کور خود و بینای مردم
در سایت ساغر مطلبی را دیدم از قول یک جوانِ به اصطلاح شیعه که به تصوّر خود جواب دندانشکنی به جوانان بهائی داده و منّتی هم گذاشته بود که اجازهء نفس کشیدن به آنها داده شده والاّ باید از این مرز و بوم طردشان کرد و آوارهء بلادشان نمود.
زهی حیرت از این جوان به اصطلاح روشنفکر که اینگونه میاندیشد و اینگونه در طریق حقّ و حقیقت گام بر میدارد. حق آن میبود که ایشان قبل از نوشتن این قبیل عبارات نظری به تاریخ ادیان میانداختند و نظر عنایتی هم به قرآن کریم مبذول میداشتند (چون پیدا است که از قرآن هم هیچ نمیدانند) و نظری هم به قانون اساسی و یک نگاهی هم به میثاقهای بینالمللی که ایران آنها را امضاء کرده و آخر کار هم اگر فرصتی مییافتند به آثار بهائی هم عطف توجّهی میکردند تا به قول معروف مظهر این شعر نشوند که "عِرض خود میبری و زحمت ما میداری."
ای جوان اوّلاً بدان که اگر با همسنّ و سالان و هم مسلکان خود قدری مذاکره میفرمودی متوجّه میشدی که نظر تو نظر همگان نیست و بسیاری از مسئولین دانشگاهها و سایر دانشجویان از این که جوانان بهائی به حکم رئیس سازمان سنجش اخراج شدند، بسیار ابراز تأسّف نمودند و حتـّی در مواردی مسئولین دانشگاه از این که دانشجویان ممتازشان از تحصیل محروم گردیدند، انگشت حسرت به دندان گزیدند. لهذا، تو و امثال تو بر طبل توخالی میکوبید که قصد دارید دست مسئولی را که به بهائیان اجازهء تحصیل دهد له و لَوَرده کنید.
قانون اساسی دولت را موظـّف کرده که وسائل تحصیل را برای همگان بدون توجّه به عقائد آنها فراهم آورد. آنچه که شما تصوّر میفرمایید قانون است، فقط مصوّبهء شورای عالی انقلاب فرهنگی است که اوّلاً مخالف قانون اساسی است و ثانیاً ممانعت از ورود افراد بهائی به دانشگاه را پیشبینی نکرده است. امّا مسئولین عشقشان کشیده اینگونه رفتار کنند و علیرغم تمام تعهّداتی که به مجامع بینالمللی میدهند، زمان عمل که فرا میرسد، باز هم خُلف وعده میکنند و همان راهی را میروند که از آغاز بر خلاف قانون رفتهاند.
ای جوان، اگر نگاهی به تاریخ ادیان بکنی مشاهده میکنی که در ابتدای هر ظهوری اینگونه مظالم بر پیروان دیانت جدید رفته و آنچه که دولت جمهوری اسلامی بر بهائیان روا میدارد تازگی ندارد. نگاهی به مسیحیت بینداز و ببین که یهود و رومیان چه کردند و نرون چگونه مسیحیان را همچون شمع در باغهای محلّ میهمانیاش به تیر میبست و روغن روی آنها میریخت و آتش میزد و نور میگرفت. امّا آن مظالم باعث نشد که امر مسیحی از پیشرفت باز مانَد. مظلومیت اوائل اسلام را بنگر و چند سال آوارگی مسلمانان در شعب ابیطالب را به یاد آور و این که احدی با آنها معامله نمیکرد و آن زمان را به یاد آور که حضرت رسول اکرم مجبور شدند شبانه به مدینه هجرت کنند که اگر نرفته بودند کفـّار ایشان را به شهادت رسانده بودند. مظلومیت یهود در زیر سُلطهء فرعون را به خاطر آور که حضرت موسی قیام فرمود و آنها را به صحرای سینا برد و چهل سال آواره بودند تا بالاخره سر و سامان گرفتند و به قدرت رسیدند. حال، فرضاً چند صباحی دولت جمهوری اسلامی هم با بهائیان همان رفتاری را داشته باشد که کفـّار با مسلمانان داشتند و فرعونیان با موسویان و یهود و رومان با مسیحیان.
نظری به آیات قرآن بینداز که میفرماید، "لا اکراه فی الدّین" یا "لکم دینکم و لی الدّین". یا باید بپذیریم که این اصل مطلق در دیانت اسلام است یا آن که آن زمان که هنوز مسلمانان در ضعف بودند این آیات نازل شد تا مورد تعدّی واقع نشوند. به هر حال آیهء کتاب خدا است و لاجرم باید لحاظ گردد؛ اگر قصد دارید به آن بیاعتنا باشید خود جوابگو هستید لا غیر.
چند روز پیش جناب ولایتی در تلویزیون راجع به ساسانیان صحبت میفرمودند. ایشان اشاره کردند که، با این که دیانت زرتشتی دیانت توحیدی است، امّا در زمان انوشیروان چنان جامعه طبقاتی شده بود که وقتی فرزند کفّاشی خواست تحصیل کند، انوشیروان مانع شد و گفت که تحصیل مخصوص طبقهء خاصّی است. جناب ولایتی این موضوع را مورد انتقاد قرار دادند. همین مطلب را چندین سال قبل خودم از جناب خمینی شنیدم که در مورد بطلان حدیث "وُلدتُ فی زمن ملک العادل" صحبت میکردند و از جمله دلائل در ردّ عدالت انوشیروان را همین موضوع ممانعت از تحصیل فرزند کفّاش ذکر کردند. تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مجمل.
و امّا در مورد اهانت بهائیان به حضرت رسول و ائمّهء اطهار؛ مشخّص است که ابداً در مورد دیانت بهائی و اصول عقاید آن اطّلاعی نداری و بی پایه و اساس و روی غرض و تعصّب و آنچه که شنیدهای صحبت میکنی. پیروان تنها دیانتی که نام حضرت رسول و حضرات ائمّه را با احترام میبرند بهائیانند. به کتاب ایقان نظر کن تا ببینی با چه احترامی از حضرت رسول یاد شده است. حضرت عبدالبهاء در سفرهای غرب در کلیساها و کنیسهها در اثبات حقـّانیت حضرت رسول سخنرانی فرمودند. امّا شما رعایت انصاف نفرمودید و سخن به خطا گفتید.
انشاءالله جای این هشتصد دانشجوی بهائی محروم از تحصیل را شما و امثال شما بگیرید، تحصیل کنید و به مدارج عالیه علمی برسید و گوی سبقت از همگنان بربایید؛ آنگاه در خواهید یافت که چند سطری که در مورد حقوق بهائیان نوشتهاید چقدر به خطا بوده است.
توفیقتان رفیق باد .