بار دیگر آتش ظلم شعله کشید

خبر                                   

بار دیگر آتش ظلم شعله کشید

و این بار دامن سه جوان بی‏گناه بهائی را در شیراز دربرگرفت

 

باوجود تذکرات پیاپی از طرف سازمان‏های حقوق بشر، در ایران تغییری در این جهت صورت نمی‏پذیرد و اخباری که می‏رسد، غم انگیز و نگران کننده است و شنونده را بر آن می‏دارد که بپرسد: «تا کی این اعتساف ادامه خواهد داشت؟»

در مملکتی که من زندگی می‏کنم رایج شده است که هرگاه کار دلخواهی مخالف قوانین قرار گرفته و انجام آن نفی شود، مردم می‏گویند: «باید به ایران رفت که آن جا همه کاری ممکن است!»   

این معنی که اشارت بر هرج و مرج، بی‏قانونی، بی‏عدالتی و سرباز زدن از میثاق‏های بین المللی را خوب نشان می‏دهد، کنایه‏ای است که مردم عادی این سرزمین به کار می‏برند و حالت ضرب المثل را پیدا کرده است.

تصور بفرمایید، در خیابان دو ‹‹نوجوان›› اروپایی با یکدیگر صحبت می‏کنند و یکی از آنها گلایه دارد که چرا قانون اجازه نمی‏دهد، فلان کار را انجام دهد و دیگری به او بگوید: برو ایران، در آنجا می‏توان هر کاری انجام داد!   

شاید دست اندرکاران محترم حکومت ایران، بر دامنه‏ی وسیع این گفته آگاه نباشند. این تصویری است که این مردم از اوضاع ایران در سر دارند و هرگاه مملکتی به واسطه‏ی حرکات و صفات ناپسندش مشهور عام و خاص شود، تغییر دادن آن تصویر در ذهن دیگران بسیار مشکل می‏شود.

گرچه در این جا این سؤال پیش می‏آید که آیا دست اندرکاران محترم، ارزشی و وقعی به عقیده‏ی عموم مردم ممالک دیگر درباره‏ی خویش می‏نهند یا نه؟ جواب به این سؤال هرچه می‏خواهد باشد، چه که برای هر کاری دیر شده است و بارهای سنگینی که آقایان بر دوش نسل‏های آینده‏ی ایران گذاشته‏اند، بسیار خطیر است که یکی از آن به دست آوردن نام است، نامی که در حال حاضر با آنارشی یکسان گشته است و تغییر آن وابسته به رفتار و کنش نسل‏های پیاپی دارد.

 از محکومیت جوانانی که قدم خلافی نپیموده‏اند و برای انسانیت و نوعدوستی فعالیت می‏کنند، بسیار متأسفیم و با وجود صدور رأی دادگاه، امیدواریم که تجدید نظر در آن امکان پذیر باشد.

ف ت ح        

 

Comments are closed.