درد دلی با آقای سام قندچی یک ایران دوست و صاحب نظر آینده ایران
کاویان صادق زاده میلانی
جناب قندچی همانطور که یکی از همراهان سایت نگاه نوشته بود سخن کز دل برآید لاجرم بر دل نشیند. مقاله شما در لینک زیر را چندین بار خواندم و بسیار بردل نشست و بر ذهنیت و روشن اندیشی شما درود می فرستم.
http://www.ghandchi.com/488-bahaifriends.htm
همانطور که آگاه هستید دین بهائی، آئینی ایرانی است و آموزه های آن از دوران تاریک و استبداد قاجار تساوی حقوق زن و مرد، لزوم صلح و نفی خشونت، اهمیت آموزش و پرورش، حقوق بشر، برچیدن ابزارها و تسلیحات کشتار عمومی، حکومت مردم سالار و مطبوعات آزاد را ترویج می داد. بنیانگزار این آئین، بهاء الله نیز به دلیل ترویج این تعالیم محکوم به حبس و تبعید از ایران شد. بهاءالله اولین ایرانی است که حکومت مردم سالار و نظام پارلمانی را از آغاز دعوت خود مطرح نمود و عبدالبهاء اولین رساله اصلاح را برای ایران نوشت و از جمله پیشنهادهای او در آن کتاب که در عصر ناصری نوشته شد دادن حق رای به تمام ایرانیان بود.
یقین دارم که اگر ایرانیانی روشن و آزاداندیش چون شما در رهبری فکری ایران آن روز بودند این آموزه ها زودتر فراگیر می شد و سرنوشت ایران در سده اخیر نیز روشن تر و مترقی تر از آنی می شد که اکنون هست.
در واکنش به آراء بلند شما سه نکته زیر به ذهن می آید:
۱. هدف دین بهائی تاسیس جامعه ای است که در پلولاریزم دینی و کثرت گرائی عقیدتی و آزاد اندیشی به نحو کامل و بدون هیچ خشونت و اعمال زور بر دگراندیشان حاکم باشد.
۲. بهائیان در تمام برهه های تاریخی موظف بوده اند در راستای ایجاد چنین جامعه ای بکوشند.
۳. اهداف دین بهائی در این راستا کاملا سیاسی است ولی روش بهائیان در رسیدن به این اهداف جهت گیری و ائتلاف حزبی نیست.
بهاأالله در اواخر عمر و از تبعیدگاه خود واقع در گوشه ای از شام در امپراطوری عثمانی نامه ای بلند به یکی از مردان مذهبی—سیاسی عصر خود نگاشت. مخاطب او شیخ محمد تقی مجتهد اصفهانی معروف به نجفی بود. در این نامه بهاءالله از اینکه دین و مذهب موجب دشمنی و کینه توزی بین مردم شده انتقاد می کند تاکید می کند که هدف دین "الفت و اتحاد" مردم است. بهاءالله اختلاف و دشمنی و کینه توزی و نفرت بر مبنای اختلافات دنی و فرقه ای را نفی می کند و تعریفی تازه از دین را بیان می کند و اختلافات دینی را در چارچوب تاریخی آن قرار می دهد:
الیوم دین الله و مذهب الله آنکه مذاهب مختلفه و سبل متعدده را سبب و علت بغضا ننمایند. این اصول و قوانین و راههای محکم متین از مطلع واحد ظاهر و از مشرق واحد مشرق و این اختلافات نظر به مصالح وقت و زمان و قرون و اعصار بوده. ای اهل بهاء کمر همت را محکم نمائید که شاید جدال و نزاع مذهبی از بین اهل عالم مرتفع شود و محو گردد. حبا لالله و لعباده بر این امر عظیم خطیر قیام نمائید. ضغینه و بغضای مذهبی ناریست عالم سوز و اطفا آن بسیار صعب مگر ید قدرت الهی ناس را از این بلاء عقیم نجات بخشد…و لکن تا افق آفتاب عدل از سحاب تیره ظلم فارغ نشود ظهور این مقام مشکل بنظر می آید. و سحاب تیره مظاهر ظنون و اوهامند یعنی علمای ایران. (لوح خطاب به شیخ نجفی ۱۰)
امیدوارم خوانندگان مطلب فوق در متن آن دقت کنند و دستور آشکار دین بهائی را در برداشتن تنگ نظری و دگرآزاری از جامعه مدنی در آن ببینند و نقد بهاءالله بر علمای شیعه اصولی در اشاعه و ترویج دین اجباری و انحصاری را نیز دریابند. البته آشکار است که مخاطب بهاءالله در این بیان فقط ایران نیست و توجه پیامبر ایرانی به "جدال و نزاع مذهبی" در" بین اهل عالم" است که از آن به عنوان آتشی عالمسوز تعبیر شده است. شایان توجه است که یک ایرانی از اولین نظریه پردازان پلولاریزم دینی و آزاد اندیشی اعتقادی است. و از دست روزگار باید نالید که در کشوری که خاستگاه این چنین اندیشه های والایی بوده است هنوز بر دگراندیشان سیاسی و دینی و فلسفی چنین ظلمهایی ناگفنتی روا می رود.
در این جا روی سخنم را به بهائیان میگردانم. ایراد و انتقادات دوستان آزاداندیش ایرانی ما چون آقای قندچی تا حد زیادی به جاست. لازم است که بهائیان به خود آیند و اصلاح ایران و ترویج آموزه های بهائی در آن را هدف اول و بالای خود قرار دهند. مهم نیست که تعداد بهائیان در ایران چند صد هزار نفر است ولی عملی کردن تساوی حقوق زن و مرد، مطبوعات آزاد، نفی خشونت از جامعه ایران، مردمسالاری و کثرت گرائی، ریشه کن کردن فقر و اختلاف فاحش طبقاتی در ایران اهمیت دارد. برآورده کردن این اهداف و جواب دادن به نیازهای ضروری جامعه ایران نیازمند به گردن گرفتن مسوولیتی است که بهاءالله به بهائیان ایرانی داده است. لازمه نیل به این هدفها خروج از لاک دفاعی و درگیر شدن در جامعه مدنی و خدمت به ایرانیان است.
با سپاس از دانشمند فرهیخته آقای سام قندچی در ارائه فکری تازه.