آزادی اندیشه و جستجوی حقیقت
حضرت عبدالبها می فرمایند «انسان پیوسته د رترقی است و این ترقی با مرگ و ترک جسد منتهی نمی شود….نفس ظلمت دلیل بر نور است….حرکت از برای وجود، لزوم ذاتی است….جمیع کائنات بر نظم طبیعی بدون اراده در جنبش و حرکت است اما انسان در بین کائنات دارای قوه و توانائی اراده و اختیار است…. بنا بر این انسان می تواند و شایسته است که در جمیع احوال و در تمام اوقات پیوسته در صد د ترقی و در جستجوی کامل در همه شئون زندگانی باشد و متذکر باشد که این سیر ترقی و تعالی انتهی ندارد.»….. و باز از عبد البها بخوانیم «…….. چنین شایسته است که انسان جانفشان عموم گردد و خادم عالم انسانی شود. هر انسان ناقصی خود پرست و در فکر راحت و منفعت خویش است. چون یک قدری افکار اتساع یابد در فکر راحت و منفعت خاندانش افتد و اگر فکرش اتساع بیشتر یابد در فکر سعا دت اهل شهرش افتد و چون افکار متسع شود در فکر عزت وطنش افتد و چون افکار اتساع تام یابد و به منتهی درجه کمال رسد در فکر علویت نوع انسان افتد،خیر جمیع خلق طلبد و راحت و سعادت جمیع ممالک را . این دلیل کمال است.» انتهی…. برای نیل به این هدف باید ترک تعصبات کرد. تعصب و جهل هم رکاب هستند، جهل و تعصب حجابی است که چشم را از مشاهده و گوش را از استماع ندای حق و زبان را از اقرار و اعتراف به حقیقت باز می دارد. پیامد تعصب و جهل ستیز و دشمنی نا بخردانه است.
می بینیم که در کشور های پیشر فته ی جهان جوانان سر مایه های با ارزش آن ممالک محسوب می گر دند حال آن که در کشور ما ایران ، جوانان بهائی این مرز و بوم صرفا به خاطر این که بهائی هستند از تحصیلات دانشگاهی محروم می شوند!؟! در غرب مقابر را زینت می بخشند ومردگان را آسوده می گذارند و باغات زیبا و سبز و خرم به جهت آنها احداث می نمایند…. اما در وطن ما ایران، با بولدوزر و بیل و کلنگ به گورستان های بهائیان حمله می کنند و هل من مبارز می طلبند!! حتی از گیاهی سر بر آورده از خاک نیز« اگر!» در گوشه کناری یافت شود نیز نمی گذرند.این عمل را کدام عقل سالم می پذیرد و کدام منصفی مهر تایید بر آن می زند!؟!….به تاریخ ایران باستان نگا هی بیندازیم. کورش بود که اسیران یهودی را آزاد کرد وبه همین خاطر یهودیان از او به نیکی یاد نمو ده اند. می بینیم که مدفن تعدادی از ا نبیای یهود نیز در ایران است مثل مقبره دانیال در شوش، حباقوق در نهاوند و نحیما در همدان. ج .و. کارتر در کتاب « آئین زرتشتی و یهودیت» ص۳۷ می گوید « همزمان با بازگشت اسیران یهودی که پنجاه سال در اسارت بابل زیسته بودند و در مناطق دجله و فرات با ایرانیان تماس دائم داشتند، مو ج بزرگی از افکار و اندیشه های زرتشتی در اورشلیم پراکنده شد. ایران و اسپانیا شجاع الدین شفا»……… پس از حمله اعراب به ایران ، ایرانیان زبان عرب را قبول نکر دند اما مجبور به قبول اسلام شدند. اسپانیا با وجودی که قرن ها تحت سلطه ی حکومت اسلام بود، هم زبان عرب را رد کرد و هم اسلام را. بسیاری از ایرانیان که به ترک دین راضی نشد ه بو دند، جلای وطن نموده و به هند مهاجرت کر دند که تا به امروز به نام پارسیان هند در این سر زمین زندگی می کنند….. اسلام سومین مذهب تک خدائی سامی است و بهشت و دوزخ و دوره آخرزمان که در اسلام آ مده است . امری تازه و بی سابقه نبوده و قبل از آن، در ادیان تک خدائی بو ده است . در دیانت زرتشتی نیز به آخر زمان و بهشت و دوزخ و پل صراط معتقد می باشند……« وقتی یهودیان با کاهنان ایرانی تماس یافتند رفته رفته با بهشت و دوزخ آشنائی یافتند…. و رویا روئی روح بد با روح نیک و نیز فرا یافت قریب الوقوع و نو شدن دنیا را پذیرفتند. ایران و اسپانیا جلد ۱ شجاع الدین شفا».
