Orient-Occident Unity (successor to Persian-American Educational Society)
نگارش: مهرداد بشیری
“… الحمدالله در نزد عموم مسلّم و معلوم شد که احبّاء [بهائیان] با حزبی از احزاب نزاع و جدال ندارند و خانه ای خراب نکردند بلکه به عموم محبّت دارند و نهایت آرزوی ایشان ترقّی ایران و ایرانیان است ولی بدون حرب و جدال. زیرا جنگ و جدال بنیهء ایران را ضعیف مینماید و چون بنیه ضعیف گردد هر روز مرضی عارض میشود پس باید کاری کرد که بنیه قوی شود و بنیه ایران به ترویج تجارت و تزئید صناعت و توسیع زراعت و تدریس علوم نافعه و صداقت و امانت و عدالت در امور حاصل شود. ما به ترویج علوم عصریه مفیده و ترقیّات جدیده که منتّج قوّت بنیه است مشغولیم…“
عباس افندی عبدالبهاء
(مکتوبی خطاب بهسهامداران “کمپانیه شرق ایران”)
پیشگفتار
متجاور از یکصد سال پیش از این در سال ۱۹۰۸ میلادی در پی زلزله سهمگینی که در یکی از مناطق ایران بوقوع پیوست تعدادی از نفوس خیرخواه امریکایی با سفیر ایران در واشنگتن تماس گرفته و پس از حصول اطمینان از ابعاد مخرّب آن فاجعه، اظهار علاقه به ارسال کمکهای خیرخواهانه به زلزله زدگان مینمایند. در جواب سفیر ایران اظهار میدارد که هیچگونه وسیلهء ارتباطی برای ارسال اعانات و یا کمکهای امدادی از امریکا به جانبکشورش وجود ندارد و لا جرم پیشنهاد خیرخواهانهء ایشان را رد مینماید. این اشتیاق به مساعدت به ایرانیان، و در عین حال کمک به توسعهء امر تعلیم و تربیت عمومی در آن کشور، پیش زمینه تأسیس انجمنی غیر انتفاعی به نام “انجمن تربیتی ایران و امریک” در سال ۱۹۱۰ میلادی گردید. بعدها به پیشنهاد جانشین مؤسس آئین بهائی، عباس افندی عبدالبهاء این نهاد مسمّیٰ به انجمن ارتباط شرق و غرب شد. در این نوشتار که به مناسبت یکصد و دهمین سالگرد تأسیس این انجمن تنظیم گردیده، به معرّفی این انجمن غیر انتفاعی که آرمانهای فرهیخته ای برای کمک و یاری به مردم ایران در دستورالعمل کار خویش نهاده بود، میپردازد لازم به یادآوری است که با توجّه به فقدان هرگونه پژوهشی راجع به این انجمن در منابع فارسی و یا انگلیسی، این بررسی عموماً با اتکاء به انتشارات خود این انجمن و یا مکالمات مسئولین آن تهیه گردیده است.
انجمن و فعالیتهای آن
از آغاز تا شروع جنگ بین الملل اوّل
در خلال ماههای اوت و سپتامبر ۱۹۰۹ میلادی آقای سیدنی اسپراگ Sprague (اسکندر) یک بهائی امریکایی که نظامت مدرسهء پسرانه تربیت در طهران را به عهده داشت با کسب اجازه از مسئولین مدرسه عازم امریکا گردید که به مطالعهء آخرین اسلوب و متد ادارهء مدارس عمومی امریکا بپردازد. در طول این سفر ایشان به ادای نطقهای متعددی در شهرهای مختلف امریکا در زمینه تجارب شخصی مربوط به زندگی در ایران و تماس با کودکان و دانش آموزان ایرانی و احتیاجات مربوطه پرداخت.۱
