جامعه را احاطه نموده موجب سرافرازی و افتخار پیروان اسم اعظم در سراسر عالم است. با توکّل به صون و حمایت لاریبیّۀ الهیّه و با شجاعت، قاطعیّت و تعهّد عمیقی که سبب تمجید بیحدّ ما شده است کماکان به انجام وظائف روحانی خود مشغولند. آمادگیشان برای تحمّل مشقّات بیشمار به منظور رعایت اصول روحانی و حفظ حقوق حقّۀ جامعۀ بهائی در مهد امرالله، آن سرزمین را به سوی سرنوشت باشکوهی که در آثار مبارکه به آن اشاره شده است سوق میدهد. آن عزیزان وارثان صالح نیاکان روحانی خود میباشند که این کلمات عالیات از قلم اعلی در حقّشان عزّ نزول یافته است:
جمیع این قلوب منزّهه و نفوس مقدّسه به کمال رضا در موارد قضا شتافتند و در مواقع شکایت، جز شُکر از ایشان ظاهر نه و در مواطن بلا، جز رضا از ایشان مشهود نه … گویا صبر در عالم کون از اصطبارشان ظاهر شد و وفا در ارکان عالم از فعلشان موجود گشت.
این است دستور عمل بیت العدل به بهائیان: استقامت و بردباری و صبر در برابر آشوب و مشقت و توکل به خداوند در شرایط دشوار. آیا این دستور عملی سیاسی در رویارویی با نظام در راستای منافع غرب است؟ آیا بویی از تبانی سیاسی بر ضد ایران و معضل هسته ای از این گفتار می آید؟ و بیانی هم که از حضرت بهاءالله آورده شده بیانگر لزوم صبر و شکیبایی جامعه بهائی ایران در برابر ظلم و اجحاف است. از بهائیان در موارد شکایت و بلا نباید جز شکر و رضا دیده شود. اتکال بهائیان در چنین دشواری هایی فقط به خداست و این نیز نکته ای است که مسئولین کیهان ناگفته گذاشته اند. قضاوت دربارهء برداشت روزنامهء کیهان از مفاد این پیام را به خواننده محول می کند.
افسوس که اعتراض نامه کیهان پیامی نادرست و لحنی غیر حرفه ای دارد و دارای اشتباهات مهمی نیز می باشد. مثلا در اولین جمله خود مینویسد :"بیت العدل اعظم بهائیان مستقر در شهر عکای اسرائیل که کارش صدور دستورالعمل های لازم برای بهائیان است". اول اینکه مقر بیت العدل در شهر حیفاست نه عکا. دوم اینکه رهبری دینی در جامعه بهائی به نهادی انتخابی و دمکراتیک ونه استبدادی راجع می شود چه جائی برای سخره دارد. سوم اینکه با ذکر اینکه مرکز روحانی بهائی در اسرائیل فعلی قرار دارد کیهان می کوشد تا از نا آشنائی خوانندگان با تاریخ سوء استفادء کند و در ذهنشان رابطه ای میان آئین بهائی و اسرائیل القاء کند. البته کیهان هرگز به خوانندگانش نخواهد گفت که این علما و سران سیاسی ناشکیبای ایران بودند که بهاء الله را نود و شش سال قبل از ایجاد دولت اسرائیل به امپراطوری عثمانی تبعید کردند و ایشان را هشتاد سال قبل از آغاز کشور اسرائیل به فلسطین تبعید کردند و اینکه حضرت بهاءالله حدود شصت سال قبل از تشکیل آن دولت درزندان فلسطین اسلامی وفات کردند و در نتیجه آن سرزمین که بعدا مبدل به اسرائیل گشت نه به خواست بهائیان بلکه به خواست و زور ناشکیبایان ایرانی به مرکز مقدس بهائیان تبدیل شد. در اینجا آنکه دست به ظلم می زند حال مظلوم را بخاطر آنکه مورد تجاوز و تبعید قرار گرفته است مورد شماتت قرار می دهد که چرا پیامبرتان ( که به تصمیم ما به عکای اسلامی تبعید شده بود) در عکا درگذشت، و چرا شما در پیرامون آرامگاه پیامبرتان مرکز جهانی خود را بنا کرده اید؟!
