چرا دولت جمهوری اسلامی ایران بهائیان را مورد آزار و اذیت قرار می دهد؟
· دولت جمهوری اسلامی برای مبارزه فکری و عقیدتی با دیانت بهائی مصمم است از بحث مستقیم بگریزد و ناچارا اتهامات سیاسی را دست آویزی برای سرکوب بهائیان کرده است.
· دولت جمهوری اسلامی بیش از ۲۵ سال است تمام اسناد ، آرشیوها و بایگانی ها و مخابرات جامعهء بهائی را در دست دارد.
· دریغ از یک سند و مدرک که ارتباطی بین دیانت بهائی و صهیونیسم و امپریالیسم و غیره را نشان دهد.
بدون تردید مهم ترین دلیل مبارزه مسلمانان با بهائیان از جنبه اعتقادی است. بهائیان اسلام را آخرین دین نمی دانند و همین ادعای بزرگ ، انحصار حقانیت را از دست مسلمانان می گیرد و مسلمین که طبق دستورات دینی خود ، می توانند به آزار دگر اندیشان اقدام کنند ، نه تنها اذیت کردن بهائیان را مذموم نمی دانند ، بلکه برخی آنرا ثواب نیز می شمارند. در این صورت ، کاملا طبیعی است که در ایران ، بهائیان نه فقط از داشتن آزادی برای تبلیغ آیین خود محروم باشند ، که حق برگزاری مراسم درون دینی خود را نیز نداشته باشند.
اینک که حکومت اسلامی نیز هست ، منطقی خواهد بود اگر ببینیم که فشارهای وارده بر جامعه بهای ، صد چندان شده است. دو مواجهه در رودررویی جمهوری اسلامی نسبت به بهائیان می بینیم. یکی در سالیان اول انقلاب و دیگر در سال های اخیر( حدودا پس از رحلت آیت الله خمینی). در مرحلهء نخست ، این مبارزه و اذیت وجهه اعتقادی داشت. بسیاری از مسؤولان جدید کشور بدون آن که هیچ گونه اطلاعی از آیین بهائی داشته باشند ؛ بهائیان را کافر ، جاسوس و خائن می دانستند و بر اساس همین اندیشهء نادرست ، در نابودی دیانت بهائی و افراد بهائی می کوشیدند. مسأله مهم این جا است که وقتی چیزی در هیأت یک اجتماع تبدیل به اعتقاد شد ، دیگر پیدا کردن دلیل و حجت برای اثبات درستی آن اعتقاد اهمیت پیدا نمی کند. هیچ کس در آن زمان نمی خواست بپرسد که آیا بهائیان واقعا جاسوس بوده اند یا خیر. این اعتقاد راسخ آنان بود. وقتی انقلاب شد ، هیجان اسلام خواهی مردم و مهم تر از آن اندیشه حق مطلق بودن ، باعث شد که وجوهی از کارکردهای رژیم جدید در آزار بهائیان جلوه کند.
اما امروزه مبارزه جمهوری اسلامی با بهائیان دیگر بر اساس اعتقادات بی مایه نیست ، بلکه نوع مبارزه بیشتر رنگ سیاسی دارد و سیاستی است برای حفظ رژیم در بعد مذهبی. گر چه هنوز در مطبوعات و کتاب های تاریخی ، وجوه سخن های بی مایه علیه بهائیان کماکان بر روش سابق است ، اما مسؤولان حکومت دیگر می دانند که بهائیان جاسوس نبوده اند و کاری به کار سیاست نداشته اند. به وجود آمدن این حس در آنان ، نبوده مگر خون های بی گناهی که ریخته شد ، آرامشی که بهائیان از خود نشان دادند و همچنین فشارهای خارجی و نداشتن همان دلایلی که قبلا اعتقاد بود و حالا می بایست برای حقوق بشر توضیح داده می شد. یقینا توضیح برای مراجع ناظر حقوق بشر نه بر اساس توهم که می بایست بر اساس دلیل باشد و اینان چون دلیلی نداشتند ، شاید به مواضع اشتباه خود پی برده و در دستگیری های اخیر به آن اشتباهات اقرار هم کرده اند.
در این صورت امروزه مبارزه با بهائیان برای این است که می دانند اگر بهائی آزاد باشد ، حرف برای زدن دارد و این حرف زدن ، و مطرح کردن تعالیم بهائی برای آیندهء ایران بر اساس همین سیاست است که بهائی برای کسب نکردن تحصیلات عالیه و ماندن در چنبره خاموشی ، باید به دانشگاه نرود و تماسی با جامعه نداشته باشد.
کاملا مشخص است که امروزه سیاست مبارزه با بهائیان در بعدهای فرهنگی/سیاسی/ مذهبی ، با هدف بایکوت و بی حرکت ساختن جامعه بهائی صورت می گیرد تا بهائیان از درون تهی شوند و این نیز خیال باطلی است ، چه که آیین بهائی اگر در ۱۴۰ سال قبل کاملا وابسته به بهائیان ایران بود ، امروزه دیگر بهائیان ایران ، تنها جزئی کوچک از جامعه جهانی بهائی اند. اگر بهائیان در قتل عام های دوره قاجار محفوظ ماندند ، باید گفت که مبارزه کنونی رژیم جمهوری اسلامی با بهائیان ، قبل از طرح ریزی ، شکست خورده است.
نقشه و یا الگوی بهائی برای ایران چیست؟
· دیانت بهائی حکومت مردم سالار و مشروطهء پارلمانی را توصیه می کند.
· پیشرفت و ترقی ایران و رفاه مردم ایران در تمام ابعاد و جنبه های ممکن از اولویت های جامعهء جهانی بهائی است.
مدل بهائیان برای همه کشورها بر اساس همان تفکر جهانی باشد که در تعالیم بهائی وجود دارد و ایران و غیر ایران در آن تفاوتی نکند. حضرت بهاءالله برای همهء کشورها مدل حکومتی مشروطه پارلمانی را توصیه فرموده اند. صرف نظر از نظام سیاسی حاکم بر ایران بهائیان خدمت به ایران و ایرانیان را وظیفهء خود می دانند.