تأسیس این انجمن مورد توجّه عبدالبهاء قرار گرفت و در چندین مکتوب خطاب به مسئولین آن به ستایش پرداخته اظهار امیدواری به موفقیت آن می نماید . این مکاتیب در مجموعه ای شامل ۸ صفحه بواسطهء سهراب به انگلیسی ترجمه و از طرف انجمن به صورت جزوه ای انتشار می یابد. در یکی از این مکاتیب که به نظر اولین نامه خطاب به هیئت مدیره میباشد، اظهار نموده که در صورت امکان اسم انجمن را به انجمن ارتباط ایران و امریک تغییر داده که در آینده امکان ورود به زمینه های مختلف تجارت، صنایع و تعلیم و تربیت وجود داشته باشد و از آن نتائج مادی و معنوی هر دو ظاهر گردد. در پایان این نامه آن انجمن را به عنوان “انجمن ارتباط شرق و غرب” یاد کرده و پس از اظهار تفقد تقاضا نموده که هر ماه گزارشی از فعالیتهای آن انجمن به ایشان ارسال شود. در تعدادی دیگر از این مکاتیب تأکید به اهمیت مدارس تربیت و لزوم مساعدت آنها مینماید. در رابطه با ساختار اجرائی انجمن، عبدالبهاء توصیه به سازمان دادن آن در غرب اوّلاً با یک انجمن مشورتی منتخب اکثریت اعضاء و سپس هیئت مدیره ای بین المللی بر اساس آن نموده و موافقت می نماید که نهادهای اداری انتخابی بهائی (محفل روحانی) در کشورهای شرقی همچنین اقدام به انتخاب اعضائی برای آن هیئت مدیره نمایند. ایشان اشکالی در نبودن نام بهائی در نظامنامه نمیبیند و عضویت غیر بهائیان را بلا مانع دانسته بلکه قدمی فراتر برای رسیدن به اهداف عالیه انجمن میداند.۳
فعالیتهای انجمن
نظری عمومی به گزارش سالیانه مورخ ۳۱ مه ۱۹۱۱ گویای ابعاد فعالیتهای این انجمن در طول یک سال و اندی است که از تأسیس آن گذشته بود. در این گزارش کمک و پشتیبانی مالی به مدارس تربیت دخترانه و پسرانه، تأسیس کتابخانه ای در مدرسهء بهائیان آباده و مدرسه تربیت و انتصاب هیئت اجرائی در ایران با عضویت دکتر سوزان مودی به عنوان نماینده امریکا در انجمن جلب نظر مینماید. همچنین اقداماتی به منظور کمک به تجّار ایرانی برای گشایش راههای تجاری بین ایران و امریکا از قبیل ارسال کاتالوگهای کالاهای کشاورزی و صنعتی نیز به چشم میخورد. نمونهء جالب آن درخواست تعدادی از تجّار ایرانی است برای کسب اطلاعات مربوط به تلفنهای امریکایی به منظور نصب در شهر اصفهان و همچنین ماشین تایپ به زبان فارسی. در هنگام تنظیم این گزارش این انجمن دارای ۶۴ عضو فعال بود اعم از خانوادهها، افراد و یا نهادهای محفل روحانی بهائی . در لیست اعضای این انجمن نام افراد سرشناس بهائی و مؤسّسات اداری بهائی ذیل جلب نظر میکند: می مکسویل، لوئیس گریگوری، لورا بارنی و لوآ گتسینگر و محافل روحانی پورتلند، فیلادلفیا، سیاتل، کنوشا و تعدادی دیگر. به علاوه ۱۹ عضو غیر رسمی نیز وجود داشته اند. این انجمن در طول یک سال فعالیت خود مبلغ ۱۰۰۰ دلار برای کمک به دانش آموزان بهائی و غیر بهائی مدرسه تربیت و بصورت بورسهای تحصیلی (۱۸ دلار معادل ۱۸ تومان برای هر دانش آموز) ارسال داشته است.۴
