مقدمه ای برای بحث پیرامون غیبت

 

اقبالی

 

مقدمه ای برای بحث پیرامون غیبت

 

پس از رحلت امام یازدهم , حضرت امام حسن عسگری در سال دویست و شصت هجری قمری , چون فرزندی نداشت و جانشینی هم بعد از خود انتخاب نفرموده بود , روغن فروشی از سامره که خطیب بلیغی بود بوجود فرزندی بنام محمد برای امام حسن عسگری قایل شد. این شخص که از روسای شیعه , بنام عثمان سعید  بود  بفکر خود خواست که مشکل جانشینی امام را حل کند  لذا به دروغ متوصل گشته و بگفته دروغین زنی بنام حلیمه خاتون که گفته شده عمه امام است انتشار داد که از امام حسن عسگری فرزندی بنام محمد وجود دارد که بنابر مصالح دینی از نظر غایب و مخفی است , و تنها اوست که رابط امام غایب و پیروانش میباشد . بدین ترتیب و با این کذب مدت شصت و نه سال چهار نواب , یکی پس از دیگری , خود را نایب امام نامیدند . داستان تولد قائم از نرجس خاتون نیز توسط حلیمه خاتون نقل شده است . اصل قضیه این است که امام دوازدهم در عالم جسد تحققی نداشته بلکه در حیز غیب بوده که همان حضرت باب است.

نایب اول : ابو عمر و عثمان بن سعید عمری . نایب دوم : پسرش ابو جعفر محمد بن عثمان بن سعید . نایب سوم : ابوالقاسم حسین بن روح . نایب چهارم : ابوالحسن علی بن محمد سمری است … در زمان نایب سوم شخصی بنام شلمغانی از اهل قریه شلمغان گفت که امام حسن عسگری (ع) فرزندی نداشت و با نواب مخالفت ورزید , او را گردن زدند و خاکسترش را در رودخانه دجله ریختند . حضرت عبدالبهاء در لوح ملازاده تبریزی که بعربی است میفرمایند : ترجمه : عبدالله شلمغانی به بدیع ترین معانی سخن گفت و آشکارا به ظهور خورشید ساطع از افق ایران بشارت داد ولی ظالمان پست فترت خون او را هدر دادند و بهتانی بزرگ نسبت به او روا داشتند و به ظلمی عظیم او را به قتل رساندند ولکن خداوند او را از بهتان بری ساخت و برای او روح و ریحان مقرر داشت و اکنون در بهشت مقیم است و مقام بس رفیع دارد , خداوند درجاتش را در عالم بقا افزون کند و نعم و آلاء را برایش ارزانی دارد.

 

حضرت عبدالبهاء در باره  نواب اربعه در لوح جناب صدر الصدور میفرمایند : بعد از امام عسگری روساء ملاحظه کردند که بنیاد امید شیعه بکلی ویران خواهد شد و مایوس و مضمحل خواهند گشت . خواستند بوسیله ای نگهداری کنند لهذا کنایه و استعاره و مجاز و تاویل بکار بردند.

 

حضرت بهاءالله درباره نواب اربعه میفرمایند : ( بشارات کتب آسمانی ص ۶۶ ) ابواب اربعه سبب و علت گمراهی گشتند اگر آن حرفهای کذبه از آن مطالع کذب ظاهر نمی شد نقطه وجود روح ما سواه فداه شهید نمی گشت.

 

حضرت عبدالبهاء در لوح جناب فاضل شیرازی درباره ادعای کذب ابواب اربعه میفرمایند : ( بشارات کتب آسمانی ص۶۷) در خصوص امام ثانی عشر استفسار نموده بودید , این تصور از اصل در عالم جسم وجود نداشته , بلکه حضرت امام ثانی عشر در حیز غیب بوده اما در عالم جسد تحققی نداشت , بلکه بعضی از اکابر شیعیان در آن زمان محض محافظه ضعفای ناس چنین مصلحت دانستند که آن شخص موجود در حیز غیب را چنین ذکر نمایند که تصور شود در حیز جسم است.

Comments are closed.