مرکز تندرستی و حقوق بشر
تا قابل ازفاجعه کرونا کمترکسی درایران به اهمیت “حق سلامتی وتندرستی” پی برده بود و شاید فعالان حقوق بشرهم توجه لازم به این مهم را نداشتند.
هرچه کرونا به قلب آلام و زندگی و جان و سلامتی مردم تاخت، بیش ازپیش معلوم شد که تا چه اندازه حق حیات واستانداردهای سلامتی ازاهمیت برخورداراست و درواقع تندرستی پیش نیازاجرایی شدن دیگر اصول مندرج دراعلامیه جهانی حقوق بشراست. چرا که بدون سلامتی عملا امکان فعالیت برای تحقق دیگر اصول امکان پذیر نیست.
کرونا بود که نشان داد تا چه حد، ضعف زیرساخت های بهداشتی موجب احساس ترس عمومی مردم از نبود امکانات درمانی شود و درنهایت احساس ناتوانی عمومی، کارکردهای روزمره اجتماعی را فلج کند.
کرونا در تمامی مراحل رشد خزنده اش، کمبودهایی را به ما یادآوری کرد که قبلا نمی دیدیم و یا ارجحیتی برایش قائل نبودیم. ضعف هایی که تهدید چند جانبه برای یک زندگی معمولی بود وپشت انبوه مشکلات روزمره پنهان مانده بود. کرونا همچون زلزله بر ما فرود آمد تا متوجه شویم سازه های بهداشتی کشورتا چه حد لرزان است واساسا تقویت این سازه، چه تاثیراتی بر روی قابلیت های یک نظام، در حل بحران های بهداشتی و پاندمی های عمومی دارد.
به عبارت دیگر، این بحران توانست فرآخوانی برای توجه عمومی مردم و فعالان جامعه مدنی به اهمیت سلامت و بهداشت، وضرورت بازنگری وسیع درسیستم درمانی کشورشود وآن را ازیک موضوع کسل کننده و دست چندمی خارج، و به یک مطالبه ملی و حق اساسی تبدیل کند.
کرونا به ما حق پرسشگری عطا کرد. حق پرسش گری درباره چگونگی تصمیم گیری درباره مهارت ها، امکانات، میزان آمادگی و استراتژی مناسبی که دراین دوران برای سلامتی ایرانیان به کار گرفته شد تا چرایی سرگردانی در سیاهچاله این ویروس حتی پس از کشف واکسن را بدانند.
توجه فعالان حقوق بشربه کلید واژه «حق سلامت» از جمله مواردی ست که باید در دوران پسا کرونا به آن توجه کنند. ضرورت اندیشیدن و فعالیت جهت تحول اساسی در نظام سلامت و درمان که ضامن ” حق حیات” انسان هاست. و رشد شاخصه های سلامت و بهداشت که بدون همکاری ونظارت جامعه مدنی امری محال که می تواند ملتی را درسرزمینی سراسر از قبر دفن کند.