درس عبرت

 

درس عبرت

                                                                                                             ۱۲/۱۱/۱۳۸۶

 

چند روز پیش از خبر درگذشت احمد اللهیاری  نویسنده پاورقی "بهائیان و رژیم پهلوی" در روزنامه کیهان _      بر اثر … (۱) مطلع شدم ( چقدر بی سر و صدا و در تنهایی ) البته از علت فوت ناگهانی ایشان بی اطلاعم اما آنچه مرا به نوشتن این یادداشت واداشت این بود که وقتی این خبر را شنیدم صمیمانه عرض کنم ،  بسیار ناراحت شدم چون بنده طی یکی دو ماهی که مقالات ایشان در کیهان چاپ می شد همه را با دقت دنبال و مطالعه کرده و مقاله ای هم در جواب اشتباهات و افترائات ایشان در سایت نگاه چاپ کردم. شاید همین درگیری ذهنی بنده با نوشته های ایشان بوده که خبر فوتشان نیز باعث تاثر خاطرم گردید.

اما آنچه مرا بیش از این ناراحت کرد ، این بود که ایشان برای اندک پول دریافتی از کیهانیان حاضر شده بودند به هر نوع افتراء و تهمتی متوسل شوند تا شاید بتوانند بهائیان و رژیم پهلوی را به هم ارتباط دهند و بسیاری از رؤسا و کارگزاران آن رژیم را به دروغ بهائی معرفی کنند. در اینجا روی سخنم به تمام  ردیه نویسانی نظیر مرحوم الهیاری است که آیا واقعا" زندگی محدود و کوتاه انسان در این دیار فانی آنقدر ارزش دارد که به خاطر دریافت پشیزی به هر نوع دروغ و افترائی متوسل می شوید؟ آیا فراموش کرده اید در دیانت مقدس اسلام تهمت و افتراء از اعظم گناهان در درگاه الهی محسوب می شود؟ (بخصوص آنکه اگر نیش قلم این تهمت و افتراء به دیانتی از جانب همان خدایی  که  مفتری به آن اعتقاد دارد ، باشد) (۲) پس اگر به خداوند و روز جزا و پاداش اعتقاد دارید حتما" می دانید که تهمت و افترا بار سنگین گناه را با خود حمل می کند و مفتری باید در پیشگاه الهی پاسخگو سخن کذب خود باشد. در اینجا یاد گفته ای از حضرت مسیح میافتم که می فرمایند( مضمون ) اگر ایمان نمی آورید مهم نیست اما از تهمت و افترا بستن به آن  پرهیز کنید، مبادا آن شخص پیامبر الهی باشد.

وقتی به تاریخ دیانت بهائی نگاه می کنیم  البته بدون غرض و تعصب می بینیم که مبشر دیانتش در جوانی به شهادت می رسد ، حضرت بهاء الله بنیانگذار آئینش تمام عمر خود را در بد ترین زندانهای دو دولت ایران و عثمانی گذراندند، و پیروان دیانتش از همان اوان تاسیس تا این لحظه که این مطلب نوشته می شود همواره مورد تعدی و ظلم اعداء قرار گرفته اند بطوریکه هرگاه خواسته اند از دیانتشان صحبتی کنند سرنوشتی جز زندان ، تبعید و حتی شهادت (۳) نداشته اند . اما با همه این مخالفتها و دشمنیها ، شاهد آنیم که دیانت بهائی هر روز بیش از گذشته گسترش و پیروان جدیدی پیدا می کند . دیانت بهائی با طول عمری کوتاه در کنار دینهای بزرگ جهان مانند مسیحیت ، اسلام و بودایی از ادیان رسمی شناخته شده توسط سازمان ملل می باشد که هر کشوری منشور سازمان ملل را امضا کرده موظف به رسمیت دادن به این ادیان می باشد      ( بگذریم ازچند کشور اسلامی که از این تعهد سرباز می زنند وبهائیان را از حقوق انسانیشان محروم می کنند حال اگر کشورهای اروپایی و آمریکا یی که مسیحیند و اسلام را قبول  ندارند چنین رفتاری را با مسلمانان می کردند آنوقت همین چند کشور اسلامی از مدعیان منشور سازمان ملل می شوند ) هر چند ردیه نویسانی مانند آقای اللهیاری تمام همت خود را به منحرف کردن اذهان مردم از دیانت بهائی معطوف می دارند اما دیانت بهائی به تائید حق تعالی پس از دیانت مسیحی ، گسترده ترین دین در جهان می باشد بطوریکه بسیاری از نقاط جهان در حال حاضر دارای بهائی بومی یا غیر بومی هستند.آیا همین موارد اندک برای یک ناظربیطرف منصف، دلیلی بر حقانیت آئین بهائی و تائید الهی محسوب نمی شود ؟

 پس ای عزیزان ردیه نویس از سرنوشت  اللهیاریها پندگیرید و بجای تهمت و دروغ بستن به دیانت مقدس بهائی ( یعنی درست همانند رفتاری که بعضی از پیروان مغرض ادیان پیش از اسلام و باصطلاح اندیشمندان لائیک با دیانت اسلام دارند ) جامه تعقل و تحقیق را دربر کنید تا با ایجاد گفتگو بین ادیان بتوان بجای تفرقه و دشمنی ، صلح و دوستی را بنیان گذاشت.بلی – اللهیاری ها می آیند و می روند ولی دیانت بهائی باقی مانده ، می ماند و بسوی تکامل پیش می رود.

در خاتمه باید باز هم یادآوری کنم که بنده از درگذشت آقای احمد الهیاری بسیار متاسفم و با سرلوحه قراردادن این سخن حضرت بهاءالله که می فرمایند:دست قاتل را باید بوسید ، حقیر بعنوان فردی بهائی از مطالب آقای الهیاری نه تنها محزون نشده بلکه آنها را وسیله و ابزاری برای اشاعه و آشنایی مردم با دیانت بهائی می دانم.پس از خداوند کریم برای ایشان طلب آمرزش و بخشش بی پایان دارم و مطلبم را با این بیان حضرت عبدالبهاء خاتمه می دهم " ای پروردگار خطیئات این نفوس را عفو کن و سیئات این ذلیلان را ستر نما تو واقفی تو عالمی تو مطلعی تو آگاهی "

                                                                            

                                                                                                انتهی

                                                                                                                                              

۱-در سایت های پیک نت و فارس نیوز علت فوت ناگهانی آقای اللهیاری متفاوت از هم ذکر شده بود که چون از صحت آن اطلاع دقیق ندارم لذا از ذکر آن خودداری می کنم و خواننده را به آن دو سایت ارجاع می دهم.

۲-دیانت بهائی به نظر پیروانش دیانتی آسمانی و الهی می باشد همانگونه که دیانت اسلام از نظر پیروانش دیانتی آسمانی و الهی می باشد هر چند مسیحیان این ادعا را نمی پذیرند

۳-هر کس که در راه عقیده ای کشته شود به نظر پیروان آن عقیده به شهادت رسیده است حتی اگر آن شخص دارای عقیده ای ضد مذهبی باشد به نظر هم مسلکانش شهید محسوب می شود.

                                                                                                                              

Comments are closed.