به نقل از صفحه اینستاگرام #مهدی_قلیان برادر وی:
غمت در نهانخانه ی دل نشیند…
امروز در تاریخ ۱ مرداد ١٣٩٨ پدر و مادر پیرم بعد از طی ۱۳ ساعت مسافت از دزفول به تهران و با وجود خستگی و دلی شکسته برای ملاقات با سپیده به زندان شهرری(قرچک) مراجعه کردند. مسئولین پس از تفتیش آنها اجازه حضور در سالن ملاقات و دیدار با سپیده را دادند ولی از بدو ورود یکی از مسئولین زن به خاطر یک انگشتری که در انگشت پدرم بود و در هنگام تفتیش تحویل زندانبان نداده بود، دائما به او تذکر میدادند و با ایجاد ناآرامی باعث عدم تمرکز دیدار سپیده با اعضای خانواده شدند. و جای بسی تعجب است زیرا که ماموران متوجه نیستند که باید آرامش برقرار کنند نه رعب و وحشت تا خانواده زندانی بتوانند پس از طی فاصله طولانی و سفر و دروی از فرزند تنها ۲۰ دقیقه با فرزندانشان ملاقات کنند. در پی این مساله مشاجرهای بین سپیده و ماموران زندان به دلیل بیحرمتیهایی که به پدر و مادر روا شده رخ میدهد. این جریان سپیده را عصبانی و ناراحت کرده و او را به گریه میاندازد.
ملاقات با سپیده آن هم پنج دقیقه و با ناآرامی به پایان رسید و ماموران زندان به ما گفتند که دیگر سپیده ممنوع الملاقات است و سپیده هم در جواب گفت: : “بعد از این همه سختی مرا از چه می ترسانید؟ ملاقات را ممنوع کنید چه بهتر”…با اصرار پدر و مادر و پادرمیانی یکی از مسئولان زندان ۵ دقیقه اجازه خداحافظی از پشت کابین به سپیده داده می شود.
سپیده از امروز صبح تا تشکیل دادگاهش به خاطر ظلمها و بیحرمتیهایی که در حق خود و پدر و مادرش روا شده است و انتقالهای گوناگونش به زندان های متعدد دست به اعتصاب غذا زده است و پدر و مادر پیرم با قلبی شکستهتر و دستانی خالی و چشمانی گریان از تهران عازم خوزستان شده اند…
سپیده فقط یک دانشجوی معترض به وضع موجود و شرکتکننده در اعتصابات هفت تپه بود آیا مستحق این همه فشار و عذاب است؟
“از هفتتپه تا تهران، زحمتکشان در زندان”
#زندانیان_هفت_تپه #اعتصاب_غذا