نگارش : سیمین
بالاترازکاپیتولاسیون یا حق توحش
یکی دو شب پیش فیلمی از یکی از شبکه های صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شد که بسیار تاثرآمیزو در عین حال تفکر برانگیز بود ماجرای این فیلم مربوط به زمان قبل از انقلاب بود و دورانی که اتباع خارجی (امریکائی) در این مملکت از حق "کاپیتولاسیون" برخوردار بودند .
کاپیتولاسیون در یک معنی حقی است که به اتباع خارجی درمملکتی اجازه می دهد که چنانچه مرتکب عمل خلاف قانونی شدند در محاکم قضائی آن مملکت محاکمه نشوند بلکه در محاکم مربوط به دولت خود محاکمه گردند.
ماجرای اصلی فیلم از این قرار بود که دو تبعه امریکائی با ماشین خود با دو خانم ایرانی تصادف می کنند ماموران امنیتی کشور به تکاپو می افتند به هر نحوی شده از شوهران این زنان رضایت بگیرند که موضوع به نحوی فیصله بیابد تا مبادا مشکلاتی با سفارت امریکا ایجاد شود و در روابط فیما بین دو کشور خدشه ای به وجود آید . یکی از زنان که جراحت کمتری دیده بود از بیمارستان مرخص می شود و شوهرش نیز رضایت می دهد زن دیگر که به شدت آسیب دیده بود همسرمرد معلمی بود که به هیچ وجه زیربارنمی رفت وحاضر نمیشد کوتاه بیاید این مرد که معلم تاریخ هم بود در سرکلاس درباره مفهوم کاپیتولاسیون یا به زبا ن خودش "حق توحش" توضیحاتی برای شاگردان در سر کلاس می دهد وچون پی گیر پرونده تصادف خانمش در مراجع مختلف می شود نهایتا توسط ماموران امنیتی دستگیر می گردد خلاصه آنکه همسر این خانم به واسطه بی کسی فوت می کند و این آقا هم طی ماجرائی که منجر به کشته شدن یکی از امریکائی ها می شود٬ توسط نیروهای امنیتی دستگیر شده وبه این ترتیب فیلم به پایان می رسد در حالی که مخاطبان و یا تماشاچیان خود را با این افکار تنها می گذارد که : عجب حقارتی ! چه قوانین ظالمانه ای ! چه سرنوشت درد ناکی ! خدا را شکر که دیگرآن دوران پرازظلم و جورگذشت و تمام شد و ملت ایران ازآن عصر توحش و بدنامی خلاصی یافت. من هم خیلی خوشحالم که دیگر از این قبیل قوانین درکشورم وجود ندارد ولی متاسفانه قوانین دیگری حاکم است که کاپیتولاسیون نیست ولی هنوزاسم دیگری هم ندارد اصلا شاید در لغت نامه هیچ مملکتی هم نتوان نامی برای آن یا فت فکر میکنم بهتر است که آن قوانین را توضیح دهم و انتخاب نام را بر عهده خوانندگان عزیز بگذارم .
شاید باورتان نشود هنوز درکشور ما قانون ازجرم یک قاتل به راحتی می گذرد زیرا صرفا مقتول بهائی است ! جوانانی هستند که به خدمت سربازی میروند وهمانند سایرهموطنان خود به خدمت این آب و خاک می پردازند ولی اگر در این را کشته و یا به اصطلاح شهید گردند و یا آسیب بدنی ببینندهیچ کاری برای آنان ویا خانوادههایشان نباید انجام گیرد زیرا آن سربازان بهائی هستند ! افراد پیر و ناتوانی هستند که سالها در کارخانه ها و اداره ها و مراکز مختلف صادقانه کار و خدمت کردند و برای ایام پیری خود و خانواده شان حق بیمه پرداخت کردند ولی سالهاست که حق ندارند از پولی که حاصل کار و تلاش خودشان است استفاده کنند زیرا آنان بهائی هستند ! کودکان و نوجوانانی هستند که ازلحاظ اخلاق و رفتار و نیز تحصیل جز بهترین شاگردان در مدارس هستند ولی ناگهان نمرات درسیشان تغییر می کند ودست کاری می شود ! آنان حق ندارند در مدارس شاگردان نمونه و ممتاز ثبت نام کنند حق ندارند به دانشگاهها را پیدا کنند چون آنان بهائی هستند !! بهائیان حق ندارند آرایشگاه باز کنندو یا حتی سبزی بفروشند و کلا مشاغلی داشته باشند که دراثر تماس دست٬ دیگران را آلوده و نجس کنند !! من نمی دانم چه نامی باید براین قوانین که بالاتر از کاپیتولاسیون یا حق توحش است گذاشت زحمتش بر عهده شما خواننده محترم می گذارم.