نقدی بر ایّام ۲۹

نقدی بر ایّام ۲۹

بهروز ثابت

 

سایت ایام ۲۹ تحت عنوان  جریانی‌ "ارتجاعی‌ و وابسته"‌ خواسته با استفاده  مزورانه از یک کتاب که حدود سی سال پیش چاپ شده  نشان دهد که حتی روشنفکران هم با اتهامات سیاسی علیه بهائیان همخوانند. این کتاب گزارشی کوتاه از تحولات فکری و اجتماعی در جامعه فئودالی ایران نام دارد و توسط محمد رضا فشاهی نوشته شده است. (سوء)استفاده این سایت از این کتاب نشان میدهد که بغض دشمنان آیین بهائی آنچنان غلیظ است که حاضرند به هر حیله ای متشبث شوند و هر ملقمه  فکری را به کار گیرند تا بلکه برای تعصب خود لباس شرعی بد وزند. این کتاب از یک دیدگاه معطوف به مارکسیزم  نوشته شده است. دین را نه به عنوان یک آیت وحی بلکه یک پدیده اقتصادی-سیاسی ارزیابی می کند. خلفای اسلام را عامل بهره کشی فئودالی معرفی می کند.

 از ابومسلم و بابک به عنوان جنبش های توده ای بر علیه دستگاه فئودال خلافت نام میبرد. از صفویه به تندی انتقاد می کند و نفوذ روحانیون شیعه را حرکتی بر خلاف  ترقی و علم می انگارد. سایت مذکور هیچ اشاره ای به این مطالب نمی کند و فقط از فشاهی تحت عنوان  پژوهشگر معاصر  نام میبرد. البته ما معترض به این نیستیم که چرا کتاب فشاهی به عنوان مرجع مورد استفاده قرار گرفته است هر چند که معتقدیم آقای فشاهی در مورد آیین بهائی به اشتباه رفته است. ما اصولا دین را به پدیده ای صرفا اقتصادی و اجتماعی تقلیل نمیدهیم     و از این رو  با جهان بینی چپ که دین و مفهوم وحی  و اصولا تشخصات روح و فرهنگ را از امور ثانویه بر میشمرد و تابع تضاد طبفاتی میداند تضاد نظری داریم. معتقدیم همین پیش فرض های ایدیولوژی آقای فشاهی را بر آن داشته تا با رمانتیسم انقلابی به دیانت بابی بنگرد و پاسیفیسم و یونیورسالیسم دیانت بهائی را نپسندد. ما این تفاوتهای فکری را داریم اما چون متعصبان قشری چماق تکفیر را بر سر فلاسفه دگر اندیش نمی کوبیم.  . مارکسیزم دیدگاهی از فلسفه تاریخ را عرضه کرد که میتوان از آن به عنوان یکی از روش های تحلیل بهره برد. حتی میتوان گفت تا حدی به درک بعد تاریخی مذهب مدد رساند. ما میدانیم که دیانت بهائی معتقد است که دین هم جنبه روحانی   دارد و هم بعد تاریخی و اجتماعی. همین بعد تاریخی و اجتماعیست که لزوم تجدید دیانت را ایجاب میکند. چه اگر دین تجدید نشود تبدیل به افیون مردم میشود. هدف ما در اینجا بحث در مورد کتاب آقای فشاهی نیست. آنجه مورد تعجب است سوء استفاده آقایان از کتاب ایشان است. سایتی که خود را مدافع  حضرت حجت ابن الحسن العسکری «عجل الله تعالی فرجه الشریف» میداند ودرک واقعیت را  منحصرمیداند به تعبیر ظاهری از" امام «زنده» شیعیان (فرزند برومند امام حسن عسکری و نرجس خاتون علیهما السلام، و متولد نیمه شعبان ۲۵۵ق در سامرا، که نزدیک به ۱۲ قرن است در پس پرده غیبت به سر می‌برد و اگر بیاید طومار ستمگران جهان را درهم می‌پیچد)" چگونه میتواند  از یک مرجع  مارکسیستی  که این حرف ها را باورهای خرافی می داند  نقل قول کند و هیچ اشاره ای هم جهت گیری روشن نویسنده نکند دم هم نزند چرا  که اگر نفی بهائیان در کار است هر سفسطه ای مجازست.  این خلط مبحث نشانه دیگری است از یک استراتژی کلی که مخالفین دین بهائی با ورود آگاهی سیاسی مارکسیستی به ایران به نحوی سطحی از آن بهره گرفته اند و با ریختن آن در یک قالب اسلامی سعی کرده اند که تعصب ریشه دار مذهبیشان را با زدن اتهامات سیاسی به نوعی مبارزه ضد امپریالیستی جلوه دهند.  سفسطه به همین خاتمه نمی یابد. کتاب فشاهی حدود ۱۹ صفحه را به جنبش بابی اختصاص میدهد و کمی بیشتر از یک صفحه را به آیین بهائی. در ۱۹ صفحه اول نهضت باب را رنسانس و رفرماسیون ایران معرفی می کند از جانبازیهای بابیان به نحوی شگفت آور می نویسد و حکومت خودکامه و ملایان مرتجع را بخاطر سرکوب این نهضت که میتوانست راه ترقی را به روی ایران باز کند محکوم می کند. در قسمت آخر این بخش فشاهی میان جنبش بابی و آیین بهائی فرق میگذارد و به انتقاد از آیین بهائی می پردازد. اما سایت ایام ۲۹ به ۱۹ صغحه اول کاری ندارد اما آن قسمت را که انتقاد از آیین بهائی است به طور کامل نقل میکند. نمی نویسد که فشاهی مورخان فئودال را به خاطر ناسزاگویی به جنبش بابی ملامت می کند و از آنکه آن را فتنه بابیه نامیده اند به شدت شاکیست ونیز دست داشتن خارجیان را در ایجاد نهضت بابی به تمسخر میگیرد. اگر هم از باب انتقاد می کند به خاطر دیدگاه متافیزیکی او است که با طبع ماتریالیستی نویسنده منافات دارد. مسولین این سایت کاری ندارند و   خواننده  خود را نیز مطلع نمی کنند که دیدگاه نویسنده کتاب  تحولات فکری و اجتماعی در جامعه فئودالی ایران  با بخش اعظمی از اتهاماتشان تباین دارد. لازم است آقایان در انتخاب مراجع  مراقب باشند. تا کی یکی به نعل یکی به میخ؟ 

Comments are closed.