محتوای اعتراض نامهء کیهان نیازمند اندکی موشکافی است. اعتراض نامه کیهان به سه نکته در پیام رهبری بهائی اشاره می کند. اول آنکه بخاطر "خطر حاد و بحرانی" که جامعه بهائی ایران با آن مواجه شده است جانعه بهائی به سهم خود "اقدامات منظمی را در عرصه ملی و بین المللی به منظور آگاه ساختن" جهانیان از این خطرو بحران به عمل خواهد آورد. دوم آنکه در پیام بیت العدل آمده است که ظاهرا "با تغییرات سیاسی اخیر" در ایران، موقعیت بهائیان وخیم تر شده است. سوم آنکه بیت العدل متذکر شده است که حملات پیاپی رسانه های گروهی در ایران از جمله روزنامه کیهان در ماههای اخیر بر دیانت بهائی نشانه و بعد دیگری از این روند نگران کننده می باشد. تعبیر روزنامه کیهان از این سه نکته ای که نقل می کند دو چیز است:
اول انکه می گوید که بیت العدل خط مشی جدیدی را با این بیانات و اعتراضات انتخاب کرده است زیرا که بیت العدلی که "همیشه در تبلیغات و بیانیه های خود، فعالیت سیاسی را مذموم دانسته" حال "اقدام به صدور اطلاعیه سیاسی نموده است." دوم آنکه کیهان مدعی می شود که هدف این فعالیتهای تازه بهائیان شکست ایران است و این فعالیت سیاسی ایشان "همزمان با ماجرای انرژی هسته ای، شورای امنیت و فشارهای غرب بر دست کشیدن از دانش هسته ای" صورت گرفته و به همین منظور و برای فضا سازی علیه ایران در این موقع بخصوص صورت می گیرد.
اما شواهد بیانگر حقیقتی دیگر از آن است که توسط کیهان ارائه می شود:
اولا خط مشی جامعه بهائی و بیت العدل کوچکترین تغییری نکرده است. بر عکس این خط مشی سیاسی رهبران ایران در باره ایراد انواع تازه ظلم به بهائیان است که متغیر شده و شتاب یافته است. بر مبنای همین سیاست تازه است که روزنامهء کیهان خط مشی جدیدی در برخورد با بهائیان بدستور مقامات سیاسی اتخاذ کرده است. اکنون حدود سی سال است که جامعه بهائی در زادگاه مقدسش یعنی کشور ایران دستخوش ظلم و تبعیض منظم، نه توسط مردم ناآگاه، بلکه توسط قانون رسمی مملکت و سران دولت شده است. در تمام این مدت جامعه بهائی که از حق تظلم به قانون و دولت محروم بوده است به آگاه ساحتن مردم ایران و جهان از این پایمال ساختن حقوق بشر نسبت به این جامعه تنها و ستمدیده پرداخته است تا شاید فشار افکار عمومی در ایران و جهان باعث شود که ایران عزیز در جهت احترام به اصول حقوق بشرگام بردارد و از بی حرمتی و ذلت ایران عزیز در عرصه افکار جهانی جلوگیری شود تا تصویر ایران در ذهن جهانیان، فرهنگ شکیبایی مذهبی کوروش کبیر باشد و نه فرهنگ اعتساف و عقب افتادگی اخلاقی و مدنی. کیهان از تغییر خط مشی بیت العدل در پیام اخیرش سخن می گوید ولی صدور پیام