ترجمهء فارسی گزارش مورد اشاره برای مجلس شورای ملّی نیز ارسال میگردد. لازم به یادآوری است که پیش از آن در ماه ژوئیه ۱۹۱۰ احمد سهراب نامه ای به انضمام مشروحه ای راجع به انجمن برای مجلس شورای ملّی ایران و وزارت امور خارجه ارسال میدارد و بدینوسیله خبر تأسیس آن را به اطلاع آن مقامات میرساند که متقابلاً مورد استقبال گرم وزارت امور خارجه قرار گرفته در جواب مشوقانه خویش مینویسند: “گاهی اوقات از مطالب سودمند و اقدامات خیرخواهانه آن انجمن محترم به وزارت خارجه اطلاع بدهند”.۵
نخستین کنفرانس سالیانه
در کنار ناطقین صاحب نام غربی، حضور قدسیه خانم اشرف (عکس مقابل) اولین بانوی ایرانی که در همان اوقات به منظور ادامهء تحصیل به امریکا آمده بود نیز بر اعتبار این کنفرانس بسی افزود. ایشان که تربیت شدهء مدرسهء امریکاییها در تهران بودند و در تعلیم و تدریس دختران و بانوان در ایران بسیار فعال، برحسب توصیهء خانم دکتر مودی برای ادامهء تحصیلات به امریکا عزیمت مینمایند. دکتر سوزان مودی عریضه ای به عبدالبهاء تقدیم میکند که در جواب می نویسند:
” قدسیه را هرچه زودتر بفرستید برود امریکا تحصیل کند و برگردد و به مجاهدت در امر ترقّی نسوان مشغول شود“.۷ بعدها عبدالبهاء راجع به علّت ارسال قدسیه خانم به امریکا می نویسد:
“حریّت نساء یک رکن از ارکان امرالله [آئین بهائی] است لهذا من ورقهء مبارکه روحا را به پاریس و لندره فرستادم و امه الله زینت و قدسیه را به امریکا تا دستورالعملی از برای نساء شرق گردد، هرچند در ایران نظر به شدّت تعصب اهالی، نساء حریّت تام نیافته اند…” (روحا خانم فرزند عبدالبهاء و زینت خانم همسر دکتر ضیاء مبسوط بغدادی بودند ).۸
در حاشیه این مطلب نحوهء مسافرت و خروج خانم اشرف از ایران جلب نظر مینماید. چون در آن زمان دولت اجازهء خروج بانوان از کشور را تنها به بانوان همراه با همسر و یا برادر خویش با قید در گذرنامهء آنان میداد از اینرو ایشان به عنوان خواهر جناب لطفالله حکیم توانستند از ایران خارج شوند.۹
موضوع نطق خانم اشرف راجع به گشایش عصر جدید در وضعیت بانوان ایران و موفقیتهای بینظیری که در آتیه در زمینه های تعلیم و تربیت بدان دست خواهند یافت بود. این نطق با تسلّط استثنائی ایشان به زبان انگلیسی ارائه گردید.۱۰
از جمله پیشنهادات مصوّب این کنفرانس برقراری مناسبات دیپلماتیک بین ایران، چین و ژاپن بود.۱۱اگرچه پیگیری این خواسته انجمن هرگز اعمال نگردید ولی چندین سال بعد در اوائل دههء ۱۹۲۰ میلادی اعلانی در بخش فارسی نشریه چینی زبان بهائیان ساکن شانگهای به چشم میخورد که روشنگر یکی از اقدامات بهائیان ایرانی تبار آن دیار به منظور برقراری ارتباط بین ایران و چین میباشد. در این مقاله میخوانیم که: “ترویج معارف جدیده و تأسیس ترتیبات نافعه در همه جای عالم عموماً و در ایران خصوصاً بقدر امکان فریضهء ما میباشد برای انجام این مقصد بعد از حصول اجازه مبارک و مشورتهای مفصل به تألیف کتابی قیام نمودیم به اسم معرفی تجارت و صنعت ایرانیان که سبب بزرگ برای مرتبط کردن ایرانیان به ترتیبات لازمه عالم و افتتاح باب الفت با دیگران تواند شد…”.۱۲
به احتمال زیاد نظر بهائیان ایرانی شانگهای منعطف به ترجمهء این مجموعه بعدها به زبان چینی بوده است.
