دیگ به دیگبر میگه، "روت سیاه!"
موضوع کهنه شده و آبها از آسیا افتاده، خبر از اذهان پاک شده؛ من هم قصد نداشتم در این مورد چیزی بنویسم امّا دو خبر اندکی مرا به صرافت انداخت تا دو کلمه مِن باب یادآوری بنویسم، نه آن که خدای ناکرده بخواهم ایرادی گرفته باشم یا انتقادی بکنم! ابداً. چه که ایراد به چیزی وارد میکنند که صاحبش قصد اصلاحش را داشته باشد و انتقاد به آنچه که ارزشی داشته باشد وارد میشود. آنچه که دربارهاش قصد دارم نکتهء کوچکی را به صورت یادداشتی مختصر بنویسم اصلاً شایان ذکر نیست، فقط با خود گفتم شاید تأثیرکی داشته باشد و معترضین قدری به خودشان هم نگاهی بیندازند تا که شاید به خود آیند. در واقع مقایسهء دو وضعیت است؛ و امّا خبرها:
۱- بانک مرکزی ایران فرمودند که ۲۸ سال اشتباه فرمودند و عکسی که روی اسکناسها انداختهاند مسجدالاقصی نبوده و قبّه الصّخره بوده است! سایر عکسهایی هم که در این مدّت به اسم مسجدالاقصی (قبلهء اوّل مسلمین) در روزنامهها چاپ میشد یا ماکتش ساخته میشد همه اشتباه بوده است. البتّه خودشان پی به این اشتباه نبردند، بلکه دانشجویان فلسطینی که برای درس خواندن به طهران آمده بودند، متوجّه این خبط بانک مرکزی شدند.
۲- هشت ماه پیش ۲۰۶ نمایندهء مجلس طیّ نامهای اعتراض خود را به تخریب مسجدالاقصی اعلام کردند. آنان با امضای بیانیهای اقدام دولت اسرائیل در تخریب دیوار مسجدالاقصی را محکوم کردند و از سازمان کنفرانس اسلامی و سران دولتها خواستند مانع از تخریب آن شوند. این نمایندگان دلسوخته از شدّت آتش حرمان که بر دل و جانشان چنگ انداخته، این اعتراضیه را نوشتهاند.
حالا این آقایان که اصلاً نمیدانند مسجدالاقصی کجا و چه شکلی است و سند مالکیتش به اسمشان نیست، آن را متعلـّق به خود میدانند و نسبت به آن اعتراض دارند، امّا به بهائیان حقّ نمیدهند محلـّی را که میشناسند، میدانند کجا است و چه شکلی است و سند مالکیت هم داشته و دارد، تقدیس کنند و نسبت به تخریبش اعتراض نمایند. بگذارید فهرستوار خدمتتان عرض کنم:
الف – اوّل انقلاب تمام اماکن متعلـّق به جامعهء بهائی را غصب کردند و بسیاری از آنها را تخریب کردند یا به فروش رساندند. حظیرهالقدسها را ویران کردند. جناب دستغیب، که الآن در ساحت حق است و لابدّ جوابی هم آماده کرده که تحویل حضرت احدیت بدهد، دستور تخریب بیت مبارک شیراز را که یکی ازمقدّسترین اماکن بهائی بود، صادر کرد و افتخار هم فرمود. بنده شاهد بهائیانی بودم که با شنیدن خبر تخریب بیت شیراز اشک ریختند، امّا حضرات به روی مبارک نیاوردند و خود را محقّ دانستند، چون حقـّی برای بهائیان قائل نبودند.
ب – اوّلین قبرستانی را که تخریب کردند و به خیال خودشان فرهنگستان درست کردند، همین گلستان جاوید طهران بود. آنقدر این کار عجولانه انجام شد که تا مدّتها ردیف آخر قبرها سر جایش بود. بعد از آن به تخریب دیگر قبرستانها اقدام کردند و همچنان ادامه دادند و معلوم نیست که تا کی میخواهند به این کار خود استمرار ببخشند. باز هم به اعتراض بهائیان وقعی ننهادند، چون حقـّی برایشان قائل نبودند.
ج – همین چند وقت پیش بیت پدر حضرت بهاءالله در خیابان ناصرخسرو را تخریب کردند و بهانهشان ساختن مدرسهء علمیه بود. آن علمی که قرار است بر ویرانههای ابنیهء مورد احترام دیگران فرا گرفته شود، چه سودی برای محصّلش خواهد داشت؟ باز هم اگر میراث فرهنگی دخالت نمیکرد، اعتنایی به بهائیان نمیکردند، چون حقـّی برایشان قائل نبودند.
د – همین یکی دو سال قبل بود که مقبرهء جناب قدّوس را تخریب کردند و روزنامهء کیهان به سخیفترین لحنی که ابداً در شأن اهل قلم نیست، به آن حضرت اهانت کرد و به بهائیان نیز؛ چه که حقـّی برای آنها قائل نبود.
ه – یادم میآید یک بازجویی بود به نام آقای طلوعی که به تمام شهرهای ایران سفر کرد تا بهائیان را اسیر کُند و زنجیر سازد و شلاّق بزند یا اعدام کند و افتخار هم میکرد. ایشان، که الآن در محضر الهی به نوعی دارد به راست و ریس کردن کارهایش میپردازد، در حضور یکی از بهائیان به همکارانش گفته بود، "ما در اسرائیل کاری با یهودیان که نداریم، میخواهیم اماکن بهائیان را تخریب کنیم!!" تو پنداری که هر کاری در کشور خودش انجام داد میتواند در کشور دیگری هم انجام دهد، چون حقـّی برای بهائیان قائل نبود.
و – حضرات در جواب بهائیان میگویند، "طبق قانون اساسی بهائی به رسمیت شناخته نشده" پس هر کاری دلشان میخواهد باید با بهائیان بکنند، چون حقـّی برایشان قائل نیستند؛ همین حقّ را هم به کشور دیگر بدهند. یا بالعکس، اگر به اسرائیل معترضند که چرا مسجدالاقصی (یا قبّهالصّخره) را تخریب میکند، به خودشان هم اعتراض کنند که اینقدر دست به تخریب اماکن بهائی نزنند.
ز – میگویند بهائیان کافرند؛ بهائیان مشرکند؛ بهائیان جزو اهل کتاب نیستند. آخر، در کجای کتاب خدا آمده که باید اماکن متعلـّق به کفّار را تخریب کرد. از آن گذشته شما که از نظر پیروان حضرت موسی محلـّی از اِعراب ندارید، پس چرا معترضید که مسجدتان را تخریب کردند؟
ح – اگر نگاهی به قرآن بیندازیم میبینیم که حضرت رسول اکرم از توجّه به مسجدالاقصی اکراه داشتند و لذا جبرئیل نازل شد و حکم خدای را آورد که مسجدالحرام محلّ توجّه آن حضرت واقع شود. عجب است که مسلمانان به جایی اینقدر دل بستهاند که پیامبرشان از آن روی برگرداند و اکراهش را نشان داد. زهی حیرت از این همه غیرت. حال آن که بهائیان نه تنها از بیت حضرت باب اکراه ندارند، بلکه به آن عشق میورزند؛ نه تنها بهائیان ایران، بلکه بهائیان جهان این عشق را در دل و جان حفظ کردهاند و در قلب خود به آن محلّ توجّه میکنند.
ط – حالا متوجّه آن مثال قدیمی شدید که میگوید، "دیگ به دیگبر میگه روت سیاه!!"؟
جانتان خوش باد