اعتراض به سلب حقوق بهائیان ایرانی از جانب رهبری بهائی نه تنها دهها بار در این سی سال اخیر انجام شده است بلکه از صد و سی سال قبل توسط خود حضرت بهاءالله خطاب به پادشاه ایران یعنی ناصرالدین شاه انجام گرفت. همین نوع اعتراضات توسط رهبران جامعه بهائی بارها نسبت به رژیمهای قاچار و پهلوی انجام پذیرفت. پس این تغییر خط مشی که کیهان می گوید چیست و کجاست؟ روش بهائیان کماکان تظلم به مراجع کشوری و جهانی بوده و هست. عجیب تر آنکه کیهان این "تغییر خط مشی" را حرکتی در جهت دخالت در سیاست قلمداد می کند و استدلالش هم این است که در پیام بیت العدل آمده است که ظاهرا "با تغییرات سیاسی اخیر" در ایران موقعیت بهائیان وخیم تر شده است. این استدلال کیهان نیز بسیار غریب است. اولا دهها بار در پیامهای بیت العدل در سی سال گذشته این واقعیت که با انقلاب اسلامی وضعیت بهائیان در ایران وخیم تر گردید تصریح و تأکید شده است. حال چگونه است که این سخنان در سی سال گذشته فعالیتی" سیاسی" نبوده است ولی اکنون همان سخن (که ظاهرا با تغییرات سیاسی اخیر در ایران موقعیت بهائیان وخیم تر شده است) دلیلی قاطع بر سیاسی شدن و تغییر خط مشی بیت العدل می گردد. دوم آنکه معلوم است کیهان اطلاع درستی در مورد اعتقادات بهائی ندارد و نمی داند که روش بهائیان در تظلم و دادخواهی نه تروریسم است و نه حمله مسلحانه برای براندازی رژیمهای گوناگون. بلکه با توسل به قانون مملکت، آگاه ساختن مردم از حقائق، و روشنگری افکار عمومی مبتنی بر دفاع از حقوق بشر است که می کوشد تا از وقوع ظلم و در نتیجه از ذلت و شرم ظالم نیز پیشگیری نماید. آری اگرچه بهائیان در امور اداری از دولت خود اطاعت می نمایند ولی در امور وجدانی شهادت را بر اطاعت ترجیح می دهند کما اینکه همه ایرانیان این شجاعت و سرافرازی بهائیان را به چشم خود در سی سال اخیر دیده اند. جامعه بهائی همواره و بدون تغییر و انحراف بر طبق همین اصول رفتار کرده و می کند. دوم آنکه ظاهرا کیهان بر این پندار است که ذکر هر واقعیت بدیهی (مثلا اینکه ظاهرا با تغییرات سیاسی اخیر در ایران موقعیت بهائیان وخیم تر شده است) اقدامی در جهت بر اندازی رژیم است. باید این سخن کیهان را روانکاوی نمود تا حقیقت آن معلوم گردد. معلوم است که نویسنده کیهان خود بخوبی از نادرست گویی منظم خویش آگاه است و بخوبی می داند که تمام اتهامات مندرج در کیهان علیه جامعه و دیانت بهائی همگی افتراء است که به عمد و برای توجیه ظلم و کشتار و سلب حقوق قانونی مظلومان نگاشته شده است و به همین جهت است که ذکر هرگونه واقعیت اجتماعی را تهدید و فعالیتی سیاسی و کوششی در جهت بر اندازی می شمارد.
اما دومین اتهام و تعبیر کیهان نیز غلط است. کیهان می کوشد تا نقشه سری برای آزار فاجعه امیز بهائیان ایران را توجیه و پنهان سازد و به انجام و تحقق آن کمک کند تا آنکه ایران را در نزد همه جهانیان خوار و حقیر و ذلیل گرداند. به همین جهت است که باز به تحریف حقیقت می پردازد و این اعتراض را نه تنها یک خط مشی جدید می گیرد بلکه آن را توطئه ای همزمان برای جلوگیری از دانش هسته ای در ایران قلمداد می کند تا بهائیان را دشمن ایران جلوه دهد. البته چنانکه دیدیم اعتراض به ظلم و تجاوز به حقوق بشر، شیوه همیشگی جامعه بهائی بوده است و مطلب تازه ای نیست. متأسفانه کشور ما در سی سال اخیر همواره با بسیاری ملل و دول دیگر در مبارزه و دشمنی بوده است و پایانی برای این درگیری ها نیز به چشم نمی خورد. گویا کیهان معتقد است که دفاع از عدالت در ایران خیانت به ایران است و اینکه اعتراض به ظلم داخلی حمایت از خارجیان است. بدین تر تیب هرگز نباید هیچکس هیچ اعتراضی به هیچ نوع ظلم در ایران بکند مگر آنکه سران فعلی ایران با هیچ کشوری درگیری نداشته باشند. مسئله این است که این درگیریها متأسفانه همیشه بوده و خواهد بود و در نتیجه بنابراین منطق هر اعتراض مشروعی به ستم در متن درگیری خارجی ان وقت مورد تعبیر قرار گرفته، به ان وصله گردیده و مهر خیانت به ان میخورد.
البته با کیهان هم زبانیم که توطئه ای در کار است ولی این توطئه و این "همزمانی" ان است که کیهان خودش دست درآن دارد و اکنون می خواهد با افتراء و تحریف حقیقت ان را به بهائیان پرتاب کند. نوشتهء کیهان از سه نکته در پیام بیت العدل سخن می گوید. اما مهمترین و اساسی ترین مطلب ان پیام را کاملا ناگفته گذاشت و در مورد ان سکوت کرد. اصلی ترین مطلب ان پیام این است که سازمان ملل متحد فرمان محرمانه آیت الله خامنه ای خطاب به ارگانهای نظام، مبنی بر شناسائی نمودن محرمانهء همه بهائیان ایران و تحت نظر قرار دادن فعالیتهای ایشان، را کشف و به دنیا اعلان نمود. پیام بیت العدل در ارتباط با این توطئه جدید و نگرانی آغاز مرحله فاجعه امیزتری از تجاوز به حقوق بهائیان صادرگردید. نوشته کیهان تظاهر می کند که هیچ اتفاق تازه ای در مورد وضع وخیم بهائیان در ایران صورت نگرفته است و این بیت العدل است که بخاطر درگیری اخیر ایران با جهان دست به اعتراض "سیاسی" و "تغییر" خط مشی نموده است. این استدلال شواهد مهمی را نادیده می گیرد.پس می پرسیم که نقش کیهان در این توطئه چیست؟ پاسخ این پرسش آسان است:
اولین واقعیت این است که سیاست جدید کیهان در نوشتن مقالات پی در پی علیه جامعه بهائی (انهم مقالاتی سراپا افترا و دروغ) درست همان زمانی اغاز می گردد که نامه سری آیت الله خامنه ای مبنی بر توطئه مخفی علیه بهائیان نوشته شده است. این خط مشی جدید کیهان برای همه بهائیان و صاحب نظران عجیب و غیر قابل توجیه می آمد. چه شد که به ناگاه نه تنها این روزنامه بلکه دیگر رسانه های عمومی که در گذشته به ندرت از دیانت بهائی سخن می گفتند به ناگاه چپ و راست مقالات ضد بهائی می نویسند؟ اما حال با علنی شدن نامه و دستور محرمانه این راز دردناک و تیره گشوده شد. کیهان بجای انکه در خدمت حقیقت و عدالت و در افشاگری تنگ نظری و عقب افتادگی فکری بر اید و نقشی انتقادی و متعهد به حقیقت و راستی ایفا کند، خواسته یا ناخواسته عنصری فعال در اجرای توطئه مخفی در می اید، با قدرت به نفی ازادی سخن می پردازد، ارگان توجیه سرکوب دگر اندیشی می گردد، و و به اسارت فکری و بردگی نسبت به خواسته زورمندان تن در می دهد. این است که حال که ان توطئه فاش شده و توسط جامعه بهائی مورد اعتراض قرار می گیرد مقاله می نویسد تا مظلوم را ظالم جلوه دهد.
دومین واقعیت مربوط به این حقیقت تلخ است که این چرا روزنامهء سرآمدی با پیشینهء درخشانی چون کیهان هنگامی که با این خبرعمده و اساسی در مورد دستور محرمانه راجع به برخورد با جامعه بهائی مواجه می شود آن را بالکل مسکوت می گذارد و بجای تحقیق در مورد آن، تکرار و طرح موضوع به منظور افشای حقیقت، و نگرانی در مورد حقوق انسانی هموطنان ایرانیش، نه به پیام سازمان ملل توجه می کند و نه به ذکر همان مطلب در پیام جامعه بهائی همت می کند، بلکه بالعکس در مورد ان پیام مقاله می نویسد بدون انکه کوچکترین اشاره ای به این مطلب اصلی نماید و رسالت روزنامه نویسی خود را با نوشتن علیه بهائیان وتحریف محتوای ان نامه و شعار در مورد دانش هسته ای و اسرائیل ایفا می نماید. اگر این روزنامه علاقه ای به حقیقت و تعهدی به رسالت شکوهمند روزنامه نویسی داشت شاید بهتر می بود که به درج همه پیام بیت العدل می پرداخت و نه تحریف کلام ،و کنکاش در مورد ان نامه سری می نمود. به همین علت هم ناجوانمردانه علیه بهائیان نوشته و می نویسد بی انکه هرگز به جامعه بهائی حق نوشتن مقاله و چاپ کردن ان در روزنامه اش را بدهد و تظلم بهائیان به مراجع بین المللی را نیز دلیلی دیگر در اثبات خائن بودن بهائیان قلمداد می کند. شواهد حاکی از آن است که کیهان خواسته یا ناخواسته با سیاست سری مرتبط است و خودش هم از عناصر فعال اجرای آن نقشه است و در نتیجه نه نسبت به آن کنجکاوی نشان می دهد و نه تن به پژوهش و تحقیق پیرامون آن می دهد. پوشیده نیست که صاحب امتیاز روزنامهء کیهان رهبریت نظام آیت الله سید علی خامنه ای است که دستور عمل محرمانهء مورد نظر این گفتار را نیز او صادر کرده است.
نکته دیگری که ذکرش جالب است این است که بر خلاف نطر نویسنده کیهان که "تغییر" خط مشی جامعه بهائی در این پیام اخیر بیت العدل را بخاطر همزمانی این پیام با درگیری ایران با شورای امنیت بر سر "دانش هسته ای" قلمداد می کند، در واقع این تعبیر بی اساس را چند سال قبل همان نویسندگان در پوشش کانون رهپویان وصال شیراز در جواب به تظلم نامه ای که جامعه بهائی خطاب به رئیس جمهور خاتمی و مردم ایران نگاشتند مطرح کردند. در جواب رهپویان آمده است که بهائیان جان بر کف تظلم نامه نوشته و به دست خود به سران ایران در هر گوشه مملکت تسلیم نمودند تا از پیشرفت دانش هسته ای در ایران جلوگیری کنند! حال همان نویسندگان حرف پیشین خود را فراموش کرده و همان سخن بی مایه را اکنون به عنوان تبیین خط مشی جدید بهائیان و همزمانی با این شرایط نوین به خوانندگان تحویل می دهند. پس دو پدیده تغییر نیافته است: اول خط مشی غیر سیاسی ولی معطوف به اصول حقوق بشرجامعه بهائی و دوم سیاست دروغ بافی و افترا پرداز بهائی ستیزان. شاید تنها روندی که شتاب گرفته توطئه کیهان و زورمندان علیه حقوق بشر و حیثیت ایران باشد.