از جمله دستآوردهای کنفرانس سالانهء مزبور برقراری “کمپانیه شرق ایران” که به همت چهارده تن از تجّار تبریز با صدور ۱۹۰۰ سهم و هریک به مبلغ ۱۰ تومان در تابستان ۱۹۱۱ تأسیس گردید. اهداف این شرکت ورود کالاهای مورد نیاز عمومی همچون ماشین آلات بافندگی و ریسندگی، پمپهای آب و آلات و ادوات زراعت جدید و آبکشی بود.۱۳
رهنمودهای عباس افندی عبدالبهاء
در مکتوبی که عبدالبهاء از پاریس در پاسخ مؤسّسین این شرکت صادر مینماید طرح واضحی از اهداف مهمّی ترسیم شده که تا به امروز می تواند سرمشق هر مؤسّسهء انتفاعی که به قصد مساعدت ایران و ایرانیان تأسیس گردد باشد:
” الحمدالله در نزد عموم مسلّم و معلوم شد که احبّاء [ بهائیان ] با حزبی از احزاب نزاع و جدال ندارند و خانه ای خراب نکردند بلکه به عموم محبّت دارند و نهایت آرزوی ایشان ترقّی ایران و ایرانیان است ولی بدون حرب و جدال. زیرا جنگ و جدال بنیهء ایران را ضعیف مینماید و چون بنیه ضعیف گردد هر روز مرضی عارض میشود پس باید کاری کرد که بنیه قوی شود و بنیه ایران به ترویج تجارت و تزئید صناعت و توسیع زراعت و تدریس علوم نافعه و صداقت و امانت و عدالت در امور حاصل شود. ما به ترویج علوم عصریه مفیده و ترقیّات جدیده که منتّج قوّت بنیه است مشغولیم…“۱۴
در همان اوقات به منظور تسهیل امور تجاری و واردات و صادرات کالا، شرکتی به نام “شرکت نافعه” به همّت بهائیان عشق آباد تأسیس گردید تا موجبات کمک به تجّار ایرانی را فراهم آورد.۱۵
دوّمین کنفرانس سالانهء انجمن ارتباط شرق و غرب به خاطر حضور عبدالبهاء و ارائه خطابه ای در آن، از اهمیت و توجّه بخصوصی برخوردار گردید. این کنفرانس در روزهای ۱۸ الی ۲۰ آوریل ۱۹۱۲ در تالار کتابخانهء ملّی در واشنگتن دی سی برگزار گردید.
همچنین عبدالبهاء (عکس مقابل) در این نطق اشاره به مسجونیت خویش نموده و در این موقعیت از جمعیت “اتّحاد و ترقّی” ترکیه که سبب آزادی ایشان گردیده بود رسماً تقدیر و برای آن طلب تأیید می نماید. سرانجام با مناجاتی که بخشی از آن ذیلاً درج میگردد خطابه خویش را پایان میبخشد:
“خداوندا، آمرزگارا، این مجمع را تأیید کن و توفیق بخش تا عالم را به نور اتّحاد روشن نماید، شرق و غرب را به پرتو محبت و نور اتّفاق منوّر کند…“۱۶
بیانات عبدالبهاء بواسطهء دکتر امین الله فرید، به غیر از مناجات آخر، به انگلیسی ترجمه گردید.
نمونهء درخواستهای بهائیان شرق از انجمن
انجمن ارتباط شرق و غرب در طول حیات خود محلّ ارجاع درخواست های متنوعی از جانب بهائیان شرق قرار گرفت. از جمله عباسعلی بات کشمیری ساکن برمه که بعدها مترجم زبردست بسیاری از آثار بهائی به زبان اردو شد در درخواستی که به تاریخ ۲۸ مه ۱۹۱۴ برای انجمن ارسال مینماید خواستار کمک و پشتیبانی مالی برای مدرسه ای در یکی از روستاهای نزدیک رنگون به نام Deedanow که اکثر ساکنین آن بهائی بودند مینماید. منشی انجمن این درخواست را برای کسب تکلیف به حضور عبدالبهاء ارسال میدارد.۱۷
همچنین در سال ۱۹۱۹، ن. ر. وکیل یکی از حامیان فعّال انجمن از هند پیشنهاد مینماید برای کمک به بازماندگان شهدا و جانباختگان بهائی ایران، در امریکا پول جمعآوری گردد. این مسئله مورد موافقت عبدالبهاء قرار میگیرد ولی در دستورالعملی که بواسطهء شوقی ربانی برای منشی انجمن ارسال میشود مقرر می گردد که این اعانات به صورت خصوصی و با تقاضا از تعدادی از بهائیان امریکائی صورت بگیرد که باعث سوء تفاهم در بین غیر بهائیان امریکائی نشود.۱۸
نمونهء دیگر این قبیل درخواستها، تفاضای میرزا یوسف خان وحید کشفی (لسان حضور) از انجمن در طی نامه ای به زبان انگلیسی برای یافتن کار تدریس زبانهای شرقی در دانشگاه و یا خدمات حسابداری و تسهیل عزیمت و اسکان وی به امریکا بود. در صورت فقدان موقعیت کاری برای ایشان، خواستار سکونت در امریکا از طریق پناهندگی بوده و شائق به ارائه خدمت به جامعه بهائیان و فعّالیتهای تعلیمی بوده است. لازم به یادآوری است که وحید کشفی که احاطه به زبان انگلیسی داشت، در سالهای اولیه قرن بیستم، مقارن ایام اقامت محقق نامدار بهائی ابوالفضائل گلپایگانی ، به مدت دو سال در امریکا زندگی کرد.۱۹
یکی از اقداماتی که انجمن مستقیماً نظارت آن را در سالهای ۱۴-۱۹۱۳ میلادی به عهده گرفت تدوین دادخواستی بود که به امضای ۵۱۰ تن از امریکائیان رسیده بود. در این دادخواست که خطاب به احمد شاه و نایب السلطنه، ناصرالملک (قره گوزلو) بود، انجمن خواستار رسیدگی و عطف توجّه پادشاه به وضعیت دو بانوی بهائی امریکائی لیلیان کپس و دکتر سارا کلاک بود. در اوائل سال ۱۹۱۳ دو فرد مسلح در نیمه شبی به قصد سرقت وارد منزل ایشان شده و پس از ضرب و شتم و ربودن اشیای گرانبها از محل گریخته بودند. متأسفانه دولت ایران چنان که شایسته بود اقدام مؤثری برای جبران خسارات وارده نکرد. پیشنهاد تدوین چنین دادخواستی از سوی لوئیس گریگوری به عبدالبهاء عرضه گردید. ایشان در پاسخ درمکتوبی به تاریخ ۲۸ جولای ۱۹۱۳ از رملهء مصر مسایل مهمی که باید در این شکایت درج گردد، مطرح می نماید که محتوای دادخواست باید تاکید بر آن داشته باشد کهاین افراد صرفاً به منظور خدمت به ایران و ایرانیان به طهران آمده اند و متحمّل تمامی این زحمات و مخارج هنگفت شده اند. حال به جای برخوردی مهرآمیز از جانب ایرانیان معرض این بیعدالتی و ظلم قرار گرفته اند. اگر دولت به دنبال متخلفین و مجازات آنها نرود یا لا اقل جبران خسارت اشیاء دزدیده شده را نکند، بی شک این قبیل اعمال غیر قانونی ازدیاد خواهد یافت و حقوق اتباع بیگانه پایمال خواهد شد و این فی النفسه ضربه به حال ایرانیان است.۲۰از جمله اقدامات دیگر انجمن درج مقالاتی در روزنامه های انگلیسی زبان به منظور دفاع از حقوق مسلوبه مردم ایران در قبال کشمکشهای دو قدرت انگلیس و روسیه و تنویر اذهان عمومی غرب به قبول، شناخت و حمایت از امر استقلال ایران بود.
برای مثال در نامه ای به سردبیر روزنامه New York Tribuneدبیر کلّ انجمن با درج اعلامیه ای رسمی از جانب انجمن به تاریخ ۲۹ دسامبر ۱۹۱۱ خواستار انصراف روسیه از حمله و اشغال نظامی ایران میگردد. در همین بیانیه اعلان تأسیس صندوقی به منظور کمک و اعانه به بازماندگان قربانیان مقتول اشغال و تهاجم نظامی روسیه درج میگردد.۲۱
عملکرد و سرنوشت انجمن پس از آغاز جنگ بین الملل اوّل
در نامه ای به تاریخ ۱۷ ژانویه ۱۹۱۴ جوزف هنن ضمن اظهار آنکه وی یک تنه و تنها مشغول به پیشبرد وظایف انجمن به وجه احسن بوده اذعان به فقدان مشارکت جدّی سایر مسئولین و حتّی استعفای برخی از آنها مینماید ۲۲
جنگ بین الملل اوّل و محدود شدن مکاتبات و روابط مالی و بانکی با ایران، تأثیر منفی شدیدی بر فعّالیّتهای این انجمن ببار آورد. وضعیت بد اقتصادی امریکا در طول سالیان جنگ که تأثیر در تعهدات مالی در قبال دانش آموزان مدارس تربیت داشت، چالش عظیمی در قبال فعّالیّتهای این انجمن بود. با این حال در آن دوران، ارسال این بورس های تحصیلی به همّت علیقلی خان نبیل الدوله و با استفاده از تسهیلات بانکی از طریق بانکی در نیویورک و بانک شاهنشاهی در ایران امکان پذیر گردید.۲۳
در عین حال با عزیمت میرزا احمد سهراب به فلسطین این انجمن یکی از بنیانگذاران خود را که نقش مهمی در شناسائی آن در بین بهائیان و غیر بهائیان امریکائی داشت از دست داده بود. جوزف هنن بعدها در مارس ۱۹۱۹ با دریافت خبر بازگشت سهراب به امریکا اظهار امیدواری نموده که شور و نشاطی جدید در احیای فعالیتهای انجمن برانگیزد.۲۴
در عین حال آغاز جنبشی فراگیر در قلب جامعهء بهائی امریکا به منظور جمع آوری اعانات برای ساختمان مشرق الاذکار ( نیایشگاه ) امریکا که هدف آن جمع آوری ۲۰۰٫۰۰۰ دلار تا نوامبر ۱۹۱۷، یعنی مقارن یکصدمین سال میلاد بهاءالله بود موجد نقطه عطفی در فعّالیّتهای جوامع بهائی برای جلب اعانات در آن زمان گردید و لا جرم مانعی برای مصرف نمودن منابع مالی جامعه در مسیر اهداف انجمن اتحاد شرق و غرب شد.۲۵
اختلاف عقیده بعضی از افراد صاحب نفوذ با اسلوب کار و روش اجرائی انجمن و نه اهداف آن، این هیئت را از پشتیبانی مطلوب برای نیل به اهداف عالیه محروم میکرد. مخالفت علیقلی خان نبیل الدوله کاردار سفارت ایران در واشنگتن از آن جمله است. البتّه علت اصلی مخالفت وی نحوهء جمع آوری پول و اعانه برای قحطی زدگان و دانش آموزان بی بضاعت ایرانی بود که میتوانست به صورت نوعی تکدی از غربیان تلقی گردد و نهایتاً از عزت و احترام ایران در انظار غربیان بکاهد. زیرا سعی و روش علیقلی خان در سالهای خدمت در سفارت ایران و در طول تمامی فعالیتهای دیپلماتیک او بر کسب احترام برای ایران و ایرانیان بود.۲۶ لازم به یادآوری است که علیرغم این اختلاف نظر، وی هیچگونه سدّی در مسیر فعّالیّتهای انجمن ایجاد ننمود و در مواقع ضروری اقدامات لازم از جمله تسهیلات بانکی که ذکر آن از پیش رفت را نیز برای انجمن در طول سالهای بحرانی جنگ بینۭ الملل اوّل ایجاد نمود. همچنین در سفر خویش به وطن، بورسهای تحصیلی جمع آوری شده را شخصاً بدست خانم سوزان مودی در طهران رسانید. در عین حال ایشان با ارسال خطابه و یا ادای حضوری آن در کنفرانسهای سالانه انجمن، بر اعتبار و احترام آن افزود.
قطع ناگهانی مکاتبات در طول مدت اکتبر ۱۹۱۷ تا مارس ۱۹۱۹ بین جوزف هنن و خانم دکتر مودی که تنها مجرای اداری و اجرائی توزیع بورسیه های تحصیلی به دانش آموزان ایرانی بود باعث بیخبری از سرنوشت اعانات و موجد تعلل و سستی در بین تعدادی از اعضای انجمن گردید.۲۷
ترکیبی از عوامل و موقعیت هائی که در بالا ذکر گردید در طول سالهای پس از آغاز جنگ بین الملل اوّل و تا درگذشت ناگهانی جوزف هنن (۲۷ ژانویه ۱۹۲۰) که دبیر کلّ و تنها عضو فعّال هیئت مدیره انجمن در امریکا بود باعث گردید که شمع فعّالیّتهای انجمن به آهستگی رو به خاموشی رود و اهداف والایی که مطمح نظر مؤسّسین آن و مورد توجه عبدالبهاء بود به ظهور و بروز نرسد. جوزف هنن با دقّت و ممارست قابل ستایشی امور انجمن را یک تنه در امریکا و از طریق مکاتبات منظم و مرتب با خانم دکتر سوزان مودی ادامه داد، ترتیبات لازمه را برای ارسال بورسهای تحصیلی فراهم نمود و برای جلب توجّه بهائیان امریکائی به پشتیبانی و حمایت این انجمن تا واپسین لحظات حیات خویش تلاش نمود. جوزف هنن که از ارکان جامعه بهائیان واشنگتن دی سی بود، در زمان اقامت ابوالفضائل گلپایگانی در امریکا به اتّفاق همسر و خانواده او (Knoblock Family) معتقد به دیانت بهائی گردید و به عنوان یکی از اعضای متعهد و توانای محفل بهائیان آن شهر سعی وافر بر برقراری اتحاد و اتّفاق بین نژاد سیاه و سفید داشت. وی در روز ۲۷ ژانویه ۱۹۲۰ در اثر برخورد با اتومبیلی جان سپرد و به درخواست بازماندگانش تابوت او بر دوش نمایندگان این هر دو نژاد متحداً حمل گردید.۲۸
حدود دوماه پس از درگذشت جوزف هنن، عبدالبهاء در مکتوبی به تاریخ ۲۷ مارس ۱۹۲۰ خطاب به میرزا احمد سهراب، اشاره به سابقهء کمکهای مالی بهائیان امریکا به مدرسه تربیت نموده و متذکر میگرد که اگر اعاناتی از طریق کانونشن سالیانه مشرق الاذکار جمع آوری و به همین منظور به ایران فرستاده شود بسیار مقبول نظر وی خواهد بود. متن این نامه در یکی از جلسات کانونشن در نیویورک قرائت گردید و بهائیان مجتمع صندوقی را به یادگار جوزف هنن تأسیس نمودند تا به پاس خدمات وی اعانات جمع آوری شده ارسال به مدرسه تربیت در ایران گردد.۲۹
در خاتمه بایستی خاطر نشان نمود که این انجمن یکی از اوّلین مؤسّسات عام المنفعه است که به منظور خدمت به ایران و ایرانیان و فارغ از هرگونه مقاصد و نیّات تبشیری مذهبی تأسیس گردید و مشارکت تام در کمک به ملهوفین و قحطی زدگان و دانش آموزان محتاج و بیماران ایرانی از هر طبقه و قشر اجتماعی و طیف مذهبی را سرلوحهء فعّالیّتهای خود قرار داد. علیرغم اهداف والای مؤسّسین آن، بخاطر موانع موجود انجمن نتوانست به بسیاری از آنها دست یابد ولی امروز پس از گذشت متجاوز از یکصد و ده سال از تولد آن هنوز نمونهء ممتاز و شاخصی از عشق و تعلق بهائیان غیر ایرانی به امر خدمت به ایران و ایرانیان محسوب میگردد.
یادداشتها و منابع
۱– Persian–American Educational Society incorporated. Statement , Constitution and By – laws, Washington D.C. 1910 . PP. 1-12.
۲– Persian – American Educational Society. Monthly Bulletin. vol. 1. no ۱. Washington D.C. Oct. 1911. 1- 16.
۳– Persian – American Educational Society Tablets of Abdul-Baha Received by the Persian–American Educational Society and the Orient – Occident unity.Translated by Mirza Ahmad Sohrab, Washington D.C. n.d. pp. 1 – ۸.
۴– Persian American Educational Society secretary’s Report (Annual conference June 16-17 1911 (Washington D. C. 1911 /pp. 1- 15).
۵- علی موجانی، گزیده اسناد روابط ایران و امریکا، ۱۹۹۷، مؤسّسه چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، تهران، ص۱۷.
۶- مآخذ ۲، صص۱۶-۱.
۷- مجلهء آهنگ بدیع، ساعتی در مصاحبت بانوی دانشمندی که به امر حضرت عبدالبهاء مدارج عالی تحصیلی را طیّ نموده است، سال ۲۲، شماره ۱۰، دی ماه ۱۳۴۶، ص۴۱۲.
۸- احمد یزدانی، سدّ منیع مرتفع شد، آهنگ بدیع، سال ۱۰، شماره ۲ و ۳، اردیبهشت- خرداد ۱۳۳۴، ص۱۱.
۹– I love to talk about when and why and what to do, says Ghodseh F. Ashraf Interview with Washington Ttimes/ June 15 /1911 p.8.
۱۰- مآخذ ۲، ص۱۳.
۱۱- مآخذ ۲، ص۲۲۷.
