از بلوف سیاسی تا بازدارندگی

فریبا داوودی مهاجر

به نظر می رسد جمهوری اسلامی ایران، برای مقابله با سیاست های ایالت متحده آمریکا از ” استراتژی بازدارندگی” به عنوان راهبرد نظامی استفاده می کند.

ولی سوال این جاست که آیا جمهوری اسلامی قابلیت استفاده از این استراتژی را در مقابل ایالت متحده آمریکا دارد؟”

و در صورت داشتن یا نداشتن چنین قابلیتی جمهوری اسلامی ایران با چه نتایجی روبرو خواهد شد. قبل از ورود به مساله نیازمند مفهوم سازی از نظریه بازدارندگی و توازن قوا هستیم.

بازدارندگی درامنیت بین الملل نظریه ای ست که تعاریف مشخصی دارد ولی این تعاریف به دلیل روابط و تعداد بازیگران درگیر، و دیگر متغیرها قابل قبض و بسط است.

راهبردی که درجهت افزایش خطر جنگ و درگیری نیست بلکه مجموعه شیوه ها و توانایی هایی ست که می تواند همیشه آماده باشد ولی هیچگاه استفاده نشود. توانایی هایی که اگر بازیگری فاقد آن باشد نباید ازاین شیوه در روابط خود با با دیگر کشورها استفاده کند و اگرنه مرتکب یک عملیات انتحاری شده است.

اسکلت بازدارندگی – توان ملی

به زبان ساده، بازدارندگی مجموعه ای از منابع است که یک کشور می تواند با تکیه بر آن ها بررفتار کشور دیگر برای انجام دادن یا مانع شدن از عملی استفاده کند و به عبارتی کشور دیگر را قانع کند که هزینه – فایده کرده و عقلانی عمل کند.

بازدارندگی به معنای استفاده از ابزارجنگی برای متقاعد کردن بازیگر دیگر نیست ولی توان نظامی- تسلیحاتی از جمله ابزارهای مهم برای ورود بازیگران به این استراتژی یا راهبرد است.

توانی که به کشورها قدرت می دهد از دیپلماسی، چانه زنی سیاسی و حتی ایجاد اتحاد ها و پیمان های مشترک برای توازن قوا استفاده کنند.

و اما ” توان تسلیحاتی و دفاعی” یکی از مولفه های بازدارندگی ست که بدون قدرت اقتصادی، قدرت علمی و صنعتی ، قدرت دیپلماتیک و مهمتر از همه وحدت و انسجام ملی و مشروعیت نظام نمی توان از” توان ملی ” برای بازدارندگی استفاده کرد.

اسکلت بازدارندگی با این ابزارها و منابع شکل گرفته و قد علم می کند و اگرنه با کوچکترین تلنگری متلاشی می شود و فرو می ریزد.

توازن ابزارها – سوراخ های امنیتی

در این میان ، توازن میان این ابزارها و چگونگی چینش آن ها کنار هم است که تعیین کننده است.

توازنی که می تواند بالاترین سطح بازدارندگی را ایجاد ، و حفره های امنیتی را مسدود کند و اگر محتمل است که در هر زمان  حریف از این حفره هااستفاده کرده و دست بالاتر بگیرد.

بدون شک جمهوری اسلامی ایران به دلیل فقدان  عوامل ذکر شد ه دارای موقعیت متناسب و درون زا برای به کارگیری این استراتژی نیست و چنانچه وارد این بازی شود ، از پیش باخته محسوب شده ، و بازی را واگذارمی کند؛ بنابراین تهدیدهایی مانند بستن تنگه هرمز جدا از آن که به نفع جمهوری اسلامی نیست به صلاح این رژیم هم نیست.

یا انفجار نفت کش ها که اگر چه می تواند در کوتاه مدت، بازیگران منطقه و غربی را نگران کند ولی در بلند مدت به زیان جمهوری اسلامی ست.