در آئین زرتشت می خوانیم« این پل ایزدان آسمان است که مز دا آفریده است و روح بد کار یا درستکار ناگزیر آن را بر سر راه خود خواهد یافت « وندیداد نوز دهم۲۶» اگر کسی از پل عبور می کند درستکار باشد پل تا یک « پرسنگ پهن خواهد شد« توضیح/ شش کیلومتر یا یک فرسخ» اما اگر عبور کنند ه بد کار باشد پل نازکتر از یک مو و بر نده تر از لبه شمشیر خواهد شد» « گاتها شصت و شش ۱۰-۱۱، پنجاه و یک،۱۳، یسنا هفتاد و یک ۶۹ وندیدادنوزدهم ۲۹- ۳۶» جلد یک ایران و اسپانیا-…….علی الرغم این عقاید مشابه ،می بینیم که پیروان این ادیان نیز هر یک به نوعی با طعم تلخ ظلم و ستم که ناشی از تعصبات جاهلانه است آشنا می باشند ……اگر در آثار بهائی مطالعه نمائیم دچار شگفتی می شویم که بیش از یک قرن قبل حضرت بها الله فر مودند« ای اهل عالم سرا پر ده یگانگی بلند شد به چشم بیگانگان یکدیگر را منگرید همه بار یک دارید و بر گ یک شاخسار» «این ندا برای وحدت نوع بشر بلند شد و منادی آن به خاطر این ندا چهل سال از عمرش را در زندان و تبعید به سر برد.» تعا لیم بهائی برای این دوره است و بهائیان معتقد به تجدید ادیان می باشند و دیانت بهائی نیز آخرین دین نخواهد بود. در قران می فرمایند« و فی السما رزقکم و ما توعدون» یعنی رزق شما در آسمان است و شما آن را در زمین جستجو می کنید. …. ا یا منظور از این رزق روزی جز فیض الهی است؟! ایا این فیض الهی که در قران نیزبه آن اشاره شده است با ظهور ا سلا م قطع می گردد!؟! و در های رحمت الهی برای همیشه بسته می شوند!؟! .
دیانت بهائی با اوهام و خرافات و تقلید بیگانه می باشد.« این واقعیتی است که بهائیان تنها جامعه دینی در ایران را تشکیل می دهند که بکلی از باورها و مراسم خرافی بر کنار است بهائیان هیچ چیز را نحس و نجس نمی دانند»….از عبدالبها بخوانیم« پرور دگار چشم عنایت فر موده که در آفاق بنگریم و آنچه وسیله تمدن و انسانیت است به آن تشبث نمائیم» « اگر دین سبب جنگ و جدال شود البته بی دینی بهتر است زیرا عدم شیئی مضر بهتر از وجود آن است» «عبد البها خطابات» و باز از عبد البها بخوانیم« اگر مسایل دینیه مخالف عقل و علم باشد وهم است زیرا مقا بل علم جهل است و اگر بگوئیم دین ضد عقل است مقصود این است که دین جهل است . لابد دین باید مطابق عقل باشد تا از برای انسان اطمینان حاصل شود.»…..« هر امری را منع و مقاومت می توان نمود مگر اقتضای زمان را» عبد البها پیام ملکوت.»
اگر بخواهیم حقیقت را بیابیم باید ترک تعصبات نماییم و دیده ای بینا و عقلی سلیم داشته باشیم . هیچگاه خود را بر حق و سایرین را بر باطل ندانیم. چه این امر مانعی عظیم در راه اتحاد است. اگر طالب حقیقتیم بدانیم که حقیقت همواره یکی است و هیچ حقیقتی ضد و مخالف با حقیقت دیگر نتواند. نباید محبت را در یک دین و یا یک شخص منحصر کنیم و خود را مقید به تقالید سازیم. باید از این قیود آزاد شویم تا بتوانیم با آزادی فکر تحری کنیم و حقیقت را بیابیم.» عبد البها
شاد و سر افراز باشید