۱۲– آهنگ بدیع، اسناد و مدارک، سال ۲۳، شماره ۷ و ۸، مهر و آبان ۱۳۴۷، ص۲۲۷.
۱۳- مآخذ ۲، صص ۱۵ – ۱۴.
۱۴– نجم باختر، کمپانی تجارت شرق و لوح حضرت عبدالبهاء در این باب، جلد ۳، شماره ۱، ۲۱ مارچ ۱۹۱۲، صص۵-۴.
۱۵- آرشیو محفل ملّی ایالات متحده، اعلان شرکت نافعه موجود در “مجموعه اسناد و مکاتبات جوزف هنن”.
۱۶- عباس افندی عبدالبهاء، خطابات حضرت عبدالبهاء در سفر امریکا و کانادا، جلد ۲، مؤسّسه مطبوعات امری، طهران، ۱۹۷۱-۱۹۷۰، صص۳۳-۳۰ همچنین برای وقایع آن روز رجوع فرمائید به:
Joseph Hannen, Abdul-Baha in Washington D.C. Star of the West vol. III, no 3 April 28. ۱۹۱۲, p.6
۱۷- نامه ای به عبدالبهاء مورخ ۲۱ ژوئیه ۱۹۱۴ به امضای جوزف هننن موجود در “مجموعه اسناد و مدارک جوزف هنن” در آرشیو محفل روحانی ملّی امریکا.
۱۸- نامهء جوزف هنن به جناب وکیل مورخ ۲۴ نوامبر ۱۹۱۹، مجموعهء اسناد و مدارک جوزف هنن، آرشیو محفل روحانی ملّی امریکا.
۱۹- نامهء میرزا یوسف خان وحید کشفی به زبان انگلیسی و به تاریخ ۱۲ سپتامبر ۱۹۱۱ از ارومیه، مجموعهء اسناد و مدارک جوزف هنن، آرشیو محفل روحانی ملّی امریکا.
۲۰- رجوع فرمائید به نامه عبدالبهاء ترجمهء میرزا احمد سهراب به تاریخ ۲۸ ژوئیه ۱۹۱۳ از رمله و همچنین به متن این دادخواست به زبان انگلیسی به تاریخ ۱۷ ژانویه ۱۹۱۴ موجود در دو مجموعهء اسناد و مدارک جوزف هنن.
۲۱– Joseph H. Hannen, On the Persian Frontier Conditions as seen by P. A. E. S, New York Daily Tribune, Jan. 2 .1912, p. 6.
۲۲- نامهء جوزف هنن به دکتر سوزان مودی، ۱۷ ژانویه ۱۹۱۵، مجموعهء اسناد و مدارک جوزف هنن، آرشیو محفل روحانی ملّی امریکا.
۲۳- نامهء جوزف هنن به دکتر سوزان مودی مورخ ۲۸ ژانویه ۱۹۱۵، مجموعهء اسناد مدار ک جوزف هنن، آرشیو محفل روحانی ملی امریکا.
۲۴- نامهء جوزف هنن به دکتر سوزان مودی، ۱۱ مارس ۱۹۱۹، مجموعهء اسناد و مدارک جوزف هنن، آرشیو محفل روحانی ملّی امریکا.
۲۵- نامهء جوزف هنن به دکتر سوزان مودی، ۵ ژوئن ۱۹۱۶، مجموعهء اسناد و مدارک، جوزف هنن، آرشیو محفل روحانی ملی امریکا.
۲۶- برای مثال رجوع فرمائید به نامههای علیقلی خان به وزارت امور خارجه ایران مندرج در: علی موجانی، گزیده اسناد ورابط ایران و امریکا، صص۲۲۶-۲۲۵ و همچنین صص۲۴۶-۲۴۵.
۲۷- نامهء جورف هنن به دکتر سوزان مودی، ۱۱ مارس ۱۹۱۹، مجموعهء اسناد جوزف هنن، آرشیو محفل روحانی ملی امریکا.
۲۸– Charles Mason Remey, Joseph H. HannenObituary, Star of the West, vol . ۱۰. no ۱۹, March 2 . 1920, pp. 345 – ۳۴۶
۲۹– Recent Tablets From Abdul –Baha to Mirza Ahmad Sohrab, Star of the West / vol. 11, no. 5 June 5. ۱۹۲۰ ,p. 87.