فریبا داودی مهاجر
مرکزتندرستی و حقوق بشر
هما مدتی در محیط کارش به شدت تحت فشاربود. مرتب
این رِئیس می رفت و یکی دیگر می آمد واو می ترسید که در این عزل و نصب ها شغلش را از دست بدهد. هما روزنامه نگاربود والبته هست. زن فعال و فرهیخته ای که در میان روزنامه نگاران سری در سرها داشت و البته نامش در این جا مستعاراست.
هما در معرض اخبارسیاسی ، اجتماعی ایران قرار داشت و هم زمان در پروسه جدایی بود. طبیعی بود که حالش خوب نباشد ولی آنقدر مشکل داشت که حتی متوجه نبود حالش خوب نیست. دست ها و صدایش می لرزید و قرار نداشت. خواب هم نداشت و مرتب وزن از دست می داد. یک روز هما را در خیابان دیدم که با خودش حرف می زد و راه می رفت. چند بار صدایش کردم ولی نمی شنید تا این که آرام دستی بر شانه هایش زدم که از جا پرید. انگار روحش از دنیایی دیگر به سرعت برق حلول کرد در این دنیا…..آن هم درویرجینیا. من را نگاه کرد و چند ثانیه نه من را شناخت و نه می دانست کجاست. به من گفت : ” فریبا این جا کجاست “. وقتی دور و برش را شناخت، جدی به او گفتم بخواهد و نخواهد باید به روانشناس و روانپزشک مراجعه کند و او پاسخ داد که روانشناسی نمی شناسد و من فهمیدم که او حتی توانایی رفتن به پزشک را ندارد.
حقیقتش بسیاری از ما شاهد افرادی هستیم که در شرایط سخت، توانایی کمک به خود را ندارند و یا با انواع و اقسام دلایل از مراجعه به پزشک و کادرروان درمانی خودداری می کنند و ده ها اما و اگر می آورند.
این موضوع را نه به شکل مصاحبه بلکه به عنوان یک سوال عادی با روانکار متخصصی مطرح کردم که درسوِئد بر روی پرونده های خشونت جنسی کار می کند. صرفنظر ازجواب های او یک نکته در حرف هایش برای من جالب بود. او گفت: ” من خودم به دلیل سختی کارباید تحت نظر روانکاو ارشد دیگری باشم تا بتوانم از بار فشارهای پرونده هایی که با آن روبرو هستم کم کنم واین یک اجبار در سیستمی ست که من در آن کار می کنم.
وی معتقد بود گاهی افراد چنان دچار استیصال و بی قراری می شوند که قدرت گرفتن کمک را از دست می دهند ولی بسیاری هم برای که نمی خواهند مورد قضاوت و انگ اجتماعی و خانوادگی قرار بگیرند به روان شناس مراجعه نمی کنند.
این روانکاو که دراین زمینه دکترا دارد می گفت: ” اگرچه با ایران قابل مقایسه نیست ولی این جا هم به خصوص در میان مهاجران بسیاری مردم از ترس انگ خوردن به ما مراجعه نمی کنند و اگر خشونت و تجاوز جنسی باشد که سکوت هم می کنند.
وی به افرادی اشاره کرد که حتی فرزندانشان با وجود دلایل پلیس مورد تجاوز،خشونت و آزار جنسی قرار گرفته اند ولی حاضربه اقرار و پیگیری نیستند، ما به سراغشان می رویم و باز انکار می کنند و یا به دلیل ترس از عواقب اجتماعی به درمان کودک ویا خودشان اقدام نمی کنند. خیلی بستگی به نگاه فرد و جامعه به روانکاو دارد. بستگی به فرهنگی که درآن رشد کرده اند و درد انگ خوردن را لمس کرده اند.
افرادی هم هستند که حاضر به پذیرش بیماری خود نیستند. به نظر و رای دیگران اعتماد نمی کنند و می گویند: ” خودم حلش می کنم”، ” روانکاو کشک است ” و یا ” خودشان روانی هستند” .
دکتر جلالی روان پزشک خانواده نیز معتقد است: بسیاری از مردم نسبت به روان کاوی و روان پزشکی آگاهی ندارند و این واقعیت دارد، بسیاری حتی تفاوت روان پزشک و روانکاو را نمی دانند وفکر نمی کنند افسردگی یا اضطراب بیماری ست. با بیمار دوقطبی زندگی می کنند و می گویند ” مودی ست “.
چندی پیش فردی به مرکز تندرستی و حقوق بشر مراجعه، و پزشک متخصص او را به روانشناس مرکز معرفی کرد. مرد جوان که دانشجوی مهندسی بود خیلی راحت گفت” مگر من دیوانه ام ” و جالت تر وقتی بود که فرد دیگری قبل از توصیه پزشک مرکز و در قلب آمریکا معتقد بود که برایش دعا گرفته اند. بگذریم که در کشورهای توسعه یافته که در معرض آموزش هستند نگاه به روانشناس و روانکاو و مشاورفرق دارد. آن ها تنها به دلیل بیماری به این متخصصان مراجعه نمی کنند بلکه از نظر آن ها روان شناس فردی است که می تواند در تربیت، برنامه ریزی، چگونگی برخورد در محیط کار و اجتماع و پیشگیری به آن ها کمک کنند.
البته بسیاری از مردم به دلیل نداشتن امکانات مالی و با وجود علم به ضرورت استفاده از مشاور توانایی مراجعه به روان شناس که در بسیاری مواقع نیازمند ده ها جلسه پیگیری ست را ندارند و به همین دلیل ضرورت ایجاد مراکز رایگان برای این دسته از افراد وجود دارد ، آن هم برای مردمی که در معرض حوادث و وقایع پیاپی در خانه و جامعه ای در حال گذار هستند. مردمی که تروماهای مختلف را تجربه، و دسترسی به درمان ندارند.
مرکز تندرستی و حقوق بشر در ویرجینیا ، مرکزی مستقل است که زیر نظر پزشکان متخصص و روان شناس به چنین افرادی خدمات رایگان اراِیه می کند و شما می توانید در صورت نیاز خود و یا اطرافیان به این مرکز مراجعه کنید.
Tell :1- ( 703 ) 6899966
Email : INFO@HEALTHASRIGHT.NET