توان اقتصادی ضرورت – توازن قوا

جمهوری اسلامی با توجه به تحلیل رفتن بنیادهای اقتصادی و صرف هزینه های هنگفت در سوریه ، یمن ، عراق ،  لبنان ، کشورهای آمریکای لاتین و افریقایی و سیاست گذاری غلط اقتصادی و فساد گسترده اداری و دولتی، توان نظامی لازم برای ورود به یک جنگ تمام عیار و حتی کوتاه مدت را برایرسیدن به اهداف تعیین‌شده ندارد.

جمهوری اسلامی فاقد توان اقتصادی برای تامین مایحتاج عمومی مردم است و نمی تواند اعتبارات لازم برای خرید دارو و لوازم ضروری مردم را فراهم کند. کمک های هتگفت به حزب الله لبنان تا هزینه های نجومی برای ایجاد عمق استراتژیک و تشکیل هلال شیعی پشتوانه مالی کشور را به جایی رسانده که حقوق کارگران و کارمندان به موقع پرداخت نمی شود و در چنین شرایطی هر اقدام نظامی حتی “محدود” ، شلیک به خود و کمانه کردن گلوله به سمت نظام محسوب می شود.

قدرت اقتصادی یک ضرورت است ، قدرتی به معنای توان تأمین مایحتاج عمومی کشور از داخل یا خارج است. در تعریف مایحتاج، ممکن است نیازهای تسلیحاتی، غذا، دارو و درمان، و … نیز گنجانده شود. تأمین مایحتاج از خارج کشور به معنای دارا بودن خدمات یا کالای باارزشی برای تبادل و فروش و حضور در بازار بین‌المللی است و سوال این جاست که آیا جمهوری اسلامی ایران در شرایطی قرار دارد تا مانع فعلیت تهدیدات بالقوه شود و اگر ندارد تاوان ضعف توان ملی را چه کسی جز مردم ایران خواهند پرداخت.

همپایی دیپلماسی و توان دفاعی کشور

جمهوری اسلامی باید بداند همپایی دیپلماسی و توان دفاعی کشور یک ضرورت است که از کنار دشمنی با آمریکا و اسراییل نمی گذرد و برای منع تهدید باید  قدرتی همپایه برای مسابقه تسلیحاتی، جنگ دیپلماتیک، بنیه اقتصادی و حتی علمی کشور با آمریکا داشت.

جمهوری اسلامی نمی داند که برای رفع تهدید باید در بالاترین سطح بازدارندگی قرار گیرد و بالاترین سطح در ایجاد منافع مشترک، دوستی های عمیق و کسب توان غیرقابل رقابت نهفته است و اگرنه جمهوری اسلامی به پایین ترین سطح توان ملی سقوط خواهد کرد.

آن هم در شرایطی که حاکمان این کشور انسجام ملی و مردمی را پشت سر خود ندارند و اعتبار خود را در سطح ملی و بین المللی از دست داده اند.

جمهوری اسلامی نمی داند برای تنش زدایی تنها بلوف سیاسی و تحرکات ایضایی بازدارنده نیست و هر تحرکی نیازمند اعتبارات و مزیت هایی ست که در جهت توان ملی هم افزایی ایجاد کند.

از بلوف تا بازدارندگی

چندی پبیش حسن روحانی رییس جمهور جمهوری اسلامی درروزصنعت دفاعی گفت:

سیاست ایران تنش زدایی، همگرایی و اعتماد سازی با دنیا است ولی جناب رییس جمهور به مولفه های چنین سیاستی اشاره نکرد. مولفه هایی که می تواند قدرتی برایر، در هر چانه زنی سیاسی ایجاد کرده و پشتوانه ای برای تنش زدایی باشد.

سخن پایانی آن که جمهوری اسلامی برای تامین امنیت، دفاع ، قدرت ، راهبردهای منطقه ای و دیپلماسی دفاعی در محیط پرمخاطره امنیتی نمی تواند بازیگر خوبی باشد مگر سازو کارهای متنوعی ایجاد کرده  تا از شرایط بلوف  به بازدارندگی ادراکی دست یابد.

